نویسنده: برنامهنویسی کهنهکار!
هوش هوش مصنوعی علمی است که به کامپیوتر می گوید مثل انسان رفتار کند. برنامه نویسی هوش مصنوعی با بهرهگیری از الگوریتم های موجود، به قرار گیری و چیدمان آن ها در بستر زبان پایتون می پردازد. با وجود هوش مصنوعی تمامی عملکردها بصورت خودکار انجام می شود. در واقع برنامه نویسی هوش مصنوعی با پایتون به ما کمک می کند که با ارايه راهبردهای مفید برنامه نویسی از اتلاف وقت جلوگیری نماییم.
احتمالا شما خوانندگان گرامی تصور نموده اید که این پست حاوی مطالب آموزشی پیرامون برنامه نویسی است اما باید بگویم: زهی خیال باطل! اینجانب به منظور انتخاب شدن توسط سردبیر محترم تصمیم گرفته ام از پولتیکی تحت عنوان « پسندم آنچه را جانان پسندد » استفاده کرده و زین پس عنوان، چندسطر ابتدایی و القصه نتیجه گیری نوشته هایم را به برنامه نویسی اختصاص دهم. باشد که ما نیز در لیست پست های انتخابی قرار گرفته و فخرهای زیادی را به فروش بگذاریم. چنانچه این پولتیک کارگر افتاد زین پس همگی در زیرِ بیرقِ مطالبِ برنامه نویسی سینه خواهیم زد! و اما چنانچه سردبیرمحترم دستِ نامبرده را بخواند بلاشک پولتیکِ حاصله همانند گلوگاه عمل کرده و قیچی خواهیم شد! والقصه مینِ مادر فعال شده و در صورت انفجار نه تنها این مطلب بلکه تمامی مطالبِ حقیر به لقاءالله خواهد پیوست!
داستان یک مرد و دوگاو!
نویسنده: یک عدد طنزنویس!
در مزرعهای دوردست در یک گوشه از کره زمین (قابل توجه معلم ریاضی مان که همیشه میگفت اجسام گرد، گوشه ندارند!) مردی پیر همراه با دو گاو مادهاش زندگی میکرد! در این مزرعه هیچ گاه جمعیت تغییری نمیکرد، نه زنی بود که با مردِ پیر ازدواج کند و نه گاوِ نری که نَردانگی به خرج دهد و سرپرستی آن دو گاوِ ماده را بپذیرد به همین دلیل آنها به تنهایی روزگار میگذراندند!
مردِ پیر که آفتابِ عمرش رو به زوال بود، تصمیم گرفت که تا بیش از این پیر و فرتوت نشده است، دیگر نقاط دنیا را نیز ببیند! طفلک بیچاره صبح ها تا چَشم باز میکرد با دو گاوِ ترشیده ی بداخلاق مواجه میشد که کاری نداشتند جز اینکه صبح تا شب نوشابه بنوشند و بگویند:
همه میگن من به مامان شبیه ترم!
و گاو دوم پاسخ میداد:
نخیرم من به مامان شبیه ترم!
تصمیم گرفت که تمام اموالش حتی این دوگاو را به حراج بگذارد تا بتواند با پولی که به دست می آورد جهانگردی خودش را آغاز کند! بلافاصله تابلوی حراج را در جلوی مزرعه نصب کرد!
روزها گذشت اما خبری از مشتری نشد! شب شده بود و مردِ داستان همانند همیشه تنها و خسته در مزرعه نشسته بود که ناگهان مرد جوانی را در جلوی مزرعه مشاهده کرد که در مقابل تابلوی حراج ایستاده بود و داشت آن را به خوبی برانداز میکرد! در دل یقین نمود که نامبرده بلاشک مشتری مزرعه خواهد بود و چنانچه مزرعه را با قیمت مناسبی از او خریداری کند آن دو گاو ماده را نیز رایگان به او خواهد داد! با سرعت هرچه تمام تر و با رویی گشاده به سمت تابلوی حراج حرکت کرد و گفت:
سلام دوست عزیز، به مزرعه من خوش آمدی! حتما راه زیادی را طی کرده ای تا به اینجا بیایی پس بیا به داخل برویم تا از تو پذیرایی کنم!
مردِ جوان پاسخ داد:
سلام ممنونم از استقبال گرمت، اما من برای کاری اینجا آمده ام و باید هرچه سریعتر بازگردم!
مردِ پیر گفت:
بسیار خب حالا که عجله داری پس مستقیم برویم سر اصل مطلب! راستش اگر به قیمت خوبی اینجا را از من بخری، دو گاوِ تمام اتوماتیک دارم که به رایگان به تو خواهم داد!
مردِ جوان با چشمانی متعجب او را نگاه کرد و گفت:
اما من برای خریدنِ چیزی به اینجا نیامده ام!!
مرد پیر گفت:
پس برای چه این وقت از شب به اینجا آمدی و در جلوی تابلوی حراج ایستاده بودی؟
مردِ جوان گفت:
ما مطلع شدیم که این گوشه از زمین یعنی مزرعه شما را تاکنون «برچسب تخلیه چاه و لوله بازکنی » نزدهایم به همین خاطر به سرعت به اینجا آمدم و داشتم روی تابلوی حراج، برچسب میزدم که سررسیدی!!
انتخاب پایتون برای یک متخصص هوش مصنوعی مزایای زیادی دارد. زیرا با انتخاب این زبان، شخص میتواند به جای وقت گذاشتن روی زبان برنامه نویسی، بیشتر روی الگوریتمها و مسائل حوزه کاری خود تمرکز کند. گستردگی، سادگی، توسعه سریع و انعطافپذیری پایتون این زبان برنامه نویسی را تبدیل به یک گزینه عالی برای کار در گرایشهای مختلف هوش مصنوعی کرده است. :))))