چند وقتی بود که میخواستم یه سفر دو روزه برم ولی هر سری کلی کار داشتم برای هر آخر هفته و نمیشد که برم تا یه روزی به این نتیجه رسیدم که روزی که من کار نداشته باشم پیدا نمیشه و باید بسازمش
به مدت یه هفته از کله صبح تا بوق سگ مدام کار کردم و کار کردم
خودم رو به ددلاینای اون آخر هفته و دو روز بعدش رسوندم
و تونستم بالاخره اون سفر رو برم
اما خوبیش چی بود این همه فشار؟
۱ اینکه اولا تو اون سفر به فکر کارای عقب افتادهم نبودم و تونستم از لحظه به لحظهش لذت ببرم
۲ اینکه فهمیدم چارهی حال بد کار کردنه دوستان
فقط و فقط کار، هم سرتون گرم میشه هم به کاراتون میرسید و بعدش تایم خالی هم برای تفریح و استراحتتون دارید
اگه خیلی ناراحتید هم میتونید بین کاراتون یه تایمی بذارید برای سوگواریتون! ولی حواستون باشه بیشتر از یه ربع نشه (میدونم خندهدار بنظر میاد :)) )
اینجوری کم کم خودتون رو جمع میکنید و از زندگیتونم جا نمیمونید
امیدوارم همیشه شاد باشین و این متن به کارتون نیاد :»