ویرگول
ورودثبت نام
صادق ستوده‌نیا
صادق ستوده‌نیاخودش را چکه چکه از نوک قلم می‌چکاند. ردی سرخ باقی می‌گذارد؛ مبادا صیاد راه گم کند...
صادق ستوده‌نیا
صادق ستوده‌نیا
خواندن ۱ دقیقه·۶ ماه پیش

بی‌خبر از رفقا

گمونم همه‌ی ما دوستانی داشتیم که ارتباط با‌هاشون محدود بوده به رسانه‌های اجتماعی خارجی و از وقتی که اینترنت بین‌المللی شده از اون‌ها بی‌خبر هستیم. نه؟

اونم در شرایطی که توی اکثر شهرها از سمت دشمن حمله‌هایی هرچند کوچک رخ میده و باعث نگرانی میشه. یکی دوتا از این دوست‌هایی که دارم اتفاقا از خانواده‌های نظامی هستن.

نمی‌خوام غر زده باشم و از شرایطی که پیش اومده بنالم. به هرحال جنگه و پیامدهایی هم داره. اتفاقا از اونجایی که بعضی از ریزپرنده‌ها با اینترنت از راه دور کننرل میشن، گمونم تصمیم خوبی بوده که اتخاذ شده.

داشتم فکر می‌کردم که آیا چقدر طول بکشه و چه میشه کرد؟ این به ذهنم رسید که ممکنه بیان و نوشته‌های ویرگولم رو بخونن. با خودم گفتم خوبه آیدی اکانت ایتا که الان فعال هست رو اینجا بگذارم که اگر دیدن بتونن پیام بدن بهم.

شما چه پیشنهاد‌های دیگه‌یی دارین؟ آیا از این دوست‌ها دارین؟

رفیقجنگدوستیارتباطات
۱۸
۱۱
صادق ستوده‌نیا
صادق ستوده‌نیا
خودش را چکه چکه از نوک قلم می‌چکاند. ردی سرخ باقی می‌گذارد؛ مبادا صیاد راه گم کند...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید