ویرگول
ورودثبت نام
صادق ستوده‌نیا
صادق ستوده‌نیا
خواندن ۱ دقیقه·۳ ماه پیش

ذهن‌های پرنده

نه...
تو از پس اسارتِ اندیشه‌ی من برنخواهی آمد...
همه‌ی این تقلاها،
سرپوشی‌ست برای حقارتِ تو مقابلِ عظمتِ اندیشه‌های آزاد...
استخوانی‌ست برای بستنِ دهانِ شهوتت؛ شهوتی که به اسارت و بند کشیدن داری؛ به شکستنِ بالِ ذهن‌های پرنده...
همان‌ها که می‌دانند هیچ‌یک از پلیدی‌های تو، برایِ عصیانِ شعله‌هایی که از درون روح‌ت را می‌گدازند، آب نخواهد شد...
تو بازنده‌ای، حتی اگر یک پرنده‌ هم در آسمان باقی نماند... تو بازنده‌ای، اینجا، آسمانِ آبیِ خدا، همواره جولانگه کرور کرور اندیشه‌های پاک خواهد ماند... ای دشمنِ قسم‌خورده‌ی انسان..‌.

بنده‌خدایی بین بندگان خدا، در جست‌وجوی حقیقت، علاقمند به قلم، آشنا به صنعت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید