بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدای مهربونم
سلام پروردگار،رب و تربیت کننده ی من
خدایا ، همیشه وقتی می شنیدم یا جایی می خوندم که تو عاشق بنده هاتی ، به وجد میومدم و با خودم میگفتم چقدر زیبا . چون به نظرم زیبا بود
به وجد میومدم ، اما درک نمیکردم.
موقع دعا خوندنم همینطور . با خودم میگفتم این نوشته ها چقدر زیبان.
اما خدای خوبم
چرا من درک نمیکردم؟
چرا متوجه نمیشدم؟
چرا حواسم نبود ؟ چرا؟؟
می دونستم تو رو دارم.
میدونستم و میخوندم . اما انگار یه چیزی بود که مانع میشد من تو رو با همه ی وجودم درک کنم
تو نزدیکتر از خودم بهم بودی . اما انگار یه چیزی باعث می شد بین من و تو یه فاصله ی دور به نظر بیاد.
آره پروردگارم
من حواسم نبود ، پروردگاری که عاشق بنده هاشه ، همون پروردگار منه
من حواسم نبود ، پروردگاری که توی دعا میگفتم طاقت دیدن ناراحتی بنده ی گناهکارشم نداره ، همون پروردگار منه
من حواسم نبود تو گفتی، بنده م هرجوری که باشه و هر چی که بخواد میتونه رو من حساب کنه و باید حساب کنه و اگه ازم نا امید بشه ، خیلی ازش ناراحت میشم
من حواسم نبود که این همه زیبایی رو ، تو در وجودم قرار دادی
من حواسم نبود که تو ، نزدیکتر از خودم به منی
من حواسم نبود که تو ، عاشق منی
من حواسم نبود که تو ، منتظری تا من متوجه این موضوع بشم
من حواسم نبود که تو ، چقدر مشتاقمی
من حواسم نبود که تو، چقدر زیبا با من رفتار کردی و میکنی
من حواسم نبود که تو ، من رو ، برای خودت قرار دادی.
خدایا . پروردگارم
بگو
بگو حالا من چیکار کنم؟
بگو حالا من چگونه به تو عشق بورزم؟