اخبار سوریه
اخبار سوریه
خواندن ۷ دقیقه·۳ سال پیش

شمال افریقا، محور جدید نبرد مقاومت و صهیونیست‌ها

چند ماهی است که بار دیگر موضوع تجدید روابط میان صهیونیست‌ها و شبه‌مسلمان‌های شمال افریقا در رسانه‌ها علنی شده است. هر چند صهیونیست‌ها در تمام طول چند دهه گذشته در تلاش بوده‌اند تا به هر شکل ممکن در شمال افریقا حضوری موثر و امنیتی داشته باشد. با این حال این تلاش‌ها به دلایل مختلف راه به جایی نبرد. هر چند مصری‌ها با صلح کمپ‌دیوید روابط سیاسی و اقتصادی با صهیونیست‌ها برقرار کردند، اما در میزان دشمنی مردم مصر با صهیونیست‌ها کاسته نشد. از سوی دیگر، با وجود حکومت چند دهه‌ای زین‌العابدین بن علی در تونس و نوع نگاه او به مسائل سیاسی باز هم صهیونیست‌ها در این زمینه توفیقی به دست نیاورند.
در همه این سال‌ها تنها کشوری با رژیم صهیونیستی از همان ابتدا دارای روابط مخفیانه سیاسی و امنیتی شد، مراکش یا همان مغرب بود که در دوران حکومت حسن دوم این روابط را گسترش داد و پس از امضای پیمان کمپ‌دیوید آن‌ را علنی‌‌تر کرد. در واقع، در روزگاری که صهیونیست‌ها در حال جنگ‌های دامنه‌دار با کشورهای عربی بودند و حتی فرزندان عبدالعزیز بن سعود هم جرات و جسارت کلمه‌ای صحبت در مورد هر نوع رابطه‌ای را با رژیم صهیونیستی نداشتند، این شاه مغربی بود که به دلیل ماهیت وابسته خود رفت و آمدهای مخفیانه را با این رژیم برقرار کرد، رابطه‌ای که در دوران حکومت فرزندش محمد ششم به یک مرحله تازه‌ای رسیده است.
صهیونیست‌ها سابقه فعالیت سیاسی و امنیتی گسترده‌ای در شمال افریقا به منظور تعقیب فلسطینی‌ها را دارند و حتی آن‌ها مواضع سازمان آزادی‌بخش فلسطین در نزدیکی «حمام شط» تونس را در تاریخ 1 اکتبر 1985 بمباران کردند. عملیاتی موسوم به پای چوبین که پس از اسباب کشی عرفات و نیروهایش از لبنان در واقع با همکاری نزدیک برخی از کشورهای عربی به منظور نشاندن او پای میز مذاکره صورت گرفت. در همه این سال‌ها ده‌ها تن از فعالان فلسطینی و حتی حامیان فلسطین در این منطقه توسط جوخه‌های ترور سازمان جهنمی و خونخوار موساد ترور شدند. اما همه این عوامل باعث نشد که صهیونیست‌ها بتوانند با عبور از کشورهای ساحلی شمال افریقا خود را به عمق صحرا برسانند.
در حالی که در شمال افریقا مصری‌ها همچنان کینه صهیونیست‌ها را به دل دارند، لیبی به دلیل دوپاره شدن در حال رایزنی برای نزدیکی به رژیم صهیونیستی است (نکته جالب در این مورد آنکه حامیان خلیفه حفتر و دولت وفاق در طرابلس که امارات و ترکیه باشند هر دو در نزدیکی به رژیم صهیونیستی از هم سبقت می‌گیرند!!) و مردم و دولت تونس به دلیل همان نگاه تاریخی خود حاضر به اعتماد به این رژیم نبوده و نیستند، قلعه مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی، الجزایر به شمار می‌رود، کشوری که پس از استقلال خود در قرن گذشته سعی کرد علاوه بر استقلال، سیادت و حرّیت سیاسی خود را هم حفظ کند، موضوعی که به ویژه در مورد فلسطین بسیار محکم و استوار می‌نمود.
سیاست کلی الجزایز پس از استقلال در دهه شصت قرن گذشته باعث شد تا حسن دوم شاه وقت مراکش که استقلال این کشور را خطری بزرگ برای خود می‌دید دست به کار شود و به همین دلیل در تلاش برای به حاشیه بردن الجزایر به سراغ رژیم صهیونیستی رفت و از همانجا رفت و آمدهای مخفیانه و کمک‌های نظامی و امنیتی این رژیم به مراکش شروع شد. همکاری دو طرف هنگامی به اوج خود رسید که ارتش اسپانیا تصمیم گرفت از صحرای غربی خارج شود و مراکشی‌ها مدعی مالکیت صحرای غربی شدند. این موضوع برای الجزایر بسیار سخت بود چرا که عملا باعث گسترش قدرت همسایه غربی می‌شد و اینجا بود که صهیونیست‌ها دست کار شدند.
در واقع از آن تاریخ تا به امروز الجزایر که در حمایت از استقلال صحرای غربی میزبان رهبران جبهه آزادیبخش پولیساریو شد، سران مراکش هم به سراغ صهیونیست‌ها رفتند تا از تکنولوژی و داشته‌های امنیتی به ویژه در حوزه امنیتی برای سرکوب مردم صحرای غربی و تعقیب و ترور رهبران پولیساریو بهره بگیرند. البته اصل این رقابت اثرات راهبردی بیشتری داشت، چرا که هر چه همکاری میان رباط و تل‌آویو بیشتر شد، مقامات الجزیره در حمایت از آرمان فلسطین از یک‌سو، مخالف شدید با رژیم صهیونیستی و البته مهم‌تر از هر دو، نزدیکی بیش از پیش به محور مقاومت مصمم‌تر شدند. این حقیقت در هر صورت وجود داشت و ما داده‌هایی در اختیار داریم که ابعاد عمیق این برداشت در نزد مقاما الجزایری را بیش از پیش نشان می‌دهد.
سفر این هفته وزیر جنگ رژیم صهیونیستی به مراکش و استقبال ویژه از او در این کشور، گوش و چشم مقامات الجزایری را تیز کرد. هر چند مردم مراکش به دلیل نوع تبلیغات رژیم حاکم دلبستگی‌های عمیقی نسبت به جهان اسلام ندارند و برای آن‌ها علی‌الظاهر مساله فلسطین چندان جای تامل ندارد، اما بالاخره این سفر در این حجم و شکل باعث بروز واکنش‌هایی در میان کشورهای همسایه به ویژه الجزایر شده است. سفر بنی گانتز به مراکش که از روز سه‌شنبه شروع و تا روز پنج‌شنبه ادامه داشت، شامل توافق‌های نظامی شده که شاید یک بخش مهم از آن، برگزاری رزمایش مشترک میان ارتش‌های دوطرف با امریکا می‌شود. همچنین گفته می‌شود که طرف مراکشی تسلیحات پیشرفته‌ای را از این رژیم خریداری خواهد کرد.
این سفر و توافق‌های صورت گرفته با واکنش شدید الجزایری‌ها مواجه شده است. صالح قوجیل رئیس مجلس الامه، بخشی از پارلمان الجزایر در سخنانی در همین رابطه گفت: دشمنان بیش از پیش برای کارشکنی در مسیر الجزایر بسیج می‌شوند. این مسئله بعد از اینکه دیدیم یک وزیر اسرائیلی به کشور مجاور الجزایر سفر کرد، کاملا مبرهن شده است به ویژه اینکه وقتی وزیر خارجه اسرائیل در سفر به مراکش، الجزایر را تهدید کرد، دولت رباط هیچ واکنشی به این مسئله نداشت. اگر این سفر از سوی وزیر گردشگری یا اقتصاد اسرائیل بود می‌توانستیم بگوییم در راستای روابط موجود میان این دو طرف است اما زمانی که مسئله درباره سفر وزیر جنگ است به این معناست که الجزایر موردهدف است. برادران و جهان عرب و برادران فلسطینی کجا هستند؟ موضع ما درباره صحرای غربی ثابت است چراکه مسئله درباره تعیین سرنوشت مردم است. مردم صحرا در انتخاب سرنوشت خود آزاد هستند.
این رفتارهای سران مراکش، باعث می‌شود که طرف الجزایری برای دفاع از موقعیت خود دست به تحرکات جدی بزند. تلاش برای تقویت ارتش این کشور با خریدهای گسترده نظامی در کنار داشتن منابع کافی انرژی، وسعت قابل توجه و جمعیت کافی توانمندی‌های طرف الجزایری برای مقابله با هر طرحی را دو چندان می‌کند. کما اینکه الجزایر به دلیل جایگاهی که در میان کشورهای افریقایی داشته و دارد، همواره از نظر نفوذ در این قاره حرف بسیاری برای گفتن داشته است. با این حال صهیونیست‌ها خودشان نمی‌دانند که با حضور در مراکش و صحبت علیه الجزایر باعث شکل‌گیری چه روندهای تازه‌ای در سطح منطقه و جهان اسلام خواهند شد. هر چه روابط رباط و تل‌آویو عمیق‌تر شود، به همان میزان روابط تهران با الجزیره عمق‌ بیشتری پیدا خواهد کرد.
این راهبرد در تهران باید توسط مسوولان امر با دقت پیگیری شود. فرصت‌های به دست آمده خیلی سریع از دست می‌روند و فرصت‌ها سخت و دیر به دست می‌آیند. الجزایر به عنوان قدرتمندترین کشور شمال آفریقا پس از مصر (البته به لحاظ اقتصادی وضعیت به نسبه بهتری از مصر دارد) با قرار گرفتن در کنار محور مقاومت باعث شکل‌گیری تحولات عمیق و اثرگذاری در شمال قاره سیاه خواهد شد. هر چند در مورد شکل و نوع این تحولات نمی‌شود به صورت «واضح» صحبت کرد، اما پر پیدا است که آینده آبستن تحولات بسیاری است که دیدن آن به سادگی صورت نمی‌گیرد. ایران باید تلاش کند ضمن حفظ برخی موارد، الجزایر را به صورت رسمی به عضویت محور مقاومت در بیاورد. همانگونه که بارها از ضرورت نزدیکی ایران و مصر حمایت کردم، حالا از ضرورت امضای پیمان دفاع مشترک میان ایران و الجزایر می‌نویسم.
صهیونیست‌ها در حال محاصره الجزایر هستند. آن‌ها از یک‌سو در مراکش و از سوی دیگر با نزدیک شدن به دولت‌های وفاق و بنغازی در لیبی می‌خواهد در شرق و غرب الجزایر حضور داشته باشد، هر چند حضور این رژیم در موریتانی با هنرمندی ایران پایان یافت، اما کشور فقیر موریتانی که 20درصد جمعیت آن در فقط مطلق و با روزی یک دلار زندگی می‌کنند محیط مناسبی برای فعالیت دوباره لابی‌های رژیم صهیونیستی (امارات و عربستان) است تا به این رژیم جلب و جذب شوند. به هر صورت، صهیونیست‌ها در حال علنی کردن روابط قدیمی خود در سطح جهان اسلام با حکام به اصطلاح کشورهای اسلامی هستند، موضوعی که برای این رژیم بدون شک نتیجه معکوش خواهد داشت.
وزیر امور خارجه کشورمان به جای صحبت با وزیر خارجه رژیم باکو، باید با یک هیات بلندپایه سیاسی، نظامی و امنیتی راهی الجزایر شود و مقدمات سفر رئیس‌جمهور را هم به این کشور هموار کند. از سوی دیگر، وزیر دفاع کشورمان باید راهی الجزایر شود و در کنار او فرماندهان ارشد نظامی کشورمان نیز راهی این کشور شوند تا الجزایر در برابر رفتارهای رژیم مراکش بتواند توازن را برقرار کند. البته اگر در مورد این توصیه‌ها و سفارش‌ها گوش شنوایی در کشور وجود داشته باشد.

الجزایرمصرتونساسرائیلایران
اخبار سوریه، مستقل است. به هیچ نهاد، ارگان و جایی منسوب و یا منصوب نیست «این صفحه در ویرگول توسط یکی از مخاطبین کانال اخبار سوریه مدیریت میشود و هیچ منفعت اقتصادی ندارد»
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید