تانیا
تانیا
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

فراموشی

ولی همیشه هم نباید بخشید. همیشه نباید فراموش کرد. همیشه نباید گذشت. بعضی وقتا باید بزاری آتیش انتقام کل وجودت رو فرا بگیره و خاکستر کنه دلیل پدید اومدن آتیشو. بعضی وقتا باید منتظر کارما باشی تا بهش بفهمونه چی کشیدی.

درد کشیدن چیز کمی نیست. اون دردی که روی قلبته، امان می‌بره و این ماهیچه‌ی تپنده ضعیف تر از اونیه که بتونه هنوز هم بتپه. اون دردی که تو لبخندته، اون انحنای آدم‌کُش بین لب‌هاتو تلخ می‌کنه و چیزی نمی‌مونه جز یه تلخند. اون دردی که موقع حرف زدن از گذشته توی حرفاته، میشه دلیل شب بیداری و نخوابیدن. میشه یه بغضی که هیچ وقت شکسته نشد، فریادی که هیچ وقت شنیده نشد و تلخندی که هیچ وقت خنده نشد.

کی تونسته فراموش کنه که قلب بکنه؟ فراموشی امکان پذیر نیست. کِی قلبم تونست لرزش صداتو فراموش کنه؟ کِی تونستم رفتنتو فراموش کنم؟ کِی تونستم خنده هاتو که چه خالصانه منِ عاشق بیچاره رو مسخ میکرد رو فراموش کنم؟ اصلا مگه میتونم فراموشت کنم؟ اگه بتونم هم قلبم هنوز برای قلب تو میتپه.

من تورو بخشیدم اما تو برگرد. برگرد و نزار کارما دوباره تورو از من بگیره. تو فراموشم نکردی! اگه هم کرده باشی یه روز یه جایی با یه آهنگ، یه دیالوگ، یه کتاب یا یه آدم یاد من میوفتی و پرت میشی تو خاطراتمون. اون موقعست میشی هیزمی که خاکستر شد. مراقب خودت باش خاکستری من.

به رسم شبای بی تو.

۰۱۱۲۰۸

فراموشیبخشیدنخاکستری
برشی از آنچه گذشت. ممنونم از نگاهتون:)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید