با تو حرف میزنم در ذهنم
با تو میخندم در ذهنم
با تو دعوا می کنم در ذهنم
با تو قهر میکنم و
آشتی می کنم در ذهنم
با تو راه میروم در ذهنم
☆
اما با تو بیش از این پیش نمی روم
☆
کنارت دراز نمی کشم
گردنت را نمی بوسم
لبهایت را
زخمهایت را
با تو معاشقه نمی کنم
در گوشت نجوا نمی کنم
حتی خیال نمی کنم
☆
آدمیزاد موجود عجیبی ست
از دست دادن، آدمی را فراموشکار میکند.