قرآن کریم به صراحت هدف از تشکیل زندگی مشترک را رسیدن به آرامش معرفی میکند. خداوند میفرماید: من همسری برای شما قرار دادم تا بتوانی در کنار او آرامش داشته باشید. «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها» (روم/21). نفس همسری به انسان آرامش میدهد. برای یک زندگی مشترک متعالی باید این آرامش اولیه را باید قدر دانست، علت اهمیت و اولویت ویژۀ آن را فهمید، و برای حفظ و تقویتش برنامهریزی و اقدام کرد و روشها، عادات و سبک زندگی خود را با توجه آن اصلاح و تنظیم کرد. اما چرا آرامش بر بسیاری از فوائد دیگر زندگی مشترک تقدم دارد؟
الف) معمولا انتظار ما از یک زندگی مشترک این است که ما را به لذت و شادی برساند، در حالی که اگر ما را به آرامش برساند، لذت و شادی در زندگی ما بیشتر خواهد شد. زیرا همیشه مقدمه هر نوع لذت و شادی در زندگی آرامش است. شتابزدگی در رسیدن به لذت و شادی، موجب از بین رفتن آرامش، و در نتیجه کاهش لذت در زندگی میشود؛ و در مرحلۀ بعد، همین کاهش لذت، باعث ناآرامیهای بیشتر میشود.
ب) انتظار دیگر ما از یک زندگی مشترک این است که ما را به محبت و عشق برساند، در حالی که اگر به آرامش برسیم، محبت هم در زندگی فراوانتر میشود و راحتتر بدست میآید. زیرا آرامش بستر رویش محبت است. اگر انسانها آرام باشند، آنگاه بهتر خواهند توانست به یکدیگر محبت پیدا کنند.
ج) کسانی که با دید عمیقتری به زندگی مشترک نگاه میکنند، علاوه بر فوائد ذکر شده، انتظار دارند در یک زندگی مشترک فرصت رشد و شکوفایی روحی و معنوی بیشتری پیدا کنند. شکوفایی و کشف استعدادهای درونی انسان و رشد معنوی انسان هم در سایۀ آرامش امکانپذیر است. انسان تا آرامش نداشته باشد شکوفایی استعداد و رشد معنوی چندانی هم پیدا نخواهد کرد. و منشاء و سرچشمۀ اصلی این آرامش خانواده است.
لذا زوجین قبل از هرچیز باید به همدیگر آرامش بدهند و مراقب حفظ آرامش در محیط خانوده باشند. مثلا قبل از بیان هر گونه انتقاد از یکدیگر، قبل از مطرح کردن خواستههای خود از طرف مقابل، و قبل از هرگونه گفتگو، باید فکر کنیم که هرکدام از اینها را چگونه انجام دهیم که آرامش همدیگر را به هم نزنیم. ما قبل از اینکه حق خودمان را به دست بیاوریم، قبل از اینکه به فکر اصلاح طرف مقابلمان باشیم، قبل از اینکه به فکر هر نوع بهبودی در وضع زندگی باشیم، باید در اندیشه حفظ آرامش همدیگر باشیم. مثلاً اگر ما خطایی از همسرمان یا از بچه خودمان ببینیم، ابتدا باید حواسمان باشد که آرامشش را به هم نزنیم، آنگاه برنامهریزی برای اصلاح را شروع کنیم. یا مثلاً اگر میخواهیم نیاز یا درخواستی از طرف مقابل مطرح کنیم، اول باید به فکر این باشیم که آرامش او را به هم نزنیم.
اگرچه نمیخواهیم مطلق نگری کنیم، طبیعتا ممکن است در برخی مواقع ضرورتهایی پیش بیاید که نتوان آرامش را در اولویت قرار داد و باید آرامش فدای یک مسئلۀ مهمتر بشود. ولی غالبا کسب و حفظ آرامش در زندگی انسان یک اولویت بی بدیل است.
نقش آرامش در تربیت فرزند
آرامشی که در روابط زوجین وجود دارد، تعیینکنندهترین عامل درجهت تامین آرامش مورد نیاز برای تربیت فرزندان است و بخش دیگر این آرامش در صورتی تأمین می شود که پیش از هرگونه اقدام تربیتی و در ضمن آن به این فکر باشیم که آرامش فرزندمان را به هم نزنیم. تردید نکنید بچه ها یی که اخلاق خوبی ندارند یا از آسیب های اخلاقی مثل دروغ گویی رنج می برند در خانه آرامش کافی نداشته اند.
توجه به تأثیر عوامل خارجی در تأمین آرامش
برای حفظ آرامش در خانه، باید مراقب عوامل خارجی ایجاد ناآرامی در خانه هم بود. متاسفانه بسیاری از اوقات، در زندگی های جدید و سبک ها یی که برای برنامه های زندگی مان انتخاب می کنیم، آرامش را در نظر نمی گیریم و روی آن به عنوان یک عامل تعیین کننده انتخاب هایمان فکر نمی کنیم. هر موقع در زندگی خود احساس ناراحتی کردید، هر موقع فکر کردید کمبودی شما را اذیت می کند، اول به این فکر کنید که مبادا آرامش خود را از دست داده باشم که چنین کمبود یا چنین احساسی دارم.
یکی از عوامل خارجی که در اغلب خانواده ها سهم قابل توجهی از زندگی روزمره را به خود اختصاص داده، فیلم و برنامه های تلویزیونی است. فیلم های که در آن انسانهایی با نقش های ناآرام نمایش داده می شوند، ممکن است ما را بخندانند یا بگریانند و یا به ما هیجانی بدهند و ما را سرگرم کنند اما آن چیزی که از ما میگیرند خیلی گرانتر از آن چیزی است که به ما میدهند و ضربۀ خود را در دراز مدت وارد خواهند کرد. آنها آرامش را از ما میگیرند.
اثر منفی بسیاری از موسیقیها هم همین است که آرامش انسان را به هم میزند. امروزه روانشناسی فیزیولوژیکی، آثار مخرب چنین موسیقیهایی در روح انسان را به خوبی بیان میکنند.
همانقدر که آرامش در خانه و زندگی مشترک اهمیت و تقدم دارد، در جامعه و زندگی اجتماعی هم دارای اهمیت و اولویت است. از این مفهوم تحت عنوان «حفظ ثبات اجتماعی فلسفۀ مهم بسیاری از موضع گیری های اولیاء الهی» سخن خواهیم گفت.