عزیزم، ببخشید اگه مثل تو نیستم. ببخشید اگه بیهوده تلاش و تقلا میکنم، ببخشید که بیخیال نمیشم و پافشاری میکنم. ببخشید که راحتت نمیذارم، ببخشید که خیلی دلم برات تنگ شده. ببخشید که کنار نمیام و مهمتر از همه ببخشید که نمیپذیرم. نمیپذیرم که تو دست کشیدی، نمیپذیرم که کنار اومدی و نمیپذیرم که دوستم نداری. این پافشاری لعنتی پدرمو درآورده. اینکه گیر میدم رو یه چیزی و ولش نمیکنم. اینکه پررو بازی درمیارم داره خودمم اذیت میکنه. دوست داشتم تو باشی و نجاتم بدی، پیدام کنی و بگی اینقدر دست و پا نزن، لازم نیست، چون من هستم. فک کنم آرزوی اینو به گور میبرم، ناراحتکنندهست ولی مشخصه. از این تلاش و فکرای بیخود خستهم. کاش میتونستم مغزم و خودمو خاموش کنم. دیگه نه به درد خودم میخورم و نه اینکه میخوام به درد کسی بخورم.