ویرگول
ورودثبت نام
Lost
Lost
خواندن ۸ دقیقه·۵ سال پیش

آیینه و عشق (تراوشات ذهنی،بخش اول)

دلم میخواد مطلب رو با یه آهنگ شروع کنم.

Mirror from Justin Timbrelake


Aren't you something to admire

مگه تو یه چیزی نیستی که باید تحسین بشه؟

Cause your shine is something like a mirror

چون درخشش تو یه چیزی شبیه آینه هست

And I can't help but notice

You reflect in this heart of mine

If you ever feel alone and

اگه یه وقتی احساس تنهایی کردی

The glare makes me hard to find

و این درخشش کاری کرد که سخت پیدام کنی

Just know that I'm always

فقط بدون که من همواره

Parallel on the other side

رو به روی تو در اونطرف هستم(parallel یعنی موازی، به عبارتی دقیقا اون سمت آینه موازی خودت قرار دارم)

Cause with your hand in my hand and a pocketful of soul

I can tell you there's no place we couldn't go

من میتونم بگم هیچ جایی نیست که ما نتونیم بریم

Just put your hand on the glass

فقط دستت رو بذار روی شیشه (همون آینه)

I'm here trying to pull you through

من از اینجا سعی میکنم که تو رو بکشم داخل

You just gotta be strong

تو فقط باید سعی کنی قوی با

Cause I don't wanna lose you now

چون الان دیگه نمیخوام از دستت بدم

I'm looking right at the other half of me

من دارم درست به نیمه دیگه خودم نگاه می کنم

The vacancy that sat in my heart

جای خالی که توی قلبم بود

Is a space that now you hold

اون جایی بود که تو الان توش جا گرفتی

Show me how to fight for now

بهم بگو که چطوری برای "الان" بجنگم

And I'll tell you, baby, it was easy

و من بهت میگم که آسون بود

Coming back into you once

I figured it out

از وقتی که فهمیدم

You were right here all along

تو تمام این مدت اینجا بودی

It's like you're my mirror

انگاری که تو آینه ای از من هستی

My mirror staring back at me

آینه ای از من که به من خیره شده

I couldn't get any bigger

من هرگز نمیتونستم از این بزرگتر (با شکوه و عظمت) بشم

With anyone else beside me

اگر هرکسی دیگه ای (به جز تو) کنارم بود

And now it's clear as this promise

و الان این واضحه (پاکه) مثل این عهدی که بستیم

That we're making two reflections into one

که ما داریم دو تا انعکاس رو تبدیل به یه انعکاس میکنیم

Cause it's like you're my mirror

انگاری که تو آینه ای از من هستی

My mirror staring back at me, staring back at me

آینه از من که به من خیره شده، که به من خیره شده

Aren't you something, an original?

مگه تو یه چیزی نیستی که ارجیناله؟

Cause it doesn't seem merely a sample

چون یه چیز ساده ای به نظر نمی رسه

And I can't help but stare

و من نمیتونم جلوی خیره شدنم رو بگیرم

Cause i see truth somewhere in your eyes

چون حقیقت رو یه جایی تو چشمهای تو می بینم

I can't ever change without you

من با تو حتی تغییر نمی کنم

You reflect me, I love that about you

تو انعکاسی از منی ، و من اینو دوست دارم

And if I could

و اگه میتونستم

I would look at us all the time

دلم میخواست تمام مدت به خودمون نگاه کنم

Cause with your hand in my hand and a pocketful of soul

چون وقتی دست های تو توی دستام هست و با این همه احساسی که بین ماست

I can tell you there's no place we couldn't go

من میتونم بگم هیچ جایی نیست که ما نتونیم بریم

Just put your hand on the glass

فقط دستت رو بذار روی شیشه(آیِنه)

I'm here trying to pull you through

من از اینجا سعی میکنم که تو بکشم داخل

You just gotta be strong

تو فقط باید سعی کنی قوی باشی

Yesterday is history

Tomorrow's a mystery

I can see you looking back at me

میتونم ببینم که داری به من نگاه میکنی

Keep your eyes on me

نگاهت رو به من بدوز

Baby, keep your eyes on me

عزیزم، نگاهت رو به من بدوز

You are, you are the love of my life

تو عشق زندگیم هستی

Baby, you're the inspiration of this precious song

عزیزم تو الهام بخش این آهنگ فوق العاده هستی

And I just wanna see your face light up since you put me on

من فقط میخوام صورت درخشان (زیبا) تو رو ببینم وقتی که داری دستم میندازی

So now I say goodbye to the old me, it's already gone

پس الان با خودِ قدیمیم خداحافظی میکنم ، تا الان دیگه رفته از اینجا

And I can't wait wait wait wait wait to get you home

و من نمیتونم منتظر بمونم که تو رو ببرم خونه


Just to let you know, you are


Girl you're my reflection, all I see is you

دختر تو انعکاسی از من هستی تمام چیزی که میبینم تو هستی

My reflection, in everything I do

تو انعکاس من در هر کاری که میکنم هستی

Girl you're my reflection, all I see is you

دختر تو انعکاسی از من هستی تمام چیزی که میبینم تو هستی

My reflection, in everything I do

تو انعکاس من در هر کاری که میکنم هستی


(ترجیح دادم ترجمه ی بخش هایی از آهنگ رو ننویسم،حس کردم متن انگلیسیش قشنگ تره.)


بیشترین مفهومی که آهنگ منتقل میکنه اینه که تو آیینه ی منی،انعکاس منی،خودمو بهم نشون میدی یا حتی در مفهوم فراتر خود من شدی!

از چند جهت ميشه بررسيش كرد،يكيش ميتونه شبيه شعر «دوست دارم که دوست عیب مرا / هم چو آیینه پیش رو گوید

نه که چون شانه پشت سر رفته/با هزار زبان مو به مو گوید» باشه که تشابه زیادی با این جمله ی آهنگ داره:


You reflect me I love that about you.

به عبارتی خوبی بدی هامو بهم نشون میدی...درست مثل یک آینه ، به شفافیت و صداقت یک آینه.(اهمیت صداقت دریک رابطه ی عاشقانه یا اصن هر رابطه ی دیگه ای)

مفهوم دیگه اینکه خیلی شبیه منی در حدی که وقتی نگاهت میکنم انگار دارم انعکاسی از خودمو میبینم.

اما شاید مفهوم عمیق تر از موارد قبلی این باشه که ما با هم یکی شدیم!

این آخری من رو یاد چی میندازه؟ اگر سریال یوسف پیامبر ساخته ی آقای سلحشور رو دیده باشید(جز سریال های مورد علاقمه! ینی از ایناست هر چند بار ببینمش بازم تکراری نمیشه برام)بخشی هست که زلیخا بعد از سالها تنهایی و زجر در فراق یوسف بالاخره ملاقاتش میکنه.وقتی یوسف در اون حال میبینتش بهش میگه چیکار کردی با خودت؟

جواب زلیخا:«زمانی این جسم من بودم.اما دیگه خودِ منی نیست که از حالش میپرسی...اکنون همه تویی!»

و چه قدر جوابش جذاب بود!:) خواست بگه اونقدر عاشقت بودم که دیگه شبیه تو شدم..دیگه کل وجودم تو شدی....خب ارتباطش با آهنگ؟ تمام جاهایی که آهنگ میخواد بگه تو انعکاس منی یا اصلا نه تو خود منی!

(به خصوص 4 خط آخر آهنگ)

اونقدر عاشق همیم که حالا در هم حل شدیم...بخشی از آهنگ که میگه جای خالی ای تو قبلم بود که الان جای توئه!به عبارتی تو بخشی از من بودی که نداشتمش...و حالا خودمو(قبلمو) کامل دارم.

The vacancy that sat in my heart

جای خالی که توی قلبم بود

Is a space that now you hold

اون جایی بود که تو الان توش جا گرفتی


و اما بخش دیگه ای از آهنگ:

Parallel on the other side

رو به روی تو در اونطرف هستم(parallel یعنی موازی، پس یعنی دقیقا اون سمت آینه موازی خودت قرار دارم)


میدونیم که آینه تصویر رو موازی خودش نشون میده.به عبارتی ما تصویر هم هستیم! که دو طرف یه آینه قرار داریم.

و اینجاست که به مفهوم قشنگی از عشق میرسیم،وقتی یکی رو دوست داری به مرور شبیه معشوق میشی و یا وجودت پر از اون میشه.

بخش دیگه ای هست که میگه:

I couldn't get any bigger

من هرگز نمیتونستم از این بزرگتر (با شکوه و عظمت تر) بشم

With anyone else beside me

اگر هرکسی دیگه ای (به جز تو) کنارم بود

این قسمت ها به این نکته اشاره داره که ما در فرآیند عاشق شدن به تکامال میرسیم،رشد میکنیم،آدم بهتری میشیم(در تلاش برای جذب معشوق)،ممکنه خیلی از خصوصیات بدمون رو کنار بذاریم تا معشوق رو راضی کنیم... و ته قضیه اینکه به کمال می‌رسیم.

وقتی عاشق میشیم باشکوه تر میشیم!:) حقیقتا من اینو قبول دارم.

و اما بخش بعد:

That we're making two reflections into one

که ما داریم دو تا انعکاس رو تبدیل به یه انعکاس میکنیم.


این یکی هم شباهت به این جمله داره که دوتا عاشق اونقدر هم رو دوست دارن که در هم حل میشن.اونقدر وجودشون با هم عجین میشه تا یکی بشن و در نهایت به کمال برسن.(مثل تکه های پازلی که در عین مجزا بودن با هم "یک" تصویر رو تشکیل میدن)(آره! ما داریم دو انعکاس رو تبدیل به یه انعکاس میکنیم:)


دوباره برتون گردونم به جمله ی زلیخا:زمانی من بودم اما اکنون همه تویی!

خب زلیخا در این عشق عوض شد.خیلی تغییر کرد؛اخلاقیاتش،باورهاش،رفتارهاش با زیردستا...تواضعی پیدا کرد که قبل از یوسف اثری ازش نبود.بخشی از سریال که بعد رفتن یوسف میگه بذار منم ازش تقلید کنم و مثل اون با خدمتکارا رفتار کنم و باهاشون مهربون باشم.

آره زلیخا عوض شده!و عشق بود که عوضش کرد!زلیخای قبلی رفت و زلیخایی شبیه یوسف پدید اومد.

So now I say goodbye to the old me, it's already gone

پس الان با خودِ قدیمیم خداحافظی میکنم ، تا الان دیگه رفته از اینجا

اگر کتاب ملت عشق رو خونده باشید(اگر نخوندید بذارید یه توضیح کوتاه بدم،کتاب زندگینامه ی شمس و مولانا هست و در خلال داستان، 40 قانون صوفی مسلکان رو در فصل های مختلف کتاب بیان میشه)قانون هفتم میگه که:«در این زندگانی اگر تک و تنها در گوشه ی انزوا بمانی و فقط پژواک صدای خود را بشنوی،نمیتوانی حقیقت را کشف کنی.فقط در آینه ی انسانی دیگر است که می توانی خودت را کاملا ببینی.»

و حالا به این بخش آهنگ دقت کنین:

Cause i see truth somewhere in your eyes

چون حقیقت رو یه جایی تو چشمهای تو می بینم

و همچنین این بخش:

I couldn't get any bigger

With anyone else beside me

داره میگه ما بدون فرد دیگر رشد نمیکنیم یا بدون فرد دیگه حقیقت رو نمیبینیم...و به نظرمن این عین حقیقته!که حقیقت در چشمان دیگریست نه در چشمان خودمان!

جدا از اینکه یه رابطه ی عاشقانه مارو پرورش میده،به طور کل ما با ارتباط با دیگران به بخشی از شخصیتمون پی میبریم(نمیگم همش..بخشی از اون)

مثلا میفهمیم در فلان موقعیت یا بحث با دیگری چه عکس العملی از خودمون نشون میدیم.میفهمیم در برابر فلان رفتار دیگری ما چه رفتاری بروز میدیم.در جمع شلوغیم یا آروم،درونگراییم یا برونگرا ،شوخیم یا جدی و هزاران مورد دیگه.....قبول کنین وقتی یه انسان تنهای تنها باشه چیزی به اسم برونگرایی و دونگرایی معنا نداره.

و اما به طور اخص برای کمال یا رشد خیلی والا به عشق نیاز داریم.یه سری چیزا هست که بدون عمیق دوست داشتن فردی غیر از خودمون هیچ وقت یادش نمیگیریم:)

پی نوشت1:این تراوشات ذهنی حاصل صحبت هام با یکی از دوستام هست وقتی که راجع به آهنگ mirror با هم حرف میزدیم.آهنگ رو اون به من معرفی کرد.یه سری از چیزایی که در متن نوشتم هم جملات دوستمه.

پی نوشت 2:خدایی قرابت معنایی رو حال کردید؟:) آهنگ خارجی رو به سریال دینیِ ایرانی،کتاب عارفانه و یک بیت شعر فارسی ربط دادم. قرابت اینه!نه مثل مدرسه که برامون بیت شعرهای کاملا واضح رو قرابت میکردن!

در این هنگام بنده در حالی که نیشخندی بر صورت دارم حس میکنم پوزه ی دبیران محترم ادبیات کنکور را بر خاک مالیده ام!

حال دبیران محترم اگر راست میگویید بیایید پیاله ی شراب دهید دست بچه ها!:)






عشقآیینهآهنگزلیخاملت عشق
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید