دلم میخواد مطلب رو با یه آهنگ شروع کنم.
Mirror from Justin Timbrelake
Aren't you something to admire
مگه تو یه چیزی نیستی که باید تحسین بشه؟
Cause your shine is something like a mirror
چون درخشش تو یه چیزی شبیه آینه هست
And I can't help but notice
You reflect in this heart of mine
If you ever feel alone and
اگه یه وقتی احساس تنهایی کردی
The glare makes me hard to find
و این درخشش کاری کرد که سخت پیدام کنی
Just know that I'm always
فقط بدون که من همواره
Parallel on the other side
رو به روی تو در اونطرف هستم(parallel یعنی موازی، به عبارتی دقیقا اون سمت آینه موازی خودت قرار دارم)
Cause with your hand in my hand and a pocketful of soul
I can tell you there's no place we couldn't go
من میتونم بگم هیچ جایی نیست که ما نتونیم بریم
Just put your hand on the glass
فقط دستت رو بذار روی شیشه (همون آینه)
I'm here trying to pull you through
من از اینجا سعی میکنم که تو رو بکشم داخل
You just gotta be strong
تو فقط باید سعی کنی قوی با
Cause I don't wanna lose you now
چون الان دیگه نمیخوام از دستت بدم
I'm looking right at the other half of me
من دارم درست به نیمه دیگه خودم نگاه می کنم
The vacancy that sat in my heart
جای خالی که توی قلبم بود
Is a space that now you hold
اون جایی بود که تو الان توش جا گرفتی
Show me how to fight for now
بهم بگو که چطوری برای "الان" بجنگم
And I'll tell you, baby, it was easy
و من بهت میگم که آسون بود
Coming back into you once
I figured it out
از وقتی که فهمیدم
You were right here all along
تو تمام این مدت اینجا بودی
It's like you're my mirror
انگاری که تو آینه ای از من هستی
My mirror staring back at me
آینه ای از من که به من خیره شده
I couldn't get any bigger
من هرگز نمیتونستم از این بزرگتر (با شکوه و عظمت) بشم
With anyone else beside me
اگر هرکسی دیگه ای (به جز تو) کنارم بود
And now it's clear as this promise
و الان این واضحه (پاکه) مثل این عهدی که بستیم
That we're making two reflections into one
که ما داریم دو تا انعکاس رو تبدیل به یه انعکاس میکنیم
Cause it's like you're my mirror
انگاری که تو آینه ای از من هستی
My mirror staring back at me, staring back at me
آینه از من که به من خیره شده، که به من خیره شده
Aren't you something, an original?
مگه تو یه چیزی نیستی که ارجیناله؟
Cause it doesn't seem merely a sample
چون یه چیز ساده ای به نظر نمی رسه
And I can't help but stare
و من نمیتونم جلوی خیره شدنم رو بگیرم
Cause i see truth somewhere in your eyes
چون حقیقت رو یه جایی تو چشمهای تو می بینم
I can't ever change without you
من با تو حتی تغییر نمی کنم
You reflect me, I love that about you
تو انعکاسی از منی ، و من اینو دوست دارم
And if I could
و اگه میتونستم
I would look at us all the time
دلم میخواست تمام مدت به خودمون نگاه کنم
Cause with your hand in my hand and a pocketful of soul
چون وقتی دست های تو توی دستام هست و با این همه احساسی که بین ماست
I can tell you there's no place we couldn't go
من میتونم بگم هیچ جایی نیست که ما نتونیم بریم
Just put your hand on the glass
فقط دستت رو بذار روی شیشه(آیِنه)
I'm here trying to pull you through
من از اینجا سعی میکنم که تو بکشم داخل
You just gotta be strong
تو فقط باید سعی کنی قوی باشی
Yesterday is history
Tomorrow's a mystery
I can see you looking back at me
میتونم ببینم که داری به من نگاه میکنی
Keep your eyes on me
نگاهت رو به من بدوز
Baby, keep your eyes on me
عزیزم، نگاهت رو به من بدوز
You are, you are the love of my life
تو عشق زندگیم هستی
Baby, you're the inspiration of this precious song
عزیزم تو الهام بخش این آهنگ فوق العاده هستی
And I just wanna see your face light up since you put me on
من فقط میخوام صورت درخشان (زیبا) تو رو ببینم وقتی که داری دستم میندازی
So now I say goodbye to the old me, it's already gone
پس الان با خودِ قدیمیم خداحافظی میکنم ، تا الان دیگه رفته از اینجا
And I can't wait wait wait wait wait to get you home
و من نمیتونم منتظر بمونم که تو رو ببرم خونه
Just to let you know, you are
Girl you're my reflection, all I see is you
دختر تو انعکاسی از من هستی تمام چیزی که میبینم تو هستی
My reflection, in everything I do
تو انعکاس من در هر کاری که میکنم هستی
Girl you're my reflection, all I see is you
دختر تو انعکاسی از من هستی تمام چیزی که میبینم تو هستی
My reflection, in everything I do
تو انعکاس من در هر کاری که میکنم هستی
(ترجیح دادم ترجمه ی بخش هایی از آهنگ رو ننویسم،حس کردم متن انگلیسیش قشنگ تره.)
بیشترین مفهومی که آهنگ منتقل میکنه اینه که تو آیینه ی منی،انعکاس منی،خودمو بهم نشون میدی یا حتی در مفهوم فراتر خود من شدی!
از چند جهت ميشه بررسيش كرد،يكيش ميتونه شبيه شعر «دوست دارم که دوست عیب مرا / هم چو آیینه پیش رو گوید
نه که چون شانه پشت سر رفته/با هزار زبان مو به مو گوید» باشه که تشابه زیادی با این جمله ی آهنگ داره:
You reflect me I love that about you.
به عبارتی خوبی بدی هامو بهم نشون میدی...درست مثل یک آینه ، به شفافیت و صداقت یک آینه.(اهمیت صداقت دریک رابطه ی عاشقانه یا اصن هر رابطه ی دیگه ای)
مفهوم دیگه اینکه خیلی شبیه منی در حدی که وقتی نگاهت میکنم انگار دارم انعکاسی از خودمو میبینم.
اما شاید مفهوم عمیق تر از موارد قبلی این باشه که ما با هم یکی شدیم!
این آخری من رو یاد چی میندازه؟ اگر سریال یوسف پیامبر ساخته ی آقای سلحشور رو دیده باشید(جز سریال های مورد علاقمه! ینی از ایناست هر چند بار ببینمش بازم تکراری نمیشه برام)بخشی هست که زلیخا بعد از سالها تنهایی و زجر در فراق یوسف بالاخره ملاقاتش میکنه.وقتی یوسف در اون حال میبینتش بهش میگه چیکار کردی با خودت؟
جواب زلیخا:«زمانی این جسم من بودم.اما دیگه خودِ منی نیست که از حالش میپرسی...اکنون همه تویی!»
و چه قدر جوابش جذاب بود!:) خواست بگه اونقدر عاشقت بودم که دیگه شبیه تو شدم..دیگه کل وجودم تو شدی....خب ارتباطش با آهنگ؟ تمام جاهایی که آهنگ میخواد بگه تو انعکاس منی یا اصلا نه تو خود منی!
(به خصوص 4 خط آخر آهنگ)
اونقدر عاشق همیم که حالا در هم حل شدیم...بخشی از آهنگ که میگه جای خالی ای تو قبلم بود که الان جای توئه!به عبارتی تو بخشی از من بودی که نداشتمش...و حالا خودمو(قبلمو) کامل دارم.
The vacancy that sat in my heart
جای خالی که توی قلبم بود
Is a space that now you hold
اون جایی بود که تو الان توش جا گرفتی
و اما بخش دیگه ای از آهنگ:
Parallel on the other side
رو به روی تو در اونطرف هستم(parallel یعنی موازی، پس یعنی دقیقا اون سمت آینه موازی خودت قرار دارم)
میدونیم که آینه تصویر رو موازی خودش نشون میده.به عبارتی ما تصویر هم هستیم! که دو طرف یه آینه قرار داریم.
و اینجاست که به مفهوم قشنگی از عشق میرسیم،وقتی یکی رو دوست داری به مرور شبیه معشوق میشی و یا وجودت پر از اون میشه.
بخش دیگه ای هست که میگه:
I couldn't get any bigger
من هرگز نمیتونستم از این بزرگتر (با شکوه و عظمت تر) بشم
With anyone else beside me
اگر هرکسی دیگه ای (به جز تو) کنارم بود
این قسمت ها به این نکته اشاره داره که ما در فرآیند عاشق شدن به تکامال میرسیم،رشد میکنیم،آدم بهتری میشیم(در تلاش برای جذب معشوق)،ممکنه خیلی از خصوصیات بدمون رو کنار بذاریم تا معشوق رو راضی کنیم... و ته قضیه اینکه به کمال میرسیم.
وقتی عاشق میشیم باشکوه تر میشیم!:) حقیقتا من اینو قبول دارم.
و اما بخش بعد:
That we're making two reflections into one
که ما داریم دو تا انعکاس رو تبدیل به یه انعکاس میکنیم.
این یکی هم شباهت به این جمله داره که دوتا عاشق اونقدر هم رو دوست دارن که در هم حل میشن.اونقدر وجودشون با هم عجین میشه تا یکی بشن و در نهایت به کمال برسن.(مثل تکه های پازلی که در عین مجزا بودن با هم "یک" تصویر رو تشکیل میدن)(آره! ما داریم دو انعکاس رو تبدیل به یه انعکاس میکنیم:)
دوباره برتون گردونم به جمله ی زلیخا:زمانی من بودم اما اکنون همه تویی!
خب زلیخا در این عشق عوض شد.خیلی تغییر کرد؛اخلاقیاتش،باورهاش،رفتارهاش با زیردستا...تواضعی پیدا کرد که قبل از یوسف اثری ازش نبود.بخشی از سریال که بعد رفتن یوسف میگه بذار منم ازش تقلید کنم و مثل اون با خدمتکارا رفتار کنم و باهاشون مهربون باشم.
آره زلیخا عوض شده!و عشق بود که عوضش کرد!زلیخای قبلی رفت و زلیخایی شبیه یوسف پدید اومد.
So now I say goodbye to the old me, it's already gone
پس الان با خودِ قدیمیم خداحافظی میکنم ، تا الان دیگه رفته از اینجا
اگر کتاب ملت عشق رو خونده باشید(اگر نخوندید بذارید یه توضیح کوتاه بدم،کتاب زندگینامه ی شمس و مولانا هست و در خلال داستان، 40 قانون صوفی مسلکان رو در فصل های مختلف کتاب بیان میشه)قانون هفتم میگه که:«در این زندگانی اگر تک و تنها در گوشه ی انزوا بمانی و فقط پژواک صدای خود را بشنوی،نمیتوانی حقیقت را کشف کنی.فقط در آینه ی انسانی دیگر است که می توانی خودت را کاملا ببینی.»
و حالا به این بخش آهنگ دقت کنین:
Cause i see truth somewhere in your eyes
چون حقیقت رو یه جایی تو چشمهای تو می بینم
و همچنین این بخش:
I couldn't get any bigger
With anyone else beside me
داره میگه ما بدون فرد دیگر رشد نمیکنیم یا بدون فرد دیگه حقیقت رو نمیبینیم...و به نظرمن این عین حقیقته!که حقیقت در چشمان دیگریست نه در چشمان خودمان!
جدا از اینکه یه رابطه ی عاشقانه مارو پرورش میده،به طور کل ما با ارتباط با دیگران به بخشی از شخصیتمون پی میبریم(نمیگم همش..بخشی از اون)
مثلا میفهمیم در فلان موقعیت یا بحث با دیگری چه عکس العملی از خودمون نشون میدیم.میفهمیم در برابر فلان رفتار دیگری ما چه رفتاری بروز میدیم.در جمع شلوغیم یا آروم،درونگراییم یا برونگرا ،شوخیم یا جدی و هزاران مورد دیگه.....قبول کنین وقتی یه انسان تنهای تنها باشه چیزی به اسم برونگرایی و دونگرایی معنا نداره.
و اما به طور اخص برای کمال یا رشد خیلی والا به عشق نیاز داریم.یه سری چیزا هست که بدون عمیق دوست داشتن فردی غیر از خودمون هیچ وقت یادش نمیگیریم:)
پی نوشت1:این تراوشات ذهنی حاصل صحبت هام با یکی از دوستام هست وقتی که راجع به آهنگ mirror با هم حرف میزدیم.آهنگ رو اون به من معرفی کرد.یه سری از چیزایی که در متن نوشتم هم جملات دوستمه.
پی نوشت 2:خدایی قرابت معنایی رو حال کردید؟:) آهنگ خارجی رو به سریال دینیِ ایرانی،کتاب عارفانه و یک بیت شعر فارسی ربط دادم. قرابت اینه!نه مثل مدرسه که برامون بیت شعرهای کاملا واضح رو قرابت میکردن!
در این هنگام بنده در حالی که نیشخندی بر صورت دارم حس میکنم پوزه ی دبیران محترم ادبیات کنکور را بر خاک مالیده ام!
حال دبیران محترم اگر راست میگویید بیایید پیاله ی شراب دهید دست بچه ها!:)