یلدای یلدانیزه
یلدای یلدانیزه
خواندن ۲ دقیقه·۱۰ ماه پیش

احساس نکن

داشتن احساسات چیز عجیب غریبیه. دوستم بهم پیام داد که نکن. وقتی پرسیدم چی؟ گفت احساس..

چندروز از این کلمات می‌گذره و من هنوز فکر می‌کنم بهشون، احساس نکن!

الان غرق انواع مختلف افکار و احساسات نشستم روی تختم. پتوم رو انداختم روی پام و لپتاپم روی پامه و دارم جای فیزیک خوندن، تمرین‌های امتیازی کوئرا رو کامل می‌کنم. مثل همیشه پاها و دست‌هام بینهایت سرداند. قلبم هم سردشه.

یکشنبه پایان‌ترم فیزیک۱ دارم و من زیادی عقبم. از مباحث و از همه‌چیز. علاقه ای ندارم که خودم رو حتی برسونم. ولی باید بتونم نصف نمره امتحان رو بگیرم تا بتونم پاس شم. فوقش پاس نمی‌شم. من واقعا از این درس بدم میاد. دلیلش نمی‌دونم چیه. دلیل اینکه یه زمانی برای المپیاد با عشق می‌خوندم و کلی جون می‌کندم که یاد بگیرم و حالا از یه خوندن سطحی برای پاس کردنش هم بیزارم.

به این فکر می‌کنم که من از آدم‌های درونگرای نرد خوش‌اخلاق خوشم میاد. و خودم؟ کاملا خصوصیاتی برعکس اینها دارم. آیا شخصی که من دوستش دارم، قراره یه زمانی من رو با این شخصیت بپذیره؟ زیادی متناقض نیست همه اینها؟

دوباره دارم بدترین برچسب‌ها رو به خودم می‌چسبونم. این‌کارها در حق خودم بی‌انصافیه. دلم برای خودم می‌سوزه. اینکه احساس کنی یه چیزی خیلی بهت نزدیکه و دیگه کم‌کم داری بهش می‌رسی و یدفعه بزنن زیر صندلی که روش وایسادی و رها بشی، خیلی درد داره. اغراق نمی‌کنم. الان اونقدرام غمگین نیستم. صرفا قلبم سنگینه. انگار غذای خوبی نخوردم. انگار روی قلبم داره سنگینی می‌کنه.

ولی می‌دونید من واقعا همینم که هستم:

ذره ای درس می‌خونم. ذره ای می‌چرخم. ذره ای می‌خندم. ذره ای تلخ می‌شم. ذره ای محبت می‌کنم. گاهی بدجنس می‌شم. گاهی غصه می‌خورم. بعضی روزها آرزو می‌کنم نبودم. بعضی روزها آرزو می‌کنم کش‌دار باشن. من یه ترکیب منحصربه‌فردم. شاید کلی آدم شبیه من وجود داره. ولی می‌دونید درصد و خلوص هرکدوم از اون ویژگی‌های تکراری من متفاوته و واسه همه متفاوته. همین خوبه. همین کافیه. همین تسلی بخش قلب منه.
احساساتدانشگاهرندوم
جهان با من همراه شو!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید