یلدای یلدانیزه
یلدای یلدانیزه
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

از در و دیوار سخن گفتم

من یه آدمم. شاید دلیلی برای وجودم پیدا نکنم. ولی شاید من اونقدر خاص بودم که لیاقت دیدن این دنیا رو داشتم. لیاقت حس کردن تموم چیزهایی رو داشتم که از ناشی از مجموعه‌ای از نظم‌ها اند. من لیاقت حس درد مچ دست چپم رو دارم. من لیاقت شنیدن صدای مدادی که روی کاغذ کشیده‌ می‌شه رو دارم.

He's already special, because he was born into this world.
He's already special, because he was born into this world.

من نه قراره شبیه تسلا باشم. نه پنی تو bbt. نه خر شرک. من خودم به اندازه هر شخصیتی خاصم. چون من قراره شخصیت خودم رو بسازم. از هرکسی یه تیکه بردارم و باهاش پازل خودمو درست کنم انقدر باهاش بازی کنم تا بپوسه.

درمورد تغییر دادن عادت‌های زندگی امروز به یه نتیجه ای رسیدم. که اگر مثل این فیلم‌ها منتظر یه لحظه خاص برای تحول باشم. هیچوقت قرار نیست به تحول برسم. انگار اون لحظه خاص و جرقه‌ای که توش می‌خوره تو دنیایی که هرروزش برای ه‍ر آدمی یجوری یه چالشه، وجود نداره.

درسته هرروز برنامه می‌نویسم و هرروز هی ناقص انجامش می‌دم و از دست خودم حرص می‌خورم. ولی فقط اگه یکوچولو برگردم و با دقت به اون نقاط مثبت کوچولو که بهشون پیشرفت می‌گیم حتی اگر خیلی کوچیک باشن، نگاه کنم تازه می‌فهمم که تغییر کردم و تغییر های کوچولو نوید تغییرهای بزرگ رو می‌دن. پس با قدم‌های کوچولو و غرهای ریزه‌میزه باید رفت جلو تا بالاخره این ماجرا تموم شه و بچسبی به یه موضوع دیگه و سر اون سر خودت غر بزنی.


این رنگین‌کمونی که رو دیوار پشت مانیتورم افتاده رو مشاهده کنید که چقدر جذابه.
این رنگین‌کمونی که رو دیوار پشت مانیتورم افتاده رو مشاهده کنید که چقدر جذابه.



زندگیتغییرخاص بودن
جهان با من همراه شو!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید