یلدای یلدانیزه
یلدای یلدانیزه
خواندن ۱۹ دقیقه·۳ سال پیش

روح نقره‌ای | نگاهی بر انیمه گینتاما

این موسیقی برای آخرین سکانس جدی آخرین قسمت گینتاما است. کوتاهه و به کل متن نمی‌رسه و همچنین بخاطر ریتمش تمرکزتونو بهم می‌زنه و پیشنهاد می‌کنم در ابتدا یا انتها به موسیقی گوش کنید

تاحالا واستون پیش اومده که بعد خوندن کتاب یا دیدن فیلمی، دیدتون نسبت به زندگی عوض شه، سؤالای زیادی تو ذهنتون ایجاد شه و افکار قدیمی‌تون رو به چالش بکشه؟

گینتاما از اون انیمه‌هاست که قراره بهتون یادآوری کنه فکر کردن درمورد روش زندگیتون و ارزش‌گذاری‌ها رو فراموش نکنید.

قراره بهتون تلنگر بزنه که موفقیتی که این‌روزه همه دنبالشن بر چه اساسیه؟

یه زندگی پربار چه زندگیه؟

اصلا زندگی باید پربار و پرتلاطم باشه؟

روش زندگی که خودتون فکر می‌کنید می‌خواید واقعا واسه خودتون ساخته شده؟

گینتاما از اون انیمه‌ها است که کلی چیز برای یاد دادن به شما داره.

تو صحنه‌های احساسی ارزش روزهای شادمون رو نشون می‌ده.

بهمون یادآوری می‌کنه بعضی چیزا چقدر زود وقتشون تموم می‌شه.

بهمون یاد می‌ده با خودمون روراست باشیم.

اینا گوشه‌ای از سؤالایین که گینتاما باعث شد بهشون فکر کنم.

برای کسایی که انیمه ندیدند:
گین-چان یا گین-سان منظور همون گینتوکی است و چان یا سان پسوندهایی برای خطاب افراد در زبان ژاپنی است.
مانگا: کتاب‌هایی مصور مخصوص ژاپن که اکثر انیمه‌ها اقتباسی از مانگاها هستند.
کیمونو: لباس ژاپنی
آمانتو: منظور همون بیگانه‌هایین که زمین رو تسخیر کردن

این انیمه اقتباسی از مانگایی به همین نام اثر هیدآکی سوراچی هست. که در سال ۲۰۰۳ پخشش تو مجله جامپ به‌صورت هفتگی شروع می‌شه.

و نکته‌ای که خودم نمی‌دونستم این بود که دوقسمت ابتدایی انیمه که در سال ۲۰۰۵ ساخته‌شدند، درواقع دو قسمت ویژه‌ای هستند که از شبکه خانگی توسط استودیو سانرایز پخش شده.

و بعد اون پخش فصل اول انیمه که ۲۰۱ قسمته از تی‌وی‌ توکیو از سال ۲۰۰۶ شروع شد و تا ۲۰۱۰ ادامه داشت.

انیمه در کل ۳۶۷ قسمت و ۳ تا سینمایی موفق داره.

یکی از ژانرهای انیمه پارودی هست . یعنی این انیمه استاد شکوندن دیوار چهارمه یعنی با انیمه‌های دیگه شوخی می‌کنه، درمورد انیمه خودشون صحبت میکنن و به تهیه‌کننده انیمه تیکه می‌ندازن و گاهی هم سوراچی در قالب گوریلی ظاهر می‌شه و غر می‌زنه.

این انیمه ژانرهای زیادی داره مثل اکشن، درام، علمی-تخیلی و البته کمدی که این انیمه بخاطر کمدی نابش شناخته می‌شه و قسمت‌های کمدی انیمه واقعا می‌تونن کل خستگی‌های روزانتون رو از بین ببرن..

این انیمه برای مخاطبای +۱۷ هم ساخته‌شده.

خلاصه داستان انیمه در ویکی‌پدیا به این ترتیبه که :

در دوران ادو ژاپن از وقتی فضایی ها به زمین آمدند به اشغالگری و زورگویی به انسان ها علاقه شدیدی پیدا کردند و برای اینکه سامورایی ها جنگجو های شریفی بودند و تحمل دیدن درد مردم رو نداشتند، شروع به نجات دادن مردم کردند و فضایی ها که متوجه شدند نمی‌توانند سامورایی ها را ساده از بین ببرند، استفاده از شمشیر که از ارکان اصلی سامورایی ها بود را ممنوع کردند. ساکاتا گینتوکی همراه با کاگورا و شینپاچی قهرمانان داستان اند که برای نجات دادن ادو تلاش های فراوانی می کنند. گینتوکی همراه کاگورا و شینپاچی برای گذران زندگی مجبور به قبول کارهایی از سمت مردم میشوند که گاه و ناگاه با خرابکاری فضایی ها گره خورده است.

طوری که از قسمت‌های ابتدایی انیمه مشخصه، گمان می‌کنیم که گینتوکی سامورایی به همراه دو همکارش قراره قهرمان داستان باشن و با بیگانه‌ها بجنگن. ولی دنیایی که در اون زندگی می‌کنیم هم به همین سادگی پیش نمی‌ره و دنیای بیان‌شده در انیمه پیش‌رو هم به این سادگی‌ها نیست.

همچنین بخش بزرگی از کمدی انیمه رو مدیون تضاد فرهنگی و لباس‌های ژاپنی‌ها با تکنولوژی در دسترسشونه.

دیدن کاراکتر اصلی کیمونوپوش سوار بر موتور، نینجایی که به عنوان پیک استخدام شده، کریسمس با کیمونو، سامورایی که عاشق مایونزه یا پلیس‌هایی که پز شمشیر‌های جدیدشون رو که قابلیت پخش موسیقی و نگهداری شارژ تا ۱۴۰ ساعته رو میدن.

و جالبیش اینجاست در اول انیمه مغزتون از این‌همه تضاد می‌ترکه ولی به مرور زمان انقدر بهشون عادت می‌کنید که مثل من براتون سخته تا این تضادا رو یادتون بیاد.

یکی دیگه از نکته های خیلی جذاب این انیمه شخصیت پردازی فوق العاده و منحصر به فرد کارکتر هاست که هر یک آن ها جذابیت اخلاقی و شاید عجیب و منحصر به فرد خودشون رو دارن.

همچنین پایبند بودن به یک محیط خاص برای من بسیار جذاب بود. یعنی بعد ۳۶۷ قسمت شما نقشه کاملی از ادو و خانه کاراکترها در ذهنتون دارید. یعنی یدفعه دلتنگ پل روی رودخونه کابوکیچو می‌شید.

داستان حول محور زندگی سه شخصیت اصلی یعنی ساکاتا گینتوکی، شیمورا شینپاچی و کاگورا می‌چرخه.

ساکاتا گینتوکی

کاراکتر اصلی داستان ساکاتا گینتوکی ۲۷ ساله است. یه کاراکتر خاکستری با موهای فرفری و نقره‌ایه. و از ظاهر منحصر به‌فرد و حضور خیلی طوفانیش می‌تونیم متوجه بشیم که کاراکتر اصلی داستانه.

بقیه کاراکترا اونو همچین آدمی تعریف می‌کنن:

اون یه دیابتیه و همش شیرینی و مشروب می‌خوره، همه پولاشو تو قمار می‌بازه، با این سنش هنوزم جامپ (مجله‌ای برای انتشار مانگا (کمیک ژاپنی)) می‌خونه و حقوق کارمندها و اجاره خونه‌شو نمیده و پاهاشم همیشه بو بدی دارند .
یا به قول شینپاچی:
به عنوان یه سامورایی زیادی اوباش‌طور بود و چشمای خشنی داشت به طوری که به سختی می‌شد اون رو سامورایی دونست.

و اما ظاهر گینتوکی نکات جالبی رو می‌تونه بهمون بگه:

  • ظاهر کلی گینتوکی و ترکیب پیرهن مشکی و کیمونوی سفیدش به ما مفهوم مقداری شر در خوبی رو یادآور می‌شه.
  • و طرح کیمونوش یادآور امواج باد و دریا هست و به رهایی گینتوکی از بند خیلی چیزا اشاره می‌کنه.
  • موهای فر و پیچ در پیچ گینتوکی به شخصیت تودار و پیچ در پیچش اشاره داره.
  • همچنین دلیل اینکه همیشه یک دستش از کیمونوش بیرونه بخاطر اینه که به جنگیدن عادت داره و همیشه آماده جنگیدن هست.
  • همچنین اون از شمشیر چوبی استفاده می‌کنه که نشان‌دهنده علاقش به زنده نگه‌داشتن روحیه ساموراییش هست (بخاطر اینکه در دوران ادو کسی حق استفاده از شمشیر واقعی رو نداره).
  • و چشمای قرمز، بی‌درخشش و بی‌فرمش نشان‌دهنده خستگی روحی زیاد و گذشته دردناکی که داشته هست.
طبق گفته بقیه کاراکترها چشماش شبیه چشمای ماهی مرده است.

گینتوکی به استانداردای جامعه و دیدگاه مردم کاری نداره اون فقط داره به زندگیش ادامه می‌ده.

ولی می‌دونیم تو دنیایی که ما زندگی می‌کنیم، غیرممکنه که بتونیم تمام زخم‌های گذشتمون رو فراموش کنیم و بدون هیچ حفره یا عقده ذهنی به زندگی‌مون ادامه بدیم و گینتوکی هم از این قاعده مستثنی نیست.

در چندین قسمت از انیمه متوجه می‌شیم وقتی گینتوکی در موقعیت‌هایی قرار می‌گیره مثل وقتی که دوستاش درخطرن یا هنگامی که افرادی متفاوت، اتفاق مشابه گینتوکی براشون رخ می‌ده یا افرادی از گذشته رو ملاقات می‌کنه، پریشون می‌شه و چشماش واقعا تبدیل به چشمای یه جسد می‌شه و پریشونی تو احساسات و رفتار اون کاملا قابل مشاهده‌است.

این سکانسا همون سکانسایین که مخاطب سادیست ذوق مرگ می‌شه.

اون معتقده همه افراد حق دارن تو این دنیا زندگی کنن و قوانین و مرزبندی‌ها بی‌معنی هستد و انسان تنها زمانی آزاده که طبق قوانین خودش زندگی کنه.
گینتوکی متوجه ناعدالتی‌هایی که در اطرافش وجود دارند، هست و خودشم بی‌عدالتی‌های زندگی رو دیده. ولی الان در تلاشه با پیدا کردن دلیلی برای زندگی‌کردن به زندگیش ادامه می‌ده.

در دیالوگی می‌گه که:

من چون هیچکاری برای انجام دادن نداشتم. تصمیم گرفتم هرکاری انجام بدم. برای همین یوروزویا رو ساختم.

یوروزویا "万事屋" شغل گینتوکیه. یعنی در ازای دریافت پول هرکاری می‌کنه.

در معنای کلی یوروزویا یعنی همه‌چیز، هرچیزی که زیرآسمونه.

شیمورا شنپاچی

اولین کاراکتری که وارد داستان میشه، یکی از پسرهای کاملا عادی ژاپن هست که داستان ادو (توکیو امروزه) رو از زبون اون می‌شنویم.

درواقع شینپاچی وجود داره که غیرعادی بودن بقیه افراد انیمه رو نشون بده و هرچندوقت یبار یادمون بندازه با چه چیزی طرفیم.

شینپاچی از اون کاراکترای خیلی ساده است که خیلی وقتا شبیهش رفتار می‌کنیم:

اون هم مثل خیلی از پسرهای ۱۶ ساله در آرزوی سامورایی‌شدن بوده و پدرش، صاحب دوجوی شمشیرزنی خودش بود و با مرگ پدرش، خواهر بزرگترش، شیمورا اتائه اون رو بزرگ می‌کنه.

بخاطر حذف سامورایی ها از اجتماع، دوجوی آنها نیز به فراموشی سپرده شده‌است. و حالا این خواهر و برادر در آرزوی بازکردن دوجوی خود و حفاظت از آن در برابر آمانتوها و عصرجدید ادو هستند.

گینتوکی/ کاگورا/ ساداهارو/ شینپاچی/ اتائه
گینتوکی/ کاگورا/ ساداهارو/ شینپاچی/ اتائه

در طی اتفاقاتی خواهر شینپاچی متوجه می‌شه که شینپاچی جذب شخصیت و روش‌ زندگی گینتوکی شده برای همین اون رو به سمت گینتوکی سوق می‌ده تا بتونه در کنار گینتوکی راه‌ سامورایی‌بودنش رو کشف کنه. و برای اینکه بتونه در کنار گینتوکی قدم برداره عضو یوروزویا-گین‌چان می‌شه.

گینتوکی و کاگورا، شینپاچی رو کاراکتر عادی، حوصله‌سربر و جیغ‌جیغو صدا می‌کنند که مهم‌ترین مشخصه اون عینکشه و ساخته‌شده تا شوخی‌های انیمه رو تکرار کنه تا برای بیننده قابل‌فهم باشه.

ولی در طی زمان و دیدن درخشندگی کمتر شنپاچی و تلاش‌های چندین برابر اون در کنار گینتوکی و کاگورا برای رسیدن به اونها متوجه می‌شیم اون‌هم وجود ازشمندی داره و وجودش تو هر زندگی و روابطی لازمه.

- خواهر! من احساس می‌کنم همیشه پشت‌سر اون‌دوتا می‌دوم، هرچقدر سعی می‌کنم بهشون برسم نمی‌تونم.
+ شین‌چان! اوناهم درحق تو نامردی می‌کنن. که آروم‌تر قدم برنمی‌دارن ولی به این فکر کن که تو همیشه مسیری برای قدم‌گذاشتن داری و هیچوقت مسیرتو گم نمی‌کنی.

یه دیالوگی از انیمه بود از زبان شینپاچی‌سانان:

ما خاکی هستیم که باعث می‌شیم گل‌ها روی ما رشد کنن و خودشون رو نشون بدن. اگر خاکی نبود هیچ گلی هم وجود نداشت.

در طول انیمه به ما نشون‌ داده‌شده که شینپاچی تنها در صورتی می‌تونه بدرخشه و خوشحال باشه که در کنار بقیه باشه. حتی اگه خودش نتونه پیشرفت کنه و پابه‌پای اونا بدوه.

کاگورا

کاگورا یکی از دوست‌داشتنی ترین کاراکترای انیمه هست که در دومین قسمت به انیمه ملحق می‌شه. و عضو یوروزویا-گین‌چان می‌شه.

اون نقطه عطف انیمه‌است. چون تا قبل ورود کاگورا، آمانتوها (بیگانگان) کاراکترهای منفی داستان بودند و حالا کاگورا رو داریم که یه آمانتوئه و تبدیل به یکی از کاراکترای اصلی داستان می‌شه.

اون یه دختر ۱۴ ساله است که به نسخه کوچیک گینتوکی معروفه و یکی از خاص‌ترین شخصیت‌هارو توی کل دنیای‌ انیمه داره، اون دست تو دماغش می‌کنه، هرجا بخواد استفراغ می‌کنه، اونقدر زیاد غذا می‌خوره که پوست شکمش کش می‌آيد و رفتارهای گینتوکی رو کورکورانه تکرار می‌کنه و رابطه‌اش با گینتوکی از زیباترین رابطه‌های ممکنه.

اون از خاندانی فرازمینی به نام یاتو است، خاندانی قاتل که زور و قدرت فراطبیعی دارند و برای انجام شکار و قتل استخدام می‌شن. این خاندان به نور خورشید حساسند و همیشه با خودشون چترهای بزرگی رو برای جنگ و همچنین محافظت از آفتاب حمل می‌کنن.

رنگ قرمز لباسش اشاره به کاراکتر شاد، جسور و شاید هم میل خون‌خواهی خفته‌اش به واسطه خون یاتوها در رگ‌هاشه.

کاگورا به ما یادآوری می‌کنه که رفتارها متعلق به جنس و جنسیت خاصی نیستن. اون دوست داره دختر کوچولوی شیرینی باشه که همه دوستش دارن. ولی می‌بینیم که جامعه به‌خاطر زور و اشتهای زیادش نمی‌ذاره که اون خودش رو دختر شیرینی ببینه. ولی اون همچنان هرجوری بخواد صحبت و رفتار می‌کنه و خودش رو شیرین‌ترین انسان دنیا می‌دونه.

کاگورا بخاطر زور زیادش و عضو قبیله یاتو بودن همیشه می‌ترسه به بقیه آسیب بزنه و همین موضوع باعث شده از خودش بترسه . و درحال جنگ با غریزه خون‌خواهشه و می‌خواد به خودش اثبات کنه توانایی مهربونی و محافظت از بقیه رو داره.

در چندین قسمت می‌بینیم گینتوکی و شینپاچی جلوی این اتفاقارو می‌گیرن و نمی‌ذارن کاگورا شاهد آسیب زدن به بقیه باشه و همچنین به اون یاد می‌دن که می‌تونه با قدرتش از بقیه محافظت کنه و لبخند رو به لب بقیه بیاره.

هرچند گینتوکی شخصیتی نیست که بتونه بقیه رو نصیحت کنه ولی با انگشتی که تو دماغشه چیزای زیادی برای یاد دادن به بقیه داره.

محل کار اونا تو خونه گینتوکیه که کاگورا هم تو کمد‌ دیواری همونجا می‌خوابه.

شینسنگومی

و حالا ما در طرف مقابل داستان یک گروه سه گانه دیگر رو به‌نام شینسنگومی داریم.

شینسنگومی درواقع پلیس در زمان تسلط آمانتو بر ژاپن است.

هیجیکاتا توشیرو/ کوندو ایسائو/ اوکیتا سوگو
هیجیکاتا توشیرو/ کوندو ایسائو/ اوکیتا سوگو

در ابتدا به‌نظر می‌رسه شینسنگومی سامورایی هایی هستند که بیخیال کشور و فرهنگ خودشون شدن و مثل سگی برای دولت می‌مونند و مورد تمسخر گینتوکی قرار میگیرن.

اما درواقع شینسنگومی مشتکل از سامورایی‌هایی پر از داستان تلخ هستند که سواد خواندن نوشتن ندارند و تصمیم گرفتند از این راه از مردم و کشورشون محافظ کنند.

درواقع در شینسنگومی برای هر کاراکتر یوروزیا کاراکتری موازی قرار دارد.




ویدیو زیر اولین اوپنینگ (تیتراژ آغازین انیمه) گینتاما است. با توجه به تدوین تصاویر و آهنگ می‌تونیم به خیلی از نکات انیمه دید پیدا کنیم.

انگار گینتوکی داره تمام چیزی که از زندگی می‌خواد و دیده رو بیان می‌کنه:

https://www.aparat.com/v/plheu/


سامورایی و روح

سامورایی و بوشیدو

تو انیمه از کلمات سامورایی، روش زندگیشون و روح پاکشون زیاد صحبت می‌شه ولی منظور از سامورایی و روح چیه و چه ریشه‌ای تو فرهنگ ژاپن دارن؟

سامورایی‌ها یسری جنگجو بودن که به اربابشون خدمت می‌کردن و زندگیشون با وجود داشتن یه ارباب معنی پیدا می‌کرده. هرچند اونا به صورت رسمی منقرض شدن ولی هنوزم روحیه سامورایی تو فرهنگ ژاپن وجود داره و الهام‌بخش زندگی روزمره اونها هست.

بوشیدو به معنای "راه سلحشور" هست که با جستجو در معنای همین کلمه می‌تونیم به حقیقت و ارزش‌های ژاپن الان و سامورایی‌های گذشته پی ببریم.

بوشیدو درواقع اسم فرهنگ و راه سامورایی‌ها است که ارزش‌های سامورایی‌هارو مشخص می‌کنه. این راه و روش تلفیقی از اصول و مبانی سه دین "شینتوئیسم"، "بودیسم" و "کنفوسیانیسم" هست.

نماد بوشیدو یا همون روح سامورایی در واقع ساکورا به معنای شکوفه گیلاس هست. که بیان می‌کنه، جنگجویان یا سطح خشونت بالاشون در جنگ‌ها، از روحیه‌ای بسیار لطیف و نرم برخوردار هستند و نماد یکی از لطیف‌ترین پدیده‌های طبیعت هستند.

بوشیدو هفت اصل داره که بعدا به هشت تا اصل تبدیل شده.

  • گی (GI): به معنای اخلاق‌مدار بودن و عادل بودن هست.
  • یو (YUU): به معنای دلیری و شجاعت هست و گذشتن از جان برای ارباب بدون درنگ.
  • جین (JIN): به معنای خیرخواهی هست و سامورایی‌ها نباید برای رسیدن به هدفشون در راستای شر و بدی کردن به بقیه قدم بردارن.
  • ری (REI): به معنای ادب داشتن هست و سامورایی باید حتی در برابر دشمنشم ادب داشته‌باشه.
  • ماکوتو (MAKOTO): به معنای صداقته و سامورایی نباید برای رسیدن به هدفش به بقیه دروغ بگه.
  • می‌یو (‌MEIYO): به معنای شرافت‌مند بودن هست، یعنی سامورایی باید با شرافت بجنگه یا خودکشی (سپوکو) کنه. با شرافت جنگیدن یعنی از پشت به کسی حمله نکنن و طبق اصول، شرافتمندانه با دشمنشون بجنگن. (یجورایی برعکس نینجاها که از حقه‌ها برای غلبه بر دشنمنشون کمک می‌گیرن)
  • چوگی (CHUUGI): به معنای وفاداری تا پای جان هست و سامورایی باید نسبت به کشور و اربابش حق‌شناس باشه.
  • جی‌سی (jisey): به معنای کنترل نفس و متانت هست، یعنی حتی در هیجان هم نباید احساسات خودش رو بروز بده.
در زندگی هیچ چیز به اندازه لحظه ای که در اون می‌گذرونیم مهم نیست و زندگی انسان زنجیره‌ای از لحظات پی در پی است و انسان باید زمان حال رو دریابد، اینطوری برای تمام لحظات زندگیش روحیه خستگی‌ناپذیرشو حفظ می‌کنه و در نتیجه برای انسان، کار و هدف انجام نشده‌ای وجود نخواهد‌داشت.

در پی عقیده بالا، عقیده دیگه‌ای هم شکل می‌گیره:

راه سامورایی در مرگ خلاصه می‌شه و اونها باید درمورد مرگ اندیشه عمیقی داشته‌باشند و زندگی با مرگ همراه می‌شه و اونها تنها زمانی می‌تونن آرامش داشته‌باشن که به انواع مرگ بیندیشند.

سامورایی‌ها جسم و روحشون رو در اختیار اربابشون می‌ذارن و فراموش نکردن استاد از مهم‌ترین اصول زندگی اونها هست.

اونها دنیارو در قالب رویا می‌بینن و نگاهی آرمانگرایانه به زندگی دارن.

روح چیست؟

با توجه به بوشیدوی سامورایی‌ها متوجه می‌شیم، روح همون ذهن آگاهی است که بر نفوسی که بوشیدو بر آنها تعیین کرده، غلبه می‌کنه.

همچنین سامورایی‌ها شمشیرشون رو به عنوان روحشون می‌بینن و با بوشیدو اون رو جلا می‌دهند.

همچنین طریقه نگه‌داری شمشیر در سامورایی‌ها نشان‌دهنده اندیشه‌های بوشیدو اونهاست:

اونا دوتا شمشیر حمل می‌کنن یکی برای جنگیدن که معمولا طول بیشتری داره و دیگری برای خودکشی شرافتمندانه (سپوکو) که کوتاهتر است.

هدف از آشنا شدن با تمام مفاهیم بوشیدو، مقایسه کردن راه سامورایی گینتوکی با اصول بوشیدو هست.

اون به هیچکدوم از اونها پایبند نیست و در ادامه مطلب متوجه می‌شیم که چندین بار اونهارو زیر پاش گذاشته. ولی بازهم خودش رو سامورایی می‌دونه چون اون معتقده سامورایی رو نمی‌شه در هشت اصل تعریف کرد و هرکسی روش سامورایی‌بودن خودش رو داره.

خوندن این بخش ضروری نیست و اسپول ریزی هم داره.

آرک فراموشی

در مجموعه قسمت‌هایی از انیمه (آرک فراموشی) گینتوکی طی تصادفی، حافظشو از دست می‌ده و این آرک مقدمه‌ای بر افزایش علاقه بین یوروزویاهاست.

وقتی گینتوکی درمورد خودش از بقیه می‌پرسه و می‌فهمه که انسان بی‌خاصیتی واسه خودش و جامعه بوده، یوروزویا رو منحل می‌کنه، حالا گینتوکی تو شرکت عروسک‌سازی مشغول به‌کار شده و خیلی تو کارش ماهره و از رئیسش ترفیع می‌گیره و الگوی بقیه تو عروسک‌سازیه ولی حالا می‌ترسه شمشیر دستش بگیره و حتی در سکانسی از خونشون دفاع کنه.

تو دیالوگی کاگورا خطاب به شینپاچی درمورد منحل شدن یوروزویا می‌گه که:

اگه باد بخواد یه درختی رو بندازه من آخرین شاخه‌ایم که میفتم چون از گین-چان این رو یاد گرفتم.

هربار که گینتوکی برای برگرداندن خاطراتش تلاش می‌کنه، خاطراتش انقدر براش سنگین و دردناک بودن که ترجیح می‌ده اونارو به یاد نیاره تا شاید با فراموش کردن تمام اون خاطرات زندگی بهتری می‌تونه داشته‌باشه.

ولی وقتی می‌بینه دوستاش و تمام کسانی که برای اون اهمیت قائلن، حاضر به فراموش کردن اون نیستن، طی مجموعه اتفاقاتی به یاد میاره که چیزهای مهمتری از خوب‌بودن در عروسک‌سازی وجود داره.

و گاهی وقتا دوستات فقط از تو می‌خوان که خودت باشی تا بتونن از وجودت استفاده کنن و چیزی که یه انسان رو می‌سازه خاطرات تلخ و شیرینش هستند.

در این مجموعه قسمت‌ها متوجه می‌شیم که گینتوکی، کاگورا و شنپاچی ارزش‌گذاری های خودشون رو چجوری چیدند و برای همدیگه چه ارزشی دارند.

اونا از گذشته غمگین و زندگی روزمره‌ای که دیگه نمی‌تونستن تحملش کنن به همدیگه پناه آوردن و به این راحتیا همدیگه رو بیخیال نمی‌شن.

هرچقدر قسمت به قسمت جلو می‌ریم بیشتر متوجه معنای پشت لبخندهای گینتوکی موقع نگاه کردن به کاگورا و شینپاچی رو متوجه می‌شیم.

اینکه اونا باعث شدن گینتوکی دوباره به زندگی‌اش معنی ببخشه و چیزی برای محافظت‌کردن داشته‌باشه.

دیالوگ‌های طلایی

گینتوکی شدیدا جنگ‌ستیزه و با اینکه نصف عمرش رو تو میدان‌های جنگ بوده، بنظرش هیچ دلیلی نمی‌تونه جنگیدن و کشته‌شدن افراد رو توجیه کنه. (اون حتی استفاده از شمشیر چوبی رو کنار نمی‌ذاره تا باعث مرگ کسی نشه)

مهم نیست دلیل شروع جنگ چیه، جنگیدن درکل هیچ معنایی نداره.



همونطور که بالا گفتم گینتوکی سبک زندگی رو انتخاب کرده که هرروزش براش ارزشمنده و درتلاشه هرروز رو شاد باشه و بنظرش همین برای یه زندگی کافیه.

متأسفانه من مثل شما توانایی دیدن آینده رو ندارم. تنها کاری که می‌تونم بکنم اینه‌ که هرچی جلو چشمم هست رو ببینم حالا می‌خواد یه حفره خالی یا پرتگاه مرگ باشد. من برای مانجویی (خوراکی سر قبر) که قراره سر قبرم بذارن نمی‌جنگم. من برای صبحونه فردام می جنگم.




کاگورا به واسطه غریزه خون‌خواهش که از یاتو بودنش منشأ می‌گیره در تلاشه که روزی بتونه از بند یاتو بودنش رها بشه و بتونه مثل گینتوکی و شنپاچی طبق قوانین خودش زندگی کنه. اون خطاب به پدرش می‌گه که:

هر انسانی باید با خودش بجنگه تا تنها نباشه.
داداشی نتونست بجنگه و درنتیجه تنها و تنهاتر شد.
بابایی بنظرت من تغییر کردم؟
زمین سرزمین آزادیه به من اجازه داد کسایی رو ملاقات کنم که به من یاد دادن بتونم روش زندگیمو خودم انتخاب کنم.




هینووا، یکی از کاراکترای فرعیه که تو یه شهر زیرزمینی سال‌ها زندانی شده و سال‌هاست که رنگ خورشید رو ندیده خطاب به زنانی که از وضع ناراضی بودند می‌گفت:

اگر بخوای بهش فکر کنی ما انسان‌ها تو زمین زندانی هستیم. و عده اندکی هستند که می‌تونند از سیارشون خارج بشند. پس فرقی نداره پشت میله‌های زندان چوبی و آهنی باشی یا توی کره‌زمین حبس باشی، زندان فقط تو قلبته.

به جرئت می‌تونم بگم از با خوندن همین دیالوگ می‌تونیم متوجه بشیم که گینتاما قراره تمام افکاری که باعث می‌شن عذاب بکشیم رو نقد کنه و مارو از بند خیلی چیزا رها کنه.



گینتوکی خطاب به افرادی که تو همون شهر زیرزمینی حبس بودند میگه که:

همه انسان‌ها حق دیدن روشنایی روز و خورشید رو دارن. چون خورشید از ابتدا به ما زندگی کردن رو یاد میده، درست قبل از طلوع خورشید تاریک ترین زمان رو سپری می‌کنیم ولی اگه چشمامون رو باز نگه‌‌داریم می‌تونیم ببینیم که خورشید بالاخره خودشو نشون میده. همون موقع تاریکیا چشماتو باز نگه دار. اگه چشمتاتو رو تاریکی‌ها ببندی از نور روز جدید کور می‌شی، پس چشماتو باز نگه دار مهم نیست شب چقدر تاریکه.
آرک یوشیوارا در آتش / در انتهای جنگ
آرک یوشیوارا در آتش / در انتهای جنگ




اوکیتا سوگو (کاپیتان شینسنگومی) کاراکتر موازی کاگورا

سوگو از اون کاراکتراییه که پر تناقض وجودیه و همیشه برامون سؤاله که سوگو طبق چه قوانینی زندگی می‌کنه و بر روش زندگی‌اش و دیدش به زندگی کلی نقد وجود داره.

طی قسمت های ۸۶ و ۸۷ متوجه می‌شیم که اون برای دوستانش ارزش زیادی قائله و کاملا قادر به درک رفتارها و ارزش‌گذاری بقیه هست.

همچنین کاگورا و گینتوکی از معدود کسایی هستن که متوجه علاقه سوگو به دوستانش و محافظت‌کردن ازشونه و همیشه چیزی برای یاد‌دادن به همدیگر دارند.

دیالوگ های بین کاگورا و سوگو گوشه‌ ای از شخصیت سوگو رو نشون می‌دن:

کاگورا: پس با اینکه این‌همه آدم می‌کشی نمی‌تونی اشکای یه بچه رو تحمل کنی.
سوگو: یه بچه نمی‌تونه بفهمه. بعضی چیزا باید به هر قیمتی محافظت بشن حتی اگر به معنای کثیف شدن دستامون باشه.
یسری چیزا فقط با چشمای کثیف دیده‌می‌شن، یه‌سری چیزارو باید تمیز نگه‌داریم تحت هر شرایطی.




تسوکیو کاراکتری که برای من دوست‌داشتنی شخصیت انیمه است. دختری که زندگی‌اش رو وقف بقیه کرده و حالا در کنار گینتوکی می‌تونه زیبایی‌های وجودش رو ببینه. و خودش رو به ماه تشبیه می‌کنه. شخصی که تنها با وجود فردی درخشان‌تر از خودش می‌درخشه.

حالا می‌تونم بفهمم سایه‌هایی که روی زمین بودن، راه روشنایی رو به من نشون دادن.

هاسه‌گاوا-سان یا همان مادائو (لقبی که توسط کاگورا به اون داده‌شده و به معنی بی‌خاصیته) یکی از کاراکترهای عمیق داستانه و به زندگی خیلی از انسانا شباهت داره و داستان‌های حول کاراکتر مادائو همیشه پربارند.

اون آدمیه که با دیدن یوروزویا تصمیم می‌گیره جوری که می‌خواد زندگی کنه ولی همه چیزشو از دست می‌ده، همسر دوست‌داشتنیش و شغل دولتیش و تنها چیزی که الان داره عینک آفتابیشه.

اون برای پیدا کردن شغل، تحت اجبار جامعه مجبوره عینکشو دربیاره یعنی تنها چیزی که وجود ارزشمندشو به خودش ثابت می‌کنه. ولی اون حاضره تحقیر بقیه رو بشنوه و حتی زیرپایی برای لگدهای بقیه باشه ولی از برداشتن عینک آفتابیش خودداری می‌کنه و به این نتیجه می‌رسه که حاضر نیست تنها معنابخش زندگیش رو پشتش جا بذاره چون اون وقت دیگه معنایی نداره زندگی‌اش.

گینتاما به ما یاد می‌ده ما هممون عینک آفتابی تو زندگیمون داریم که نباید زیرپاش بذاریم.

بعد القای مادائو بودن از سوی بقیه اون به دنبال پیدا کردن شغل دولتی و برگردوندن همسرشه تا بتونه بالاخره مادائو نباشه. ولی اون نمی‌دونه که مادائو بودن به معنای نداشتن شغل دولتی نیست و اون تنها وقتی می‌تونه مادائو نباشه که قوانین زندگی خودش رو زیر پا نذاره.

درواقع کاراکتر هاسه‌گاوا برای این ساخته شده تا به ما نشون بده تمام کسایی که با قوانین خودشون زندگی می‌کنن قرار نیست خوشحالیشون رو در نگاه اول درک کنیم و زندگی با همه یه شکل رفتار نمی‌کنه. و ارزش‌گذاری افراد با همدیگه متفاوته.

جامعه با همه بی‌رحمه و رومون برچسب می‌زنه، اما در نهایت این ماییم که تصمیم می‌گیریم مادائو باشیم یا نه.

در مجموعه قسمتی دانش‌آموزی که براش جای سؤال بود که مادائو کی قراره به انسان مفیدی برای جامعه تبدیل بشه می‌گه:

پس هاسه‌گاوا-سان کی شکوفه می‌کنه؟ (هاسه‌گاوا به معنای گل نیلوفر هست)

و طی مجموعه اتفاقاتی متوجه می‌شه چیزای مهمتری از داشتن کار دولتی وجود داره و اینا تموم چیزایی نیستند که یه انسان برای شکوفایی نیاز داره.

و در نتیجه میگه که:

من می‌دونم اون هیچوقت یه مادائو نبوده و اون بهترین ساموراییه. اون خیلی وقته که شکوفه کرده.



تو گینتاما از داستان خانواده‌ای که از هم پاشیده، عاشقایی که بهم نرسیدن،‌ مردی که نتونست از چیزی محافظت کنه،‌ عاشقی که تصمیم گرفت تنها به تماشا معشوقش راضی باشه، غصه غمگین سگ و صاحبش، خواهرو برادرهایی که مرگ هم رو پذیرفتند، گذشته یه شمشیر، مردی که جامعه به واسطه ظاهرش قضاوتش کرد، قاتلی که سرپرست بچه‌های بی‌سرپرست بود، داستان عمیق قاتل و گربه‌اش، دوجنسه‌هایی که از جامعه طرد شدند، دزدی که روش زندگیشو عوض می‌کنه، سامورایی که استادش رو کشت، مردی که عاشق ربات شد، زنی که انسانیتش رو فروخت، دختری که جامعه رویاهاشو سوزونده، پدرهایی که سال‌ها منتظر بودند دختری که دخترشون نیست پدر صداشون کنه، مردی که قاتل خانواده‌اش را به عنوان عضوی از خانواده‌اش پذیرفت، زندگی‌هایی که با عذاب وجدان طی شدن، زندگی‌هایی که با انتقام و پشیمونی سیاه شدن و هزاران غصه و داستان برای به فکر فرو بردن شما.



چه کسایی انیمه رو ببینن:

  • کسایی که صبورن. چون انیمه تا قسمت ۵۰ تقریبا بدون هدف خاصی طی می‌شه و صرفا کمدیه و داستان تازه بعد قسمت ۵۰ جون می‌گیره و شما رو بیشتر و بیشتر عاشق خودش می‌کنه.
  • کسایی که عاشق کمدی ژاپنین.
  • کسایی که عاشق روابط متقابل بین کاراکترها هستند.

شما چه درسی از انیمه یا فیلم یا کتاب مورد علاقتون گرفتید؟ (تو کامنتا بفرمایید)




انیمهگینتامازندگیساموراییبوشیدو
جهان با من همراه شو!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید