عباراتی زیادی مانند نقشه راه کسب و کار، نقشه راه محصول، نقشه راه پروژه و... در دنیای تجارت وجود دارند که کمتر به گوش ما خورده اند. اما این عبارات غیرمعمول نیستند. بطور کلی نقشه راه صرفا به حوزه تجارت مربوط نمیشود و دامنه وسیع تر و عمومی تری را شامل میشود.
فرض کنید شما اهداف، مقاصد و مراحل متعددی برای هدفی خاص در حوزه های مختلف دارید. پس میتوان گفت نقشه راه عبارتی عمومی تر و گسترده تر از امور تجاری است.
برای رسیدن به اهداف و مقاصد معمولا راه های زیادی وجود دارد و همیشه این سوال مطرح است که یک هدف چگونه محقق میشود. یک نقشه راه کسب و کار یا هر حوزه دیگر بصورت بصری نشان میدهد چطور همه چیز باهم جمع میشود تا آن چشم انداز به واقعیت تبدیل شود، همسویی ایجاد میکند.
اکثر کسب و کارها با یک طرح تجاری آغاز میشوند. طرح کسب و کار اغلب برای تامین مالی از بانک و سرمایه گذاران صورت میگیرد. این طرح فرصت ها را شناسایی کرده و تحلیلی از بازار بازیگران فعلی و راه حل هایی برای رسیدگی به این فرصت ها ارائه میدهد. این نقشه به مدیریت این امکان را میدهد تا بفهمد چطور میتواند از فرصت های مختلف استفاده کند. باید توجه کرد که برای طرح ریزی نقشه راه باید این موضوع را در نظر گرفت که این نقشه پیش از ورود به امور مالی تاثیر مستقیم بر مدیریت میگذارد. طرح های تجاری متراکم و پرحجم هستند وجز بخش های نمودار اغلب پر از متن و توضیحاتند.
نقشه راه کسب و کار دقیقا اینجا خود را نشان میدهد. آن ها کسب و کا را زنده در عین حال آن را تکمیل میکنند. این نقشه خود به خود راه را نشان نمیدهد اما دقیقا مشخص میکند که کارها در چه زمانی و توسط چه کسی باید انجام شوند. نقشه راه کسب و کار مشخص میکند که چگونه نقش ها، وظایف و مسئولیت ها باهم ترکیب میشوند.
مهمترین نکته در مورد نقشه راه کسب و کار این است که به راحتی قابل ویرایش هستند و بدون وجود آن هرگونه تغییر نیازمند غربال گری صفحات زیادی است که از یک پروژه وجود دارد. نقشه راه کسب و کار میتواند در حوزه استراتژی مدیریت تغییر بسیار تاثسیر گذار باشد.
در نقشه راه محصول، آوردن تاریخ ممنوع است، اما در نقشه راه تجاری آوردن تاریخ جزیی ضروری از موضوع است. نقشه راه کسب و کار تمرکز روی تدارکات است اما در نقشه راه محصول این تمرکز برچشم انداز و اهداف محصول قرار دارد. زمانی که یک نقشه راه با در نظر گرفتن تمامی جوانب ایجاد میشود، همه چیز برای تبدیل شدن یک کسب و کار مشخص میشود. ذینفعان و مشارکت کنندگان بطور کامل میتوانند یک تصویر کامل را دریافت کنند. نقشه راه به خوبی نشان میدهد که هر تغییر چه تاثیرات مثبت و چه تبعات منفی ای به همراه خواهد داشت. اما بطور کلی تغییرات در صورت برنامه ریزی دقیق و هدفمند میتوانند باعث رسیدن به نوعی مزیت رقابتی پایدار شوند.
لازم نیست یک نقشه کسب و کار کل یک شرکت را در بربگیرد. آن ها میتوانند موضوعات گسترده تری را پوشش دهند. کسب و کارها برای بقای خود باید با تغییر و تحول دائمی سازگار شوند. نقشه کسب وکار میتواند به اجرای ساده تر تغییرات کمک کرده و ریسک را تا حد زیادی کاهش دهد. بعنوان مثال در بعضی موارد شرایط به گونه ای پیش میرود که کسب و کارها باید تغییرات قابل توجهی ایجاد کنند. این تغییرات میتواند در حوزه مدل کسب و کار، تغییر در حوزه فناوری یا تامین کنندگان اساسی و یا یک استراتژی جدید برای ورود به بازار کسب و کار باشد.
نقشه راه کسب و کار نشان میدهد چه کاری، در چه زمانی پاسخگوی کسب و کار ما است. هنگامی که کسب و کار در تلاش است تا حوزه فعالیت خود را گسترده و کاهش هزینه در کسب و کار ایجاد کند، میتواند از نقشه راه استفاده کند. این توسعه میتواند یک پیشنهاد جدید، افزودن پشتیبانی برای پلتفرم ها و یا شراکت جدید با افراد یا شرکت های جدید باشد.
نقشه راه کسب و کار تنها زمانی مفید است که برای مخاطبش قابل درک باشد. برای سهولت رسیدن به این هدف، موارد زیر را در نظر بگیرید.
مشخص کردن اینکه هربخش در شرکت چه فعالیتی دارد، از چندین نظر مفید است. اول از همه ارائه بصری آنچه در هرگروه میگذرد را نشان میدهد و مشخص میکند در آن ها چه فعالیت هایی صورت میگیرد و یا چه منابعی مصرف میشود. اینکار باعث میشود اولویت ها (مثلا رسیدن به یک نقطه فروش منحصر بفرد) مشخص و در صورت نیاز جابجایی صورت بگیرد.
علاوه براین ها مشخص شدن فعالیت ها جایی برای حرف های که ممکن است در بین دپارتمان های مختلف اختلاف و بحث ایجاد کند باقی نمیگذارد. همین عامل باعث مسئولیت پذیری بیشتر بین واحدهای مختلف نیز میشود.
مشخص کردن که اینکه هرگروه روی چه باید کار کنند، اغلب بازخوردهایی عالی دارد. اما زمانی این پیامدهای مثبت دوچندان میشود که دلیل انجام شدن این فعالیت ها دقیقا توسط افراد بطور کامل درک شود. با قرار دادن فعالیت ها در دسته ای که هدف آن را مشخص میکند، افراد درگیر در اجرای نقشه راه کسب و کار زمان بیشتری را دریافت میکنند. گره زدن هرفعالیت به یک هدف استراتژیک راهی عالی برای انجام اینکار است.
ما معمولا نقطه عطف در نقشه راه را به عنوان نسخه های نرم افزاری یا نسخه های جدید محصول در نظر میگیریم. اما در نقشه راه کسب و کار یک نقشه راه کسب و کار یک نقطه عطف میتواند نشان دهنده دستاورد یا رویداد کلیدی باشد.
در حالی که نقشه راه کسب و کار از نظر ساختار با نقشه راه محصول متفاوت است، برخی اصول اساسی جنبه عمومی داشته و بطورکلی اجرا میشوند.
نقشه های راه کسب و کار بر اجرا متمرکز هستند و احتمالا ویژگی ها و جزییات بیشتری نسبت به نقشه راه محصول را شامل میشوند. اما هدف هردو ترسیم یک تصویر است و احتمالا ویژگی بیشتری نسبت به نقشه راه محصول دارند. در هردو یک چشم انداز از جایی که میخواهید برسید یک استراتژی در مورد چگونگی رسیدن به آن و اهداف در طول مسیر برای آن وجود دارد. درحالی که چشم انداز در این مسیر یک محصول نهایی نیست، استفاده از قرارداد مشابه در مورد آن چه یک نقشه راه عالی را میسازد هنوز معتبر است.
در گذشته بارها تاکید شده که نقشه راه یک روایی داشته باشد و نویسندگان آن داستان نویس باشند. این باور برای نقشه راه کسب و کار نیز صدق میکند. همیشه یک مشکل برای حل کردن و یک وضعیت برای رسیدن در کسب و کار وجود دارد. مراحل زمانی وجود دارند که بخش های مختلف سازمان برای دستیابی به آن باید انجام دهند. نقشه کسب و کار میتواند این داستان را به تصویر بکشد.
یکی از ویژگی های نقشه راه استفاده از تم ها برای گروه بندی موارد مختلف است. درحالی که یک نقشه راه کسب و کار ممکن است به فعالیت همزمان بیشتری نسبت به نقشه راه محصول نیاز داشته باشد، تم ها همچنان نقش خود را ایفا میکنند. مضامین بیشتر زمینه هرکار را مستحکم و آن ها را براساس همین مضمون ها دسته بندی میکنند.