از دیروز سردرد امانم را بریده، مگر می شود آدم اینقدر بی منطق و جاهل. معلوم نیست چطور به او دکترا دادند شاید خریده!! بعید هم نیست. کسی که فقط چشمش را باز کند و هر چه به عقل ناقصش میرسد بگوید عنوان خر هم برایش زیاد است چه برسد به دکتر.
سر ناهار بودم که زنگ زد، "خانم این مراجعین شما موتور کولرهای مجتمع را دزدیدند ، امروز تابلوی آسانسور را بردند و هر روز یک برنامه ای، راه یک مشت قاتل و دزد را به این مجتمع باز کردید نمی توانید یک کار بهتر در واحد خود انجام دهید آخر ترک اعتیاد هم شد شغل"
مردک شغل خودش فروش کود شیمیایی است که ظاهرا از مشاغل الهی و بزرگ دنیاست. از همه ساکنین افتضاحتر بود و بر طبق الگوی قدیمی که بچه های بد و بی تربیت مبصر می شدند تا سر به راه شوند، هیات مدیره قبلی او را مدیر کرد و مردک هوا برش داشته است.
در همین مجتمع که این مرد ابله مدیر مجتمع آنجاست واحدهایی هستند بدون تابلو و با افرادی مجهول الحال که به این واحدها رفت و آمد می کنند و این به اصطلاح دکتر نمی داند چه خبر است.
چند روز کلید پشت بام را کورگم کرده بود به بهانه حفاظت از اموال ساکنین در برابر مراجعین قاتل و دزد من. تا بالاخره امروز با پشتکار کلید را گرفتیم و برای نصب موتور کولر به همراه یکی از مراجعینم که کارش تاسیسات بود به پشت بام رفتیم.
یک قفس هم بعنوان قفل موتور کولر خریدیم تا از آن حفاظت کنیم. ولی دستان لرزان مراجعه کننده تاسیساتی از عهده نصب قفل بر نمی آمد، دستانش لرزان ، ظاهری چون پیرمردی هشتاد ساله و مراجعه کننده یک مرکز ترک اعتیاد شده بود بخاطر اینکه حتما جایی از زندگی آدمهای ابلهی مثل آقای دکتر مدیر مجتمع، عرصه را بر او تنگ کرده بود و مشکلات اجتماع حاضر ما که یکی دوتا نیست، آنقدر به او فشار آورده بود که مجبور شده برای تحمل آن راه اشتباه اعتیاد را برود ولی حالا مراجعه کننده ما بود تا کمکش کنیم برگردد.
کمی از او فاصله گرفتم تا بتواند راحت طلب کمک کند، اندکی بعد از تماس تلفنی او ، مرد جوانی که خیلی شبیه او بود به پشت بام آمد و با کمک او کولر راه اندازی و قفل نصب شد.
مرد جوان برادر کوچک او بود که در نگاهش به برادر بزرگتر چنان محبت و احترامی دیده می شد که همان موقع از خدا خواستم کاش مدیر ابله انجا بود و می دید اعتیاد درد است و نیازی نیست دزد و قاتل باشی تا معتاد شوی و اصلا نیازی نیست که معتاد باشی تا دزد شوی. اعتیاد در جامعه بیمار امروز ما مثل سرماخوردگی شده، به راحتی می شود درگیر شد. دزدی کار خیلی از آدمهای به اصطلاح متمدن و از خدا بی خبر است نه معتادان.