
گاهی والدین آنقدر دلسوز و مراقباند که نمیخواهند کوچکترین سختی یا ناراحتی به فرزندشان برسد.
اما درست در همین نقطه—جایی که فکر میکنیم داریم بهترین کار را انجام میدهیم—ممکن است بدون اینکه متوجه باشیم، مانعی برای رشد تابآوری و استقلال کودک بسازیم.
ماجرا ساده است:
وقتی یک بزرگسال همیشه وسط ماجرا میپرد تا مشکل را حل کند، کودک هیچ فرصتی برای تمرین «از پسِ خود برآمدن» پیدا نمیکند.
محبت لازم است، اما کافی نیست!
محبت، پشتیبانی و امنیت عاطفی برای هر کودکی حیاتی است.
اما اگر محبت تبدیل به حاضرباشِ دائمی شود—در کارهای ساده، در حل مشکلات کوچک، در مدیریت احساسات، حتی در کارهای مدرسه—کودک یاد نمیگیرد:
چطور صبر کند
چطور تصمیم بگیرد
چطور تلاش کند
چطور اشتباه را تحمل کند
چطور دوباره بایستد و ادامه بدهد
اینها مهارتهایی هستند که فقط از دل تجربه و مواجهه شکل میگیرند، نه با مراقبت بیشازحد.

وقتی همهچیز سریع برای کودک حل میشود…
پیام پنهانی که کودک دریافت میکند این است:
«تو نمیتونی، پس من انجام میدم.»
«خطا کردن خطرناک است.»
«اگر ناراحت شدی لازم نیست تلاش کنی، یک نفر هست که همهچیز را اصلاح کند.»
به همین دلیل بسیاری از کودکان امروز در مواجهه با سادهترین ناکامیها:
زود ناراحت میشوند
گریه میکنند
عصبی میشوند
یا از روبهرو شدن با مسئله فرار میکنند
نه به این خاطر که بدرفتارند؛
به این خاطر که هیچوقت فرصت نکردهاند تواناییهای درونیشان را فعال کنند.

نقش والدین: همراهی، نه انجام دادن
این یعنی والدین کنار کودک هستند، اما بهجای اینکه کار را برایش انجام دهند، مسیر انجام دادن را هموار میکنند.
این بهترین نوع حمایت است.
میتوانیم:
بهجای راهحل دادن، سؤال بپرسیم: «به نظرت از کجا شروع کنیم؟»
بهجای انجام دادن تکلیف، همراهش بنشینیم و خط اول را با هم بخوانیم
بهجای دخالت در هر ناراحتی، فرصت بدهیم خودش احساسش را مدیریت کند
بهجای عجله، صبر کنیم تا خودش روش موردنظرش را پیدا کند.
این مدل از همراهی، عزتنفس کودک را میسازد و به او پیام میدهد:
«تو میتونی، من هم کنارت هستم.»
چیزهایی که باید به کودک اجازه دهیم تجربه کند:
✔ تلاش کردن
✔ صبر داشتن
✔ اشتباه کردن
✔ ناراحت شدن
✔ پیدا کردن راهحل
✔ شروع دوباره
✔ مسئولیتپذیری در کارهای کوچک
این تجربههای کوچک، بنیان شخصیت سالم در بزرگسالی هستند.

تابآوری در سختیهای بزرگ ساخته نمیشود؛ در چالشهای کوچک روزمره ساخته میشود.
کافیست کودک فرصت داشته باشد خودش کاری را به پایان برساند؛
خودش از دل یک اشتباه بیرون بیاید؛
خودش با احساس ناراحتی کنار بیاید؛
خودش یک راهحل کوچک کشف کند.
همین «خودش»هایی که امروز در خانه و مدرسه شکل میگیرند، فردا تبدیل میشوند به:
نوجوانی مسئولیتپذیر
جوانی مستقل
و بزرگسالی که برای زندگی آماده است!