رمق انجام هیچ کاری رو ندارم همین حالا
فقط گوشی دستم میگیرم و انقدر باهاش کار میکنم تا شارژش تموم شه و زمان بگذره و با این که از این شرایط حالم به هم میخوره، دست نمیکشم ازش!
عین خمیر نون درازبهدراز میوفتم یه گوشه و دستم به هیچ کاری برای انجام نمیره؛
اعتمادبهنفسم به صفرترین نقطه ممکن میرسه توی همهی جوانب؛
همیشه خودمو مسئول صددرصدی شرایطم میدونم و حتی میدونم چجوری خودمو از این شرایط مرگآور نجات بدم، برنامهریزی میکنم و به خودم قول اجرا میدم، اما تهش میرسم به همین حال الانم!!
همه این حالخرابیا، عکسش هم هست؛ یعنی چه طور بگم، به اندازهای امیدوار و پرانرژی میشم یهو که انگار دیگه قرار نیست به حالِ یکساعت پیشم برگردم:)
این تغییر حالها اصلا به نظرم نرمال نیست، نمیدونم ایراد از چه قسمتیه?¿
با همه این حالات، مشکلات زیاد و حادّی منو احاطه نکرده، حتی از مادیات هم چیزی کم ندارم اما خب روحیاتم لَوَردهان?
سخن آخر: غیر از بدخلقی در زمانِ حالبدی به خونواده و بعضی از دوستان، به هیچ شخصی بدهکار عاطفی نیستم و اصلا حس عذابوجدانی ندارم نسبت به هیچ اتفاقی.
اینایی که گفتم منِ واقعی بودن، بدون هیچ فیلترگذاری و تظاهری…