تو پست قبلی خاطرات یک بیمار مشکوک به کرونا درباره این گفتم که تنگی نفس مداوم باعث شده بود که من مشکوک به کرونا تشخیص داده بشم و تا زمانی که نتیجه آزمایش بیاد خونه نشین بودم.
جواب سی تی اسکن خیالمو راحت کرده بود تا زمانی که داشتم میومدم بیرون و دکتر گفت البته یه لکه هم تو عکس هست که ان شا الله چیزی نیست! فقط تو خونه حتما ماسک جراحی بزن و دو متر فاصله داشته باش با بقیه!
تا خونه پیاده اومدم. فکر می کردم که چیکار باید بکنم. خانومم بواسطه بچه کوچک نگران بود نکنه بهش انتقال بدم. چی باید بهش میگفتم. پدر و مادرم هم که تمام شرایط ضعف در مقابل بیماری رو داشتن، خبری از شرایط من نداشتن و هی اصرار که چرا به ما سر نمیزنی. خلاصه تو ذهنم جمله بندی های چیز خاصی نیست و خوب میشی و اینا رو آماده می کردم تا برسم خونه. خلاصه نه میتونستم تمام واقعیت رو بگم نه میتونستم بگم همه چی خوبه.
وقتی رفتم ماسک بخرم اول باید میرفتم داروخانه. اما داروخانه ها اون زمان ماسک معمولا نداشتن. از یکی از این مغازه های سلولزی پرسیدم، گفت ماسک دارم. اتفاقا از این خوباس که برای بیمارستانه. فقط پکش صد تایی و دونه ای 3 تومن! میشه کلا مصرف دو ماه. نخری و نیست و از این حرف ها. ماسکی که قرار بود 500 باشه و کمبودش باعث شد نرخ مصوبش بشه 1500 تا 2000، تازه اگه گیر میومد اون زمان. داروخانه ها به واسطه ها میفروختن اونا هم عمده 3000 و تو بسته بندی ده تایی 35000 میفروختن! صد رحمت به گرگ!(نخریدم و اومدم خونه و از همون ماسک های نمدی که داشتم استفاده کردم تا فرداش که داروخانه بسته 10 تایی رو داد 20000 تومان.)
از 4030 زنگ زدن منم همه چی رو توضیح دادم. گفت پس خدا رو شکر چیزی نیست. منم فشار قفسه سینه ام کم شده بود و سرفه هام زیاد شده بود. خلط هم که داشتم خصوصا زمانی که میخواستم بخوام نیم ساعت شدید سرفه میکردم. فکر کنم همسایه کناریمون خوف کرد چون همیشه کفشش تو راهرو بود و بعد سرفه ها دیگه می برد تو خونه!
واسه کار که مشکلی پیش نیومده بود. چون کلا انتشار محصولات و کار رو سئوی و رابط کاربری سایت حتی از خونه بهتر هم انجام می شد. فقط زمانی که شروع میکردم به ویس فرستادن برای بچه ها سرفه ها بیشتر می شد. من تازه میخواستم پادکست کار کنم که اینجوری شد.
پنجشنبه آزمایش کرونا داده بودم. گفته بود 5 6 روز دیگه آماده میشه. منم چهارشنبه زنگ زدم گفت منفیه! گفتم یعنی کار دیگه ای نباید بکنم گفت نه و تمام. کرونا نداشتم اما خوب احتمالا سرماخوردگی ویروسی بود.
پنجشنبه هم از خونه کار کردم و از شنبه رفتم سرکار. الان یه هفته ای هست که سرکار میرم. از ترس مترو هنوز با اسنپ میرم (گواهینامه ندارم هنوز!) . هنوز سرفه و خلط سرجاشه. هنوز نمی تونم 5 دقیقه مداوم بدون سرفه صحبت کنم و هنوز ماسکمو سر کار بر نمیدارم اما به قول دکتره:
هر چی که هست، ان شا الله کرونا نیست!
پانوشت 1: به جز پول سی تی اسکن (که احتیاطی بود و خودم خواستم) و 10 تومن پول دارو (که نمیدونم چرا استامینوفن یکیش بود؟) بقیه چیزها مثل ویزیت و تست کرونا برای بیمار رایگانه.
پانوشت 2: سر کار ما چند نفری که خیلی رعایت میکنیم همین بیماری مشکوک رو گرفتیم و خوب هم نمی شیم. همه هم آزمایش کروناشون منفی بوده. اونایی هم که خیلی رعایت نمی کنن و با مترو و اتوبوس میرن و میان سالم و سلامتن!
پانوشت 3: تو دوره مریضی هر چی هوس میکردم میخوردم. از کیک یخچالی قنادی و سیب زمین سرخ کرده و پیتزا گرفته تا همه اون چیزایی که میگفتن برات خوب نیست. فقط مونده کوبیده که هنوز جرات نکردم (شاید دلیل خوب نشدن من هم همین عدم پرهیز باشه)