ویرگول
ورودثبت نام
Z14
Z14
خواندن ۱ دقیقه·۳ ماه پیش

بریده کتاب

باز میپرسد:«راه خانه یادت می ماند؟»
انگار زنی در قصه های پریان
برابر خطر های جهان از دخترش محافظت می کند
ایستادم و به یادش آوردم:«بله»
و آنگاه پابه جنگل گذاشتم، گرفتار رویای حقیقت بیم مادرم.
قول می دهم ردی به جای بگذارم از سرنخ هایی که در تاریکی شود راهی، برای او، برای من یا برای هرکه که بر پی آید
تکه نان ها می درخشند، ما تنها نیستیم
ربکا اسمیت
کتاب تیمارستان متروکه

بریده کتابکتابکتاب تیمارستان متروکهربکاربکا اسمیت
ترجیح میدم به ذوق ِخویش دیوانه باشم .تا به میل ِدگران عاقل ! من رو در بله هم دنبال کنید:) @lonelyplanet
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید