خودنشناسی، نام بیماری خطرناک ولی قابلدرمانی است که تشخیص آن به مراتب سختتر از درمانش است. خودنشناسی یعنی فقدان آگاهی همهجانبه نسبت به خود. نمود بیرونی این بیماری انتخابهای غلط است: رشتهای اشتباهی، شغلی که دوستش نداری و هر روز با دنبال کردن مدامِ عقربهها انتظار پایانش را میکِشی، ازدواجی که به جای فراهم کردنِ آرامش و پرو بال دادن به رویاها، دست و پای رشدت را میبندد و انتخابهای ریز و درشتِ نادرست دیگر.
اینها را گفتم که به یکی از راههای معتبر خودشناسی برسم: کتاب
وقتی کتاب میخوانی و خودت را در معرض شرایط متفاوت، احساسات مختلف، رخدادهای غیرقابلپیشبینی، شخصیتهای جدید، کنشها و واکنشهای متنوع، زندگیهای متعدد و ... قرار میدهی، کمکم به جنبههای ناشناختهای از وجودت پی خواهی برد.
خودشناسی جادهای است که تا ثانیههای پایانی زندگی در آن گام برمیداری و ماهیِ آن را هر وقت از آب بگیری تازه است، اما کیست که طلایی بودنِ دوران کودکی و نوجوانی را انکار کند؟! دورهای که یک آگاهی کوچک در آن، میتواند تاثیری چشمگیر داشته و تغییری اساسی ایجاد است.
اینکه امروز _هجدهم تیرماه_ مصادف با سالروز درگذشت مهدی آذریزدی، نویسندهی برجستهی کودک و نوجوان کشورمان، در تقویم به روز ملی ادبیات کودک و نوجوان اختصاص داده شده، خود نشان از آگاه بودن به اهمیت این موضوع دارد؛ اما به نظر میرسد باید گامی بلندتر برداشت و به دنبال راهکارهای عملی بود.
نقش سیاستهای کلان را نمیتوان نادیده گرفت، ولی منتظر آن نیز نمیتوان ماند. همهی ما میتوانیم تاثیری هرچند کوچک در علاقهمند کردن کودکان و نوجوانان اطرافمان به کتاب و سوق دادنشان به خودشناسی بیشتر و در نتیجه زندگی بهتر داشته باشیم.