Zaarakov
Zaarakov
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

چرا اینجا؟

این‌ها را اینجا می‌نویسم صرفاً چون به خودم قول داده‌م یک‌ جایی بنویسم. یک جایی جز در دفتری که سال‌به‌سال می‌نویسم و دم عید و حین خانه‌تکانی آخر سال، در کیسۀ زباله‌های خشک می‌اندازمش. انگار همین که جایی می‌نویسم که امکان این را دارد که کس دیگری بخواندش، باعث می‌شود حس کنم چیزی را از درونم بیرون کشیده‌ام و سبک شده‌ام. دلیل ظاهری اینکه اینجا می‌نویسم را گفتم، اما از دلیل واقعی‌ام اگر بپرسی –که کسی نپرسیده- باید پاسخ دیگری بدهم.

من در کل زندگی‌ام آویزان باورها و شخصیت و سبک زندگی و حتی آرزوهای دیگران بوده‌ام. اگر دقیق‌تر نگاه کنم حتی می‌توانم آدم‌هایی را که دنبالشان راه افتاده‌ام و از عقایدشان و نگاهشان به زندگی بالا رفته‌ام، نام ببرم. من تکه‌کلام‌هایم را قرض کرده‌ام. حالات روانی را مثل یک بیماری مسری وا گرفته‌ام. این‌ها را که رها کنم، چیزی نمی‌ماند جز کسی که با یک تکه نخ پاره‌شده در دست پخش زمین شده و حتی زمانی که بخواهد دستش را زمین بگذارد و بلند شود هم در ذهنش میم را تصور می‌کند که در این مواقع چطور دست بر زمین می‌گذاشت و بلند می‌شد. من حتی دارم این‌ها را اینجا اعتراف می‌کنم که مثل ر به نظر بیایم. حتی اعتراف می‌کنم که دارم این‌ها را اعتراف می‌کنم که شبیه سین باشم. وقتی نباشم، از من چیزی جز حروف الفبا باقی نمی‌ماند.

متوسط
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید