ویرگول
ورودثبت نام
زهرا پورسلیمان امیری
زهرا پورسلیمان امیری
خواندن ۱ دقیقه·۷ ماه پیش

به نیمه گمشده احتمالی ام

میدانم سالهاست همدیگر را ندیده ایم، شاید اصلا تا حالا همدیگر را ندیده باشیم، نمیدانم اگر روزی تو را ببینم چه حسی به تو خواهم داشت، یا تو چه حسی به من خواهی داشت، نمیدانم اگر تو را بیابم یا حتی اگر وجود داشته باشی چه شکلی هستی یا چه کارهایی انجام میدهی یا کجا زندگی میکنی
فقط چند سوال را حتما از تو میپرسم
زنی با تجربه های بسیار که به راحتی خام حرفهای قشنگ نمیشود را میپسندی؟
کاستی های درونی اش و ضعفهایش و تمام شکنندگی هایش را که در پس هیبتی قوی پنهان کرده میخواهی؟
دختر بازیگوش کوچکی که زیر ویرانه های رنج ها مدفون شده در میابی؟
ببینم اصلا تو وجود داری؟
چهل سالگی شوک عظیمی بود
الان حال پیامبران را میفهمم
به ناگهان راهت را میابی
و آنجاست که هیچ چیز نمیتواند تو را متوقف کند
گاهی فکر میکنم تو هم مثل خدا تنها در مخیله ام میگنجی و قابل دیدن و لمس نیستی
نمیدانم شاید من از اول نصفه بوده ام و نیمه ای ندارم
شاید هم، نیمه ام گم نشده و از اول در خودم بوده
فقط میدانم که پوسته ای عظیم دورم را گرفته، پیله ای ضخیم
شاید تا پروانه شدن راهی نباشد ...

بازیگوش کوچکیبودالان پیامبرانبودهفقط میدانمتجربه‌های راحتی
*** آمده ایم تا نمانیم *** دکتری معماری، طراح و پژوهشگر حوزه ی معماری، نویسنده، مترجم، و شاعر. t.me/M_E_HH_R
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید