راستی!
مراقب باشید؛
شکستنی ام ...
شکستنی ام ......
از آدمها دور بود
تنها در دنیایش پرسه میزد
مانند پرنده ای که حجمی از آبی آسمان در انحصار اوست ...
تو
یک دل خوشی کوچک هستی
یک روزنه برای نفس کشیدن
برای زندگی
و برای زنده ماندنم
تو
یک امید دور و مختصر هستی
برایم دریچه ای به نور هستی
در میان همهمه ی فرداهای نامعلوم ...