ویرگول
ورودثبت نام
زهرا پورسلیمان امیری
زهرا پورسلیمان امیری
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

پریود، تابوی زنانه

سیزده ساله بودم، چند وقتی بود ترشحات سفید رنگ داشتم و موهای زائد کم کم داشتند در میومدن، فکر کردم اون روز هم همون ترشحات سفید رنگه، اما وقتی رفتم سرویس بهداشتی به شدت شوکه شدم. انگار زیر پام خالی شد، این حالت رو دهه های بعدی زندگیم بارها تجربه کردم.

_ ای وای این چیه، خون چرا؟! مامان، مامان!

صداش کردم، مثل همیشه تو باغچه با گل و درختاش سرگرم بود،

_ مامان فکر کنم من سرطان دارم!

+ چی؟ چی میگی بچه

گریم گرفت و گفتم که خون دیدم، توقع داشتم بغلم کنه اما زد زیر گوشم و بعد بغلم کرد، چشماش پر اشک شد:

+ چقدر زود داری بزرگ میشی!

من هاج و واج بودم، نمیفهمیدم چی میگه، منو برد تو اتاق خودش و بهم نوار بهداشتی داد و پریودو توضیح داد. سرم سوت کشید، یعنی چی؟ چون دخترم هر ماه باید ازم خون بره، آخه من از خون میترسم واسه همین تصمیم گرفته بودم هیچ وقت دکتر نشم، الان باید هر ماه یه هفته خونریزی کنم؟!

اولین خونریزی سبک بود اما به ماه نکشید، دو هفته بعد دوباره اتفاق اقتاد و من افت فشار زیادی داشتم، از لای روزن در دیدم که مامانم پیش بابام گریه میکرد که:

+ وای بچم چقدر زود پریود شد، چرا دو هفته بعد دوباره پریود شد، دوست ندارم ببرمش دکتر، میترسم چیزیش باشه، اون خیلی کوچیکه، حتی قدشم از هم سن و سالاش کوتاهتره، چرا انقد زود پریود شد، حتی نمیدونست پریود چیه آخه ...

آره من اصلا نمیدونستم قراره در زندگیم پریود شدم، کلا نسل ما منگی ها و بی اطلاعی های زیادی داشت، واسه همین اغلب پرت میشدیم تو یه موضوعی.

از قضا طبق قاعده اون سالها که حدود ۲۷ سال پیش بود خانوادم نمیدونستن که من به نوعی از مینور مبتلا هستم، واسه همین خونریزی و دردام شدید بود و هر ماه کارم به سرم میکشید. خلاصه برای سالها پریود شده بود معضل زندگی من.

گاهی با خودم فکر میکنم که اگه مادرم، خواهر بزرگترم، دوستام، و خودم آگاهی بیشتری داشتیم، اگه با بدنم به توافق رسیده بودم و پریود رو به عنوان یه واقعیت بیولوژیک پذیرفته بودم، شاید همه چی فرق میکرد.

جونم براتون بگه، پریود تابوی زندگی من شد، دردهای همیشگی که حتی با زایمان حل که نشد حتی بدتر هم شد، اندومتریوز شدید و تخلیه رحم و بخشی از تخمدانها در چهل سالگی، هنوز من رو به یاد اولین روز پریودیم میندازه، روزی که داشتم برا امتحان ریاضیم آماده میشدم، اما بر خلاف همیشه حالت تهوع و درد کمر داشتم و با صحنه خونریزیم مواجه شدم.

بعد ازون روز روزهای زیادی در زندگیم به خاطر خونریزی پریودی زیر پاهام خالی شد، چه به صورت واقعی چه بصورت استعاری.

نمیشه گفت همش از ناآگاهی بوده و نمیشه تقصیرو گردن کسی انداخت، این صرفا مسیر منحصر بفرد زندگی من بوده، البته مشابهش در نسل ما زیاده. بعضی تجارب دردناک اما مفیدن، حداقل برای نسل های بعدی. حداقل من یاد گرفتم که خیلی قبل تر ازینکه با پریودی زودهنگام دخترم شوک بشم بهش آموزش های لازم رو بدم، فکر میکنم مهم ترین آموزش به دختران، عادی سازی مساله و پذیرش بدن زنانشونه. ادبیاتی که در نسل ما وجود نداشت. البته از نسل های قبل توقعی هم نمیره، چون داستان خیلی از اونها هم، پریودی بعد از اولین زایمانه ...

پریودموهای زائدنوار بهداشتیزهرا پورسلیمان امیریآمده ایم تا نمانیم
*** آمده ایم تا نمانیم *** دکتری معماری، طراح و پژوهشگر حوزه ی معماری، نویسنده، مترجم، و شاعر. t.me/M_E_HH_R
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید