جاذبه و دافعه ی درد همواره برایم تضاد عجیبی داشت
در آن نقطه ی عطف
من بودم و دنیایی که هی پر و خالی می شد
از بودن ها و نبودن ها
روزها می رفتند و من
از کنار آدم ها می گذشتم
می گذاشتم و
می گذشتم
هر بار
به شکلی دیگر ...