ویرگول
ورودثبت نام
zariran
zariran
خواندن ۳ دقیقه·۱۶ روز پیش

خداحافظی با تابستان

پاییز با سر و صدای همیشگیش در اواخر شهریور ما را غافلگیر کرد. ناگهان آمد تا حلاوت خوردنی‌ها و خنکی نوشیدنی‌های تموزانه را از یادمان ببرد. اما مگر می‌شود؟
مگر می‌شود دیس رنگین میوه‌های متنوع تابستان را فراموش کرد؟ رنگ‌بندی چشم‌نواز آلوها: زرد قطره طلا، شابلونی، قرمزیاقوتی و این آخری: بخارا را از یاد برد؟ آلویی که فرزند تابستان است اما نه برای دیس میوه که برای کاسه خشکبار زمستانی. توت را بگو، از سفید آبدار خردادیش تا شاهش که بجای خون کردن دل، لبها را خونین می‌کند. انجیر، این میوه شهریوری. میو‌ه‌ای که برای جا نماندن از عرصه رقابت شلیل و هلو که کل بازار تابستانی را در اختیار دارند، با انواع سبز و سیاهش دلنواز می‌آید تا هم دهان را با طعم آبدارش آشتی دهد و هم خشک شده‌اش رونق‌بخش شب‌چره یلدا و سده و مهرگان باشد. از خوردنی های منحصر به فرد تابستان بگوییم و از چلچراغ تابستانی حرفی نزنیم؟ آلبالو و گیلاس صفرابر و خونساز. هسته‌دارانی که زینت دهنده ظروف میوه‌ هستند. یادش بخیر، در کودکی به‌عنوان گوشواره فخرش را می‌فروختیم. میوه‌هایی کوتاه‌مدت و دیرپا. میوه‌هایی که تا وقتی هستند دیس میوه را رنگین می‌کنند و وقتی شاخه‌هاشان تنک می‌شود سفره‌های صبحانه تابستان را رنگ می‌کنند. رنگی که مادر نقاشش است. شاید به واسطه حضور همه فصلی خیار به این دُر زمردین توجهی نشود. اما بیایید قبول کنیم که طعم و بوی خیار تابستان با فصول دیگر متفاوت است. خیار بهار که پس‌مانده انبارهای عیداست و آبکی و نرم. خیار پاییز و زمستان نیز به‌واسطه رشد در گلخانه و سردی هوا به جان سرمادیده نمی‌چسبد اما امان از خیار تابستان. برآمده از زمین داغ با ظاهری کج و کوله. قلمی و براق نیست ولی امان از عطر و طعمش که کافیست یک گاز بزنی تا طعم شیرینی دانمارکی و خیار عروسی‌های قدیم برایت زنده شود. از طرفی خیار تابستان به‌واسطه حضورش در گوجه خیار صبحگاهی و سالاد شیرازی نهار مشمول اضافه‌کاریست و همین موضوع باعث‌ می‌شود حق بیشتری برایش در این فصل قائل شویم. اقلیم و طبیعت کارش را بهتر از ما می‌داند. در تابستان‌های فلات گرم و خشک ایران چه میوه‌ای بهتر از میوه‌هایی با طبع سرد؟ خوراکی که ضمن تامین آب بدن دل را گوارا ساخته و روان را مفرح! ولی در این میان آمدن میوه‌های غیربومی دیس تابستانی را تغییر داده‌است. حضور مهمان ناخوانده‌ای نظیر انبه آنهم با چنان طبع گرمی این نظم جهانی طعم و بو را بهم ‌می‌زند. اما چاره چیست؟ ترکیبش با یخ و بستنی تا این ترکیب رویایی را بهم نزند. اگر بخواهم منصفانه رفتار کنم هندوانه و طالبی را با آن ماهیت آبدارشان باید جز نوشیدنی‌ها به حساب آورد. نوشیدنی‌هایی که حتی در فرم جامدشان آب را از چانه و دهان راه‌میاندازند و کلیه‌ها را مجبور به اضافه‌کاری می‌کنند. نوشیدنی‌هایی که شایسته است بجای دیس در تنگ تابستانی ریخته شوند و به‌وقتش سفره غذا را رنگین کنند. اما مگر می‌شود از تابستان گفت و به ته‌تغاریش اشاره نکرد؟ ته‌تغاری که از غورگی تا مویزی و مسکری راحت جان را مهیا می‌کند. انگور‌ نظیر انسان در هر مرحله از رشد، ویژگی منحصر‌به‌فردی از خود نشان می‌دهد. در کودکی و خامی با طعم ترشش سالادشیرازی و انواع خورش‌ها را همراهی می‌کند. کمی که نوجوان شد صفرابر و روده پاک‌کن است و در بلوغش زینت دیس و سفره است. اما پختگی‌اش؟ کشمش است که بسته به اعمال و سکناتش یا به دیس پلو و ظرف آجیل راه می‌یابد یا در دبه و سپس ابریق ریخته می‌شود. تا شهریور تمام نشده باید سراغ گلابی‌ها رفت. میوه‌هایی که با بافت سفت خود کل تابستان را بدون گزندی روی درخت سپری می‌کنند تا وقتی دیس‌ها کمرنگ از آلو و شلیل شدند آنها با طعم گس خاص خود حاضر شوند. تابستان برای ما ذیقمیت است و گرانبها. آنقدر عزیز که تاب دوریش را نداریم و سعی‌ می‌کنیم از هر فرصتی برای یادگاری داشتنش استفاده کنیم. مربا پختن، آبگیری، فریزر و خشک کردنش همگی راه‌هایی برای حفظ طعم تابستان است. بیخود نیست این فصل به پشت‌بام‌هایمان رنگ عنابی لواشک می‌بخشد و حیاط‌هایمان را رنگ سرخ رب می‌دهد.دشت‌هامان را زرد طلایی کشمش می‌کند و سقف خانه‌ها را سبز سایه خشک. آری تابستان برای ما عزیز است ولو اگر گرم باشد و عرق‌ریزان چرا که می‌دانیم تنور چنان زایشی با این گرما افروخته می‌ماند.

تابستانایرانمادرآشپزی
از یک جایی سعی کردم بر مدار خودم زندگی کنم. مداری که چرخش با دوچرخه می‌چرخه. در این مدار یکی از کارهایی که وجودمو پرفروغ نگه می‌داره نوشتن، خوندن، تجربه‌کردن و خلاف جهت زیستنه.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید