بابای طاها·۲ روز پیشتفنگ سر پر...کتاب ناتمام فاطمه صفحه ۵۴۱پای عشق وسط باشد پدرت برای «مادر» جان میدهد...
کهنموئی·۳ روز پیشفصل اول زندگی قسمت دومروزها یکی پس از دیگری سپری میشد پدر در جبهه بود و گهگاهی به ما سر میزد و ما هم گاهی در شهر بودیم و گاهی از ترس بمباران دشمن به روستای پدری…
" تَمَنایِ روُشَنی... "·۴ روز پیشاز تو چه پنهان...زال زالک ها باتو میرسند.. نیایی، همه شان کمو و کالند، مثل خنده هایم بی تو!
علی قربانی·۵ روز پیشنمیدانم!وقتی خسته باشم بیشتر نمیدانم! آره عجیبه ولی همینه. راستش رو بخواهی امروز توان و انگیزه ای برای بلند شدن نداشتم نمیخواهم بگویم که دیگر بید…
خاکِسْتَرِ خیالْ کوروش عقیقی·۵ روز پیشرُبابِه: نَغمِهای از گذشتهاگر روزی دختری میداشتم، نامش را «ربابه» میگذاشتم. هر بار که او را صدا میزدم، گویی در دل این نام ساده، به دنیایی پر از خاطرات و احساسات ب…
ahmad modaraei·۶ روز پیشمحبت مادر به فرزند جوان (با کمال ادب و احترام)عکس های هوش مصنوعی رابطه عاطفی مادر و فرزندی
مـوسسه مـهاجرتی گــنجی·۱۳ روز پیشپرستار کودک در کاناداپرستار کودک در کاناداآیا با برنامه آزمایشی پرستار خانگی می توانید اقامت کانادا را کسب کنید؟بازگشایی مجدد برنامه آزمایشی پرستار خانگی در ابت…
دوستدار·۱۵ روز پیشگمشده مندنبال یک پناه هستم، کسی که وقتی از همه بریدم، وقتی همه جوابم کردن، وقتی نمیدونم چی کار کنم برم سر بذارم روی شونه اش و آروم بگیرم. دوباره تو…
پادکست دایه·۱۶ روز پیشپادکست دایه | قسمت چهاردهم خردهروایتهایمادری || فیروزه روستاتو این قسمت با خانم فیروزه روستا دربارۀ سختیهایی که در مسیر مادریشون تجربه کردن صحبت کردیم.
sona hazrati·۱۸ روز پیشبرای آنها که میدانند ۱۲ آذر چه روزیست.استاد درس یادگیری الکترونیکیمان دستور داده بود که چند نفر از اعضای کلاسمان که من هم شامل آن چند نفر بودم، به واحد دیگردانشگاه که در کرج بود…