در یک شب دو دزد دستگیر شدند، یکی به خزانه زده بود و کیسههای زر دزدیده بود و دیگری که به کاهدان زده بود چیزی جز کاه ندزدیده بود.
هر دو را به دادگاه بردند.
سرانجام دزد خزانه آزاد شد و دزد کاهدان به زندان افتاد.
دزد کاهدان زمانی که بیرون میرفت گفت: چرا من که به کاه زده بودم را زندانی میکنند و دزد خزانه را آزاد؟
نگهبانی در گوشش گفت اینها همه چیز میخورند جز کاه!
چیرهدستان میرُبایند آنچه هست
میبُرند آنگه ز دزدِ کاه، دست | پروین اعتصامی
بازنگاشته: بازنویسیِ داستانکها و نوشتههای ناشناسِ پراکنده در فضای مجازی، با جایگزینیِ واژههای فارسی و همهفهم، گاهی با افزودن سروده یا نوشتهای؛ در راستای گسترشِ مفهومهای نهفته در آنها (با چسباندنِ آنها به گرفتاریها و فرننگهای امروز و دیروز جامعه) و همچنین بهبود نگارشِ فارسی.