کوشش فرهنگی زامیاد
کوشش فرهنگی زامیاد
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

بازنگاشته| همه‌چیز جز کاه

در یک شب دو دزد دستگیر شدند، یکی به خزانه زده بود و کیسه‌های زر دزدیده بود و دیگری که به کاهدان زده بود چیزی جز کاه ندزدیده بود.

هر دو را به دادگاه بردند.

سرانجام دزد خزانه آزاد شد و دزد کاهدان به زندان افتاد.

دزد کاهدان زمانی که بیرون می‌رفت گفت: چرا من که به کاه زده بودم را زندانی می‌کنند و دزد خزانه را آزاد؟

نگهبانی در گوشش گفت اینها همه چیز می‌خورند جز کاه!



چیره‌دستان می‌رُبایند آنچه هست
می‌بُرند آنگه ز دزدِ کاه، دست | پروین اعتصامی



بازنگاشته: بازنویسیِ داستانک‌ها و نوشته‌های ناشناسِ پراکنده در فضای مجازی، با جایگزینیِ واژه‌های فارسی و همه‌فهم، گاهی با افزودن سروده یا نوشته‌ای؛ در راستای گسترشِ مفهوم‌های نهفته در آنها (با چسباندنِ آنها به گرفتاری‌ها و فرننگ‌های امروز و دیروز جامعه) و همچنین بهبود نگارشِ فارسی.



داستانکزبان فارسی
نوشته‌های بلند و نیمه‌بلند در اینجا قرار می‌گیرد | قطره دریاست، اگر با دریاست <> وَر نه او قطره و دریا، دریاست | فخرالدین مزارعی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید