کوشش فرهنگی زامیاد
کوشش فرهنگی زامیاد
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

بازنگاشته| مردی درون چاله

روزی مردی درون چاله‌ای افتاد

کشیشی او را دید و گفت: همانا گناهی انجام داده‌ای!

دانشمندی ژرفای چاله و نم خاک آن را اندازه‌گیری کرد و رفت!

روزنامه‌نگاری درباره‌ی دردهایش از او پرسید و گزارش نوشت!

یک استاد یوگا به او گفت که چاله و درد تنها در ذهن تو هستند نه در واقعيت!

پزشکی برای او دو قرص آسپرین پایين انداخت!

پرستاری کنار چاله ایستاد و با او گریه کرد!

روانشناسی او را وادار کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده‌ی افتادن به درون چاله کرده بودند پيدا کند!

یک کارشناس انگیزشی آمد و گفت: خواستن توانستن است!

یک خوشبين به او گفت: ممکن بود یکی از پاهایت را بشکنی!

یک کارشناس قانون جذب گفت که با تمام وجود از کائنات رهایی‌اش را بخواهد و آن را جذب کن!

سپس بی‌سوادی دست او را گرفت و از چاله بيرون آورد!





بازنگاشته: بازنویسیِ داستانک‌ها و نوشته‌های ناشناسِ پراکنده در فضای مجازی، با جایگزینیِ واژه‌های فارسی و همه‌فهم، گاهی با افزودن سروده یا نوشته‌ای؛ در راستای گسترشِ مفهوم‌های نهفته در آنها (با چسباندنِ آنها به گرفتاری‌ها و فرننگ‌های امروز و دیروز جامعه) و همچنین بهبود نگارشِ فارسی.
زبان فارسیداستانکقانون جذببیشعوری
نوشته‌های بلند و نیمه‌بلند در اینجا قرار می‌گیرد | قطره دریاست، اگر با دریاست <> وَر نه او قطره و دریا، دریاست | فخرالدین مزارعی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید