زهرا مقدم منش
زهرا مقدم منش
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

[ حرف هایی که به هیچ کس نمی‌گویم ]



این حرف‌ها را می‌نویسم نه در ویرگول، نه در بلاگ، نه در اینستاگرام و نه در توییتر. در دفتری که فقط خودم بخوانم و خودم.
یک سر رسید برای این حرف‌ها دارم. تا امروز یک سال را سیاه کرده‌ام ، یعنی به اندازه یک سال حرف زده‌ام!
مطمئنا کسی پیدا نمی‌شود که تحمل‌ یک‌‌سال حرف‌‌ شنیدن را داشته باشد، پس‌ باید گوش شنوایی برای این حرف ها پیدا می‌کردم.

بهترین کسانی که پیدا کردم کاغذها بودند.

خاصیت‌شان این است که گوش به صحبت‌ نویسنده‌ها بسپارند، گاهی این صحبت‌ها کتابی می‌شود و زندگی جمعی را تغییر می‌دهند و گاهی هم روز نوشتی می‌شوند که بعد از چند ساعتی پاره شده و به سطل زباله افکنده می‌شوند.
دومین سر رسید هم به روزهای آخر اردیبهشت رسیده است...
فکرش را بکن، اگر این یک سال و دو ماه حرف در ذهنم‌ می‌ماند چه آشفتگی‌ها که برایم ایجاد نمی‌کرد. در واقع با شناختی که از خودم دارم زندگی‌ام را مختل می‌کرد.

جدی نوشتن را بعد از خواندن کتاب بنویس تا اتفاق بیفتد شروع کردم؛ البته وجود دوستان‌ نویسنده در کنارم بی تاثیر نبوده است‌. بعد از این کتاب بود که از عمق جان تصمیم گرفتم بنویسم تا اتفاق بیفتد.
از آن روز آینده را، اتفاق‌های خوب را و آن‌چه را که منتظرش هستم را ابتدا در ذهنم متصور می‌شوم و سپس به رشته‌ی تحریر در می‌آورم، و خدا می‌داند که واقعا اتفاق می‌افتند.

قفل مشکلات و مسائل روزمره را با نوشتن باز می‌کنم.

با این کار علاوه بر تقویت مهارت نوشتن، تحلیل‌ را هم می‌آموزم. تتها با نوشتن است که می‌توانم ابعاد مختلف یک مسئله را واقع بینانه ببینم، بررسی کنم و بهترین راه حل را برایش ارائه دهم.

نوشتنتولید محتواتوسعه‌ی فردی
در جست‌وجو و یافتن آینده
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید