پول رایج امروز چه مشکلاتی دارد؟
سال ۱۹۸۱
یک زوج فیلیپینی بدنیا آمدن اولین فرزندشان را در مانیل و بعد از برچیده شدن حکومت نظامی ۱۰ ساله، جشن میگرفتند. فردیناند مارکوسِ دیکتاتور، فقط چند سال دیگر روی کار میماند اما سعادت و خوشبختی خانواده، تنها دغدغه پدر و مادر لوئیس بود. آنها یک حساب پسانداز باز کردند تا با پساندازشان برای شرایط ناپایدار سالهای بعد آماده باشند. نرخ تبدیل پزوسِ فیلیپین به دلار آمریکا در آن زمان ۷ به ۱ بود.
سال ۱۹۹۳
در لاگوس، یک ژنرال نیجریایی به نام «سانی آباچا» قدرت را به دست میگیرد و نرخ تبدیل نایرای نیجریه به دلار آمریکا را ۲۲ به ۱ تعیین میکند. این کار او تلاشی است تا بتواند از سقوط بیشتر ارزش پول ملی نیجریه جلوگیری، و اقتصاد کشورش را با ثبات کند. این نرخ تبدیل موجب بوجود آمدن بازار سیاه پر رونقی شده بود که در آن نایرا به قیمتهای خیلی پایینتری معامله میشد. آباچا در سال ۱۹۹۸ از دنیا رفت. نرخ تبدیل دلار به نایرای نیجریه در این سال ۱ به ۸۸ بود. یعنی ارزش پول این کشور ۴ برابر نسبت به نرخ رسمی تعیین شده در سال ۱۹۹۳ پایینتر آمده بود. میلیونها نفر دچار رنج و فقر شدند چون با حقوقهای ثابتی که از دولت میگرفتند نمیتوانستند از عهده خرید اجناسی که هر روز گرانتر میشدند بربیایند.
سال ۲۰۱۸
در طول مرز پروسِ ونزوئلا، شهروندان از اَبَر تورم ۴۰۰,۰۰۰ درصدی به کشورهای همسایه یعنی برزیل و کلمبیا فرار میکنند. بیشتر از ۳ میلیون نفر تاکنون از فقر و گرسنگی از ونزوئلا گریختهاند.
لورنا، یک نانوای ۴۸ ساله است که بالاخره تصمیمش را برای مهاجرت به کلمبیا گرفته است. در مرز اما ماموران مرزی وسایل او را تفتیش میکنند تا اگر چیز ارزشمندی دارد از او بگیرند. ولی چیزی پیدا نمیکنند چون خبر نداشتند که لورنا قبل از اینکه به سمت مرز حرکت کند ساعتها وقت صرف کرده بود و اسکناسهای دلار آمریکا را با استفاده از وسایل آرایشی مخصوصی لای موهایش پیچیده بود و توانسته بود آنها را میان موهای بافته شدهاش پنهان کند. او توانست با کمک این حقه با خیال راحت از مرز عبور کند.
در مانیلِ فیلیپین شانس از پدر و مادر لوئیس روی برمیگرداند. نرخ تبدیل پزوس به دلار آمریکا ۵۰ به ۱ شده و سرمایهای که در طول این سالها جمع کرده بودند حدود ۸۰ درصد از ارزشش را از دست داده بود. با وجودی که زمان بازنشستگی آنها فرا رسیده بود چارهای نداشتند جز اینکه کار کنند و برای آیندهای غیرقابل پیشبینی پسانداز کنند.
در لاگوس، نایرای نیجریه بعد از از دست دادن تقریبا ۵۰ درصد از ارزشش در عرض فقط چند سال، شرایط تقریبا پایداری را تجربه میکند. اما قیمت اجناس در بازار دوباره سر به فلک کشیده است. هیچکس، حتی مقامهای عالیرتبه دولتی هم به توانایی دولت برای جلوگیری از وقوع یک بحران اقتصادی اعتماد ندارند.
سال ۲۰۱۹
در شانگهای یک کارشناس جوان به اسم اَنی به دوستش در پیامرسان ویچَت که هر روز توسط میلیاردها چینی مورد استفاده قرار میگیرد، پیامی داد. دوستش به او گفت که بخاطر مصرف مواد مخدر به دردسر افتاده و ناگهان ارتباط اینترنتی آنها قطع شد. فردای آن روز ۲ مامور لباس شخصی پلیس به دفتر کار اَنی رفتند و از او خواستند با آنها برود. هفتهها خبری از او نبود. وقتی برگشت و به فضای مجازی دسترسی پیدا کرد، متوجه شد دسترسی به بعضی از خدمات پرداخت ویچَت را از دست داده است. او دیگر نمیتواند بلیت هواپیما یا قطار بخرد. اعتبار بانکی او هم خیلی کاهش پیدا کرده بود. زندگی او فقط با یک جمله که در یک پیامرسان رد و بدل شده بود، تباه شد.
در آکلند، شهری در ایالات متحده، الکس به یک مغازه حیوانات خانگی میرود تا برای سگش غذا بخرد. چیزی که میخواهد پیدا میکند و علاوه بر آن یک غذای جدید میبیند که بوی دهان سگها را بهتر میکند. او از آن مغازه خرید و پول خریدش را با کارت اعتباری ویزا پرداخت کرد. چند دقیقه بعد وقتی به توئیتر میرود میبیند که توئیتر یک تبلیغ برای همان غذایی که چند دقیقه پیش برای سگَش خریده بود به او نشان میدهد. بعدا معلوم میشود که شرکت صادر کننده کارت اعتباریاش، اطلاعات خریدهای مشتریان را با شرکتهای واسطه به اشتراک میگذارد. الکس متوجه میشود که جزئیات زندگی خصوصی او در اختیار شرکتهای تبلیغاتی قرار میگیرد و این موضوع برای او و نسلی که از گوشی هوشمند استفاده میکنند بسیار ناامیدکننده است. حتی در ایالات متحده هم حریم خصوصیِ مالی در حال از بین رفتن است.
این مسائل، اشکالات پول رایج امروز را به ما نشان میدهند
پدر و مادر لوئیس و میلیونها خانواده طبقه متوسط فیلیپینی و نیجریایی فقط در طی یک نسل، شاهد از بین رفتن ارزش پولهایشان بودند. لورنای ونزوئلایی برای انتقال پسانداز ناچیزش به کلمبیا باید راهی پیدا میکرد تا ماموران مرزی نتوانند داراییاش را مصادره کنند برای همین مجبور بود از خلاقیتش استفاده کند و پولش را در موهایش جاسازی کند. اَنیِ چینی که دسترسیاش به ابزار پرداخت آنلاین محدود شده، گویی به «زندان مالی» افتاده است. خریدهای الکسِ آمریکایی هم زیر نظر است و هر بار که از کارت اعتباریاش برای خرید چیزی استفاده کند، اطلاعات آن خرید به شرکتهای تبلیغاتی فروخته میشود.
این موارد مختص به چند کشور بخصوص نیست
از سال ۲۰۰۰ میلادی، تقریبا همه ارزهای دنیا نسبت به دلار آمریکا ارزش خود را از دست دادهاند. خیلی از آنها مثل رَند آفریقای شمالی، پزوی آرژانتین و لیر ترکیه حدود ۵۰ درصد و هیرونیای اوکراین و پزوی دومنیکن تا ۷۰ درصد از ارزششان را نسبت به دلار آمریکا از دست دادهاند. حتی قدرت خرید دلار و یورو هم در این مدت ۳۳ درصد کاهش یافته است.
در سرتاسر دنیا، ۲۵۰ میلیون مهاجر و پناهجو برای فرستادن پول به خانوادههایشان یا انتقال داراییشان به یک کشور جدید، مشکل دارند. حدود ۲ میلیارد نفر در دنیا به خدمات بانکی دسترسی ندارند. پول در دنیای امروز همچنان محصور به مرزهای جغرافیایی کشورهاست.
در همین حال، ساکنان کلانشهرهایی مثل شانگهای و سانفرانسیسکو، آشکارا حس میکنند زیر نظر قرار دارند. از یک طرف« برادر بزرگ» (نماد و چهره حکومتی است که به اشکال گوناگون بر زندگی طبقات مختلف مردم نظارت و کنترل دارد. – م)، و از طرف دیگر شرکتهای بزرگ ما را تحتنظر دارند و تکتک خریدهای ما را ردگیری میکنند و اطلاعات خصوصی ما را بدون اجازه، به شرکتهای تبلیغاتی و واسطهها میفروشند. حریم خصوصی این روزها یک کالای لوکس است که هر روز گرانتر میشود.
پول چیست؟
پول در اصل یک توافق اجتماعی است. مردم باید اعتماد داشته باشند هر زمان اراده کنند میتوانند اسکناسهای داخل کیفشان، یا موجودی حساب بانکی یا کارتهای هدیهشان را به کالا و خدمات دلخواه تبدیل کنند. فروشنده هم باید از ارزشمند بودن پولی که قرار است از خریدار بگیرد اطمینان داشته باشد.
در طول تاریخ، جوامع بشری برای رسیدن به این توافق اجتماعی راههای زیادی را امتحان کردهاند. از صدفهای دریایی، نمک، طلا، تا سیستم پیچیده بانک مرکزی امروز. بعضی از پولها، پشتوانه قویتری نسبت به بقیه دارند و در طول زمان ارزششان را بهتر حفظ میکنند.
بطور غریزی همه میدانند که پول مساله مهمی است و همه میخواهند داراییشان را در یک پول باپشتوانه بالا ذخیره کنند. مردم در ازای کارشان پول میگیرند، پس پول نماینده زمان و کار آنهاست. پول ابزاری است که با آن میشود کار و تلاش یک فرد را در هر زمان دلخواه، به کالا و خدمات دلخواه تبدیل کرد. بر همین اساس، دسترسی به یک پول با پشتوانه یکی از اصلیترین جنبههای قدرت فردی است.
پول برای دولتها هم اهمیت زیادی دارد چون مدیریت اقتصاد و کنترل پول هر کشوری در اختیار دولت است. هرچند ممکن است وسوسه شوند و از این قدرت سوءاستفاده کنند. مقامات دولتی اغلب از این قدرت برای رسیدن به مقاصدشان استفاده میکنند. فقط حکومتهای مردمسالاری که حقوق فردی، تفکیک قوا، و حاکمیت قانون را بطور کامل اجرا میکنند، میتوانند بطور مؤثر از تورم، مصادره اموال، و فساد مالی که مصداق سوءاستفاده از کنترل دولت بر اقتصاد است، جلوگیری کنند.
در دنیای امروز کارکرد پول چگونه است؟
اسم پولهای ملی رایج در دنیا «فیات» است که از کلمه لاتین «Fiat» به معنی «تعیین شده» گرفته شده است. ارزش این پولها توسط دولتهایی که آنها را خلق کردهاند و در معاملات میپذیرند، تعیین میشود. از آنجا که چاپ پول برای دولتها هزینهای ندارد، آنها میتوانند هروقت و به هر اندازهای که میخواهند پول خلق کنند.
به گفته آلن گرینسپن رئیس کل پیشین بانک مرکزی ایالات متحده آمریکا، این کشور میتواند همه قرضهای خود را با چاپ پول بپردازد. این روش حتی برای اقتصاد پایداری همچون ایالات متحده چالشهایی را پدید خواهد آورد. قدیمیترین پول ملی، «پوند استرلینگ» بریتانیای کبیر است که ۹۹/۵ درصد از ارزش خود را در طول ۳۰۰ سال گذشته از دست داده است. دلار آمریکا هم ۹۰ درصد از ارزش خود را در طول یک قرن گذشته از دست داده است. یک پُرس استِیک که در سال ۱۹۲۵، ۰/۳۶ دلار قیمت داشت، در سال ۱۹۹۰، ۳ دلار بوده و الان ۱۲ دلار است. درحالیکه این ارز از پایدارترین پولهای دنیاست. عمر متوسط یک پول فیات فقط ۲۷ سال است.
امروزه هدف بانکهای مرکزی، تثبیت تورم و پایین نگه داشتن آن است و همه کشورها در دورههایی از تاریخ در این کار موفق بودهاند. اگرچه بیشتر پولها در بلندمدت از تورم مصون نماندهاند، و این مساله برای کسانی که این پولها را پسانداز میکنند مشکلساز است. این افراد برای خرید ملک یا سهام که ارزش آنها با تورم بالا میرود به اندازه کافی پول ندارند. تورم بالا کار را برای کسانی که میخواهند پولشان را برای آینده پسانداز کنند سخت میکند چون ارزش پساندازشان در گذر زمان کاهش مییابد.
ارزش دارایی میلیاردها نفر از انسانهایی که تحت رژیمهای استبدادی زندگی میکنند، بخاطر تصمیمهای مقامات دولتی که از طرف مردم انتخاب نشدهاند، هر روز کمتر و کمتر میشود. فقط قشر مرفه جامعه قادر است برای حفظ ارزش داراییاش دلار و طلا و ملک بخرد. اما در عین حال شهروندان کشورهای ثروتمند و مردمسالار، از پشتیبانی مهمی بهرهمند هستند و به دلار یا یورو که پول تقریبا پایداری است دسترسی دارند. اقتصاد آنها عملکرد خوبی دارد و آنها میتوانند کاری با درآمد خوب پیدا کنند. همچنین دسترسی به ابزارهای سرمایهگذاری دارند که آنها را در مقابل تورم مصون نگه میدارد.
اثر دسترسی نابرابر به پولی که بانکها خلق میکنند به قدری شناخته شده است که برای آن یک اصطلاح وجود دارد؛ «اثر کانتیلان». این اصطلاح برگرفته از اسم یک اقتصاددان قرن هجدهمی به نام ریچارد کانتیلان است که این اثر را زمانی که بهعنوان یک بانکدار در بریتانیا مشغول کار بود، مشاهده کرد.
تورم بالا عادلانه نیست چون باعث میشود ثروت افرادِ کمتر برخوردار جامعه به افراد مرفه جامعه منتقل شود. ممکن است اثرات تورم بالا برای فردی که در ایالات متحده یا بریتانیا زندگی میکند، مشهود نباشد اما متاسفانه برای میلیاردها نفر که در کشورهای با اقتصاد ضعیف زندگی میکنند، بشکل کاملا واضح و دردناکی قابل لمس است.
همچنین پولهای ملی بخاطر ویژگی چاپپذیر بودنشان، یکی از عوامل بوجود آمدن جنگهای طولانی در زمان ما هستند. دولتها میتوانند با چاپ کردن پول برای ادامه جنگ، هزینه آن را با استفاده از تورم به نسلهای بعد منتقل کنند. این یعنی جنگهای طولانیتر و پرخرجتر. جنگ جهانی اول یک نمونه غمانگیز است که طرفهای اصلی درگیر، توانستند با استفاده از تورم، هزینه ادامه جنگ را تأمین کنند. هم آلمان، هم روسیه اجرای قانون «پولطلا» (سیستم پولی که در آن واحد محاسبه اقتصادی بر پایه وزن ثابتی از طلا است و این مقدار مشخص به ازای هر قطعه اسکناس در بانک مرکزی ذخیره و نگهداری میشود. – م) را متوقف کردند و برای ادامه دادن به جنگ، پول بدون پشتوانه چاپ کردند. برای همین، این جنگ خیلی بیشتر از چیزی که همه انتظار داشتند طول کشید. وقتی آلمان شکست خورد، تنها راهی که برای پرداخت غرامت داشت این بود که حتی بیشتر از قبل پول بدون پشتوانه چاپ کند. تا سال ۱۹۲۳ میلادی مارکِ آلمان تا ۱ تریلیون بار ارزش خود را نسبت به روزهای قبل از جنگ از دست داده بود و همین موضوع شرایط را برای جنگ جهانی دوم هموار کرد.
مشابه این ولخرجیها هم آشکارا در روزگار ما دیده میشود. گذشته از اینکه چه دیدگاهی درباره درگیری ایالات متحده آمریکا در کشورهای عراق و افغانستان داشته باشید، مخارج این تجاوزهای نظامی بیشتر از ۵/۹ تریلیون دلار است. این یعنی اگر قرار بود مردم آمریکا بطور مستقیم هزینههای جنگ را بپردازند، هر خانوار ۴۶,۰۰۰ دلار متحمل میشد.
یک اشکال دیگر سیستم پول دنیای امروز مشکلات جابجا کردن پول بین کشورهای مختلف دنیا است. کشورهایی مثل چین، روسیه، آرژانتین و اندونزی محدودیتهای سختگیرانهای برای تبدیل یا انتقال یا جابجایی پول برای شهروندانشان وضع کردهاند. این محدودیتها بیشتر از طریق کنترل پولی است که هریک از شهروندان این کشورها میتوانند به پول کشور دیگر تبدیل کنند. برای مثال یک شهروند چینی هرسال فقط اجازه تبدیل تا سقف ۵۰,۰۰۰ دلار از پول ملی چین به دلار آمریکا را دارد.
(در ایران اوضاع نقل و انتقال پول به یک کشور خارجی به مراتب وخیمتر است. یک شهروند ایرانی هیچ راه قانونی برای منتقل کردن داراییاش به خارج از کشور ندارد و اغلب این کار از طریق شبکه صرافیها و به قصد دور زدن تحریمهای مالی و با کارمزدهای بالا انجام میشود. - م)
در بعضی کشورها ممکن است حتی دسترسی مردم به پول خودشان در بانک محدود شود. در کشور یونان و بعد از بحران مالی سال ۲۰۱۵، شهروندان یونان نمیتوانستند بیشتر از روزی ۶۰ یورو از حسابشان در بانک برداشت کنند. این یعنی اختیار پولشان دست خودشان نیست.
حتی اگر محدودیتی برای نقل و انتقال پول در کار نباشد، این کار دشوار و پرهزینه است. در سال ۲۰۱۸ کارگران مهاجر و پناهندگان حدود ۷۰۰ میلیارد دلار پول برای عزیزانشان ارسال کردند و برای این کار حدود ۴۵ میلیارد دلار هزینه کردند. این رقم برای کسانی که از نظر مالی در تنگنا هستند خیلی بالاست.
بانکهای مرکزی؛ پاشنه آشیل اقتصاد جهان
بانکهای مرکزی پاشنه آشیل اقتصاد کشورهای متبوع خود هستند. فدرال رزرو ایالات متحده آمریکا به نوعی نقش بانک مرکزیِ بانکهای کشورهای دنیا را بازی میکند. این به نفع شهروندان آمریکایی است. دلار آمریکا در هرکجای جهان پذیرفته میشود و باز کردن حساب بانکی و گرفتن اعتبار و خرید کالا و خدمات برای آنها آسان است. بیشتر شهروندان آمریکایی از تورم مصون هستند.
اقتصاد پویای ایالات متحده پشتوانه و موتور محرک سیستم اقتصاد جهانیِ دنیای امروز است. «پولدلار» (نام سیستم مالی که در آن دلار آمریکا ارز مرجع دنیا است و ارزش پولهای دیگر کشورهای دنیا با آن سنجیده میشود. - م) قلب این سیستم، و باعث تسلط دلار بر سیستم مالی جهانی شده است. این تسلط از یک رویداد کمتر شناخته شده در یک هتل در ایالت نیوهمشایر در سال ۱۹۴۴ به نام «توافق برتون وودز» شروع شد.
قدرتهای جهانی در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم در برتون وودز دور هم جمع شدند تا نظام هماهنگ مالی جهانی را تاسیس کنند. در طول سه هفته بیشتر از ۷۰۰ نماینده از ۴۴ کشور مختلف درباره ساختار آینده نظام مالی جهان به بحث و تبادل نظر پرداختند. بعضی از نمایندگان پیشنهاد دادند که یک ارز ذخیره جهانی جدید به نام «بانکور» خلق شود ولی در نهایت نمایندگان توافق کردند که هریک از ارزهای کشورهای مختلف به ازای یک نرخ تبدیل برای هر کشور، به دلار آمریکا تعیین شود. در نتیجه امروزه تجارت جهانی عمدتا با دلار آمریکا تسویه میشود و هر کشوری سعی میکند ذخیرهای از دلار آمریکا داشته باشد.
اثر مرکزیت دلار در سیستم مالی دنیا وقتی مشخص میشود که ببینیم پول چگونه بین کشورهای مختلف جابجا میشود. برای مثال فرض کنید میخواهید از کره جنوبی به فیلیپین پول ارسال کنید. معمولا «وون» کره جنوبی بطور مستقیم به «پزو» فیلیپین تبدیل نمیشود چون هیچکدام از آن کشورها به اندازه کافی از پول یکدیگر ذخیره ندارند. پس آنها به دلار و مجموعهای از تراکنشهای واسط وابستهاند. در وهله اول «وون» کره جنوبی در کشور کره به دلار تبدیل میشود و آن دلارها از طریق یک بانک آمریکایی که اینجا واسطه است از کره به فیلیپین ارسال میشود و در نهایت بانک دریافت کننده دلار در فیلیپین، آن دلارها را به «پزو» فیلیپین تبدیل میکند و به دست صاحبش میرساند. این کار حداقل چند روزی طول خواهد کشید و شامل کارمزد برای تبدیل ارزها به یکدیگر و کارمزد برای تراکنش جابجایی خواهد بود. این کارمزدها میتواند از ۳ تا ۱۵ درصد نسبت به مسیر جابجایی پول متغیر باشد. میانگین جهانی کارمزد انتقال بینالمللی پول حتی برای مقادیر کم، حدود ۷ درصد است.
با اینکه پولدلار برای نظام مالی دنیا فواید بیشماری داشته اما در عین حال باعث سست شدن اقتصاد جهانی هم شده است. به این دلیل که اقتصاد هر کشوری به دلار آمریکا وابسته است و از فروپاشی دلار آسیب میبیند. در نتیجه سیستم اقتصادی دنیا طوری است که ورشکستگی چند بانک آمریکایی میتواند منجر به یک بحران اقتصادی شود.
حریم خصوصی مالی دیگر از بین رفته است
دیجیتالی شدن پول در طول دو دهه گذشته تقریبا باعث از بین رفتن حریم خصوصی شده است. همه تراکنشهای مالی برای مقاصد سیاسی و تجاری مورد بهرهبرداری قرار میگیرند. پول الکترونیکی مدت زیادی است که وجود دارد اما ابزار پردازش دادههای بزرگ برای پایش و نظارت موثر بر آنها بهتازگی فراهم شده است. تا وقتی دولتها و شرکتهای تبلیغاتی هر روز بیشتر و بیشتر به اطلاعات شخصی و انتخابها و ارتباطات اشخاص سرک میکشند، پرداختهای آنلاین یا حضوری، هیچکدام از این مساله مصون نخواهند بود. این اطلاعات شخصی، ردپاهایی منحصربهفرد هستند و با هر خرید یا تراکنش مالی دیگر، دقیقتر و قابل تشخیصتر میشوند. برای همین است که امروزه وقتی شما یک محصول را در گوگل جستجو میکنید، چند دقیقه بعد تبلیغ آن محصول یا مشابه آن را در تایملاین فیسبوک یا اینستاگرام خود مشاهده خواهید کرد.
این ردپای دیجیتال، میتواند بسته به کشوری که در آن زندگی میکنید، تبعات خطرناکی داشته باشد. در تابستان سال ۲۰۱۹، دهها هزار دانشآموز هنگکنگی برای اعتراض به طرحی که استرداد شهروندان هنگکنگی به چین را تسهیل میکرد، تجمع کردند. آنها میدانستند اگر از کارتبلیتهای متروشان که به اسم واقعی آنها صادر شده استفاده کنند، حکومت میتواند از طریق اطلاعاتی که از طریق آن کارتهای هوشمند بدست میآورد، هرلحظه از موقعیت مکانی آنها مطلع شود. برای همین آنها از پول نقد برای خریدن بلیت مترو استفاده کردند. در حال حاضر میتوان در دنیا از پول نقد استفاده کرد ولی با از بین رفتن اسکناس و سکه در دهه آینده، دیگر راهی برای خرید بلیت مترو با پول نقد وجود نخواهد داشت و مجبوریم از کارتهای پلاستیکی که به اسم واقعی ما صادر شدهاند استفاده کنیم. شرکتهای صادرکننده این کارتها به راحتی میتوانند اطلاعات سفرهای ما را با دولت و شرکتهای تبلیغاتی به اشتراک بگذارند. ردپای دیجیتالی ما هرکجا رفته باشیم، باقی خواهد ماند.
افکار عمومی در مورد ردیابی و پایش خریدها و رفتارهای خصوصی شهروندان، متفاوت است. بعضی از افراد دلِ خوشی از آن ندارند و این موضوع ناراحتشان میکند. طیف دیگری هستند که این موضوع را به شدت نکوهش میکنند و آن را نقض آشکار حریمخصوصی میدانند. عدهای هم هستند که اصلا برایشان مهم نیست. صرفنظر از این دیدگاهها یک حقیقت وجود دارد، و آن این است که امروزه دولتها نهتنها بر عرضه پول کنترل دارند و شرایط جابجا کردن پول را تعیین میکنند، بلکه میتوانند تقریبا هرچیزی که بخواهند درباره خریداران و فروشندگان بدانند. ممکن است سیستمهای پرداخت الکترونیکی که در دنیا با سرعت زیادی در حال همهگیر شدن هستند، بطور کلی باعث انقراض حریمخصوصی انسانها شوند.
آیا راه دیگری وجود دارد؟
کم ارزش شدن پسانداز افراد بهدلیل تورم، محدودیتهایی که برای انتقال و جابجایی پول در دنیا اعمال میشود، متمرکز بودن نهادهای مالی، و از دست رفتن حریم خصوصی، چهار پدیده جهانی هستند که بیشترین مخاطرات را برای کاربران سیستمهای مالی قرن ۲۱ دارند. کشورهای دنیا برای حفظ وضعیت موجود تقلا میکنند و کسانی که فشار اصلی را متحمل میشوند درواقع مردم عادی هستند.
چه میشد اگر یک سیستم جدید پدید میآمد که در آن دولتها نمیتوانستند پول را از طریق ایجاد تورم بیارزش کنند، یا شرکتهای گمنام جهانی نمیتوانستند جلوی نقل و انتقال پول را بگیرند؟ چه میشد اگر پول به طور کامل دیجیتالی میشد و هرکسی به اینترنت دسترسی داشت، صرفنظر از اینکه در کجای جهان زندگی میکند، میتوانست بدون نیاز به کسب اجازه از سیستمهای مالی جهانی، از آن استفاده کند؟
در سال ۲۰۰۸، درست زمانی که بحران مالی ایالات متحده و جهان در حال شکل گرفتن بود، یک نفر تصمیم گرفت این سیستم جدید را از نو خلق و شرایط را برای انقلاب مالی بعدی دنیا مهیا کند.
پیامی به علاقهمندان به بازنشر ترجمه کتاب کوچک بیتکوین
کتاب ”The little Bitcoin book” نوشته الکس گلداشتاین و گروه نویسندگان در تابستان و پاییز سال ۱۳۹۹ به فارسی ترجمه شده و روی وبسایت منابع فارسی بیتکوین به آدرس bitcoind.me برای مقاصد آموزشی و غیرتجاری قرار گرفته است.
این ترجمه بهصورت آزاد و رایگان و با مجوز «مالکیت عمومی» بر روی اینترنت منتشر شده، ولی درنظر داشته باشید هرگونه استفاده تجاری از مطالب این کتاب از نظر اخلاقی منوط به کسب اجازه از نویسندگان این کتاب است.
الف.آزاد