روز ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۸، بانک مشهور سرمایهگذاری «برادران لیمن» بزرگترین ورشکستگی تاریخ ایالات متحده را اعلام کرد. فروپاشی برادران لیمن که در سال ۱۸۵۰ میلادی تاسیس شده است، به دوران خوشِ وامهای بدون پشتوانه در جهان پایان داد. این شرکت بیشتر از کل ارزش اوراق بهادارش روی اوراق بهادار تضمین شده و وامهای پر ریسک سرمایهگذاری کرده بود. وقتی خریداران خانهها نتوانستند از عهده پرداخت وامهای گرفته شده بربیایند، راهی برای جبران خسارت نداشتند و درنهایت ورشکسته شدند.
ناگهان اعتماد بانکها به مجموعه برادران لیمن و بانکهای دیگر از بین رفت. در میانه این بحرانِ اعتبار، صاحبانِ مشاغل متوجه شدند که به سختی میتوانند برای تامین مالی فعالیتهای خود وام بگیرند. وقتی برای خرید مواد اولیه، سرمایهگذاری در تجهیزات جدید یا پرداخت حقوق کارمندان بودجه کافی موجود نباشد، شرکتهای فعال در بسیاری از صنایع، دیگر قادر به ادامه فعالیت نیستند و فروپاشی اقتصادی حتمی است.
خزانهداری ایالات متحده آمریکا و صندوق ذخیره فدرال سریعاً وارد عمل شدند و برای نجات سیستم مالی به بانکها وام اعطا کردند. در تاریخ ۳ اکتبر ۲۰۰۸، کنگره با قانون اضطراری تثبیت اقتصادی سال ۲۰۰۸، به چندین بانک که دچار مشکل شده بودند کمک مالی کرد. دولت صدها میلیارد دلار برای رونق دادن به بخش مالیِ در حال فروپاشی هزینه کرد.
در تاریخ ۳۱ اکتبر ۲۰۰۸، چند هفته پس از آنکه دولت ایالات متحده اجازه پرداخت ۷۰۰ میلیارد دلار وثیقه به بانکها را صادر کرد، یک شخص یا گروه ناشناس با نام مستعار ساتوشی ناکاموتو یک وایتپیپر فنی (یک مقاله معتبر تخصصی و علمی که درباره یک موضوع مشخص نوشته شده است. – م) منتشر و در آن یک سیستم جدید پرداخت الکترونیکی به نام بیتکوین را تشریح کرد. ساتوشی وایتپیپر بیتکوین را به گروهی اینترنتی به نام «سایفرپانکس» ارسال کرد؛ گروهی متشکل از فعالان حریم خصوصی که برای به چالش کشیدن سوءاستفاده دولتها از قدرتشان و تحت نظر قرار دادن افراد، ابزارهای کاربردی نرمافزاری خلق میکردند.
دو نکته در این وایتپیپر بود که کنجکاوی خواننده را برمیانگیخت. اول اینکه نویسنده از نام مستعار استفاده کرده بود. هویت ساتوشی تا به امروز رازی است که همچنان برای همگان جذاب است. دوم اینکه، این مقاله چیزی را مطرح میکند که قبلاً هرگز وجود نداشت: پول دیجیتالی مستقل از حکومتهای مرکزی. کمتر کسی فکر می کرد دستیابی به چنین چیزی امکانپذیر باشد.
چند ماه بعد، ساتوشی شبکه بیتکوین را راهاندازی کرد و یک جمله بهعنوان سرنخ در اولین سطر دفتر حسابداری بیتکوین قرار داد. این جمله دلیل خلق بیتکوین را توضیح میداد:
[روزنامه] تایمز ۳/ ژانویه/۲۰۰۹ در آستانه تحویل وثیقه دوم به بانکها
این تیترِ خبری است که در تاریخ 3 ژانویه 2009 در روزنامه تایمز، یکی از روزنامههای برجسته بریتانیا منتشر شد. پیام ساتوشی به جهان این بود که سیستم مالی فعلی دنیا، که در آن هزینه اشتباهات بانکها را مردم پرداخت میکنند، ناکارآمد است. فناوری جدید غیرمتمرکز مالی بیتکوین ساخته شده است تا راهی برای خروج از وضعیت کنونی باشد.
برای درک نوآوری علمی بیتکوین، ابتدا باید مفهوم «کمیابی» را بفهمیم.
در قلمرو مادی، کمیابی به دو شکل خودش را نشان میدهد. اولین شکل آن مصنوعی است، مثل ساختههای دست بشر از قبیل مجموعههای کلکسیونی مثل کیف های دستی شَنل، کارتهای بسکتبال مایکل جردن، شرابهای نادر، کارهای هنری، یا آثار یک هنرمند بهخصوص. به این نوع کمیابی، کمیابی متمرکز نیز گفته میشود. توجه کنید که مشکل این نوع کمیابی این است که امکان جعل کردن آن وجود دارد.
دومین شکل آن بهصورت طبیعی است. این دسته شامل نمک (کلمه salt منشأ کلمه Salary در زبان انگلیسی به معنی دستمزد است. - م)، مهرههای شیشهای از کشور غنا، صدفهای سفالی از فرهنگ بومی آمریکا، نقره از چین و البته طلا در سراسر جهان است. اینها نمونههایی از کمیابی غیرمتمرکز هستند و جعل کردن آنها دشوارتر است.
استفاده از کالاهای غیرمتمرکز و کمیاب مثل نمک و طلا بجای پول، بهیچوجه اتفاقی نبوده است. دلیل اول اینکه، هرکس میتواند بطور عادلانه از کالایی که در کنترل هیچ فرد یا گروهی نیست استفاده کند. دوم، جعل این کالاها بسیار دشوارتر است. دلیل آخر اینکه کمیابی این کالاها باعث میشود معاملات اقتصادی به راحتی انجام شوند چرا که اگر کمیاب و باارزش نبودند، طرفین میبایست مقادیر زیادی از آنها را با خود حمل میکردند.
چیزی که این دو نوع کمیابی مختلف را از هم متمایز میکند، قابلیت کنترل پذیری آنهاست. شکل اول کمیابی که به آن کمیابی متمرکز گفتیم، توسط یک فرد یا یک شرکت پدید آمده است. حال میخواهد بانک مرکزی چین باشد یا صندوق ذخیره فدرال ایالات متحده، خواه توسط یک هنرمند بوجود آمده باشد یا یک شرکت چندملیتی بزرگ. در هر صورت آن مرجع مرکزی میتواند کمیاب بودن آن کالا را از راههای مختلفی مثل تولید، انتشار، بازخرید، و مصادره کردن کنترل کند.
کالاهای کمیابِ غیرمتمرکز توسط طبیعت ساخته میشوند. پس عرضه آنها بر عهده یک مرجع مرکزی نیست. این کالاها ساخته دست بشر نیستند که بتواند هرچقدر خواست از آنها تولید کند. تنها راه بدست آوردن آنها جمعآوری یا برداشت از طبیعت است. یک معدنچی برای استخراج کالاهای کمیابِ طبیعی مثل طلا یا نفت، درواقع فقط چیزی که از قبل وجود داشته را از دل زمین استخراج میکند.
برای استخراج طلا همواره رضایت مالک معدن کافی بوده و علاوه بر آن لزومی به کسب اجازه از فرد یا نهاد دیگری نیست. به عبارت دیگر، خلق طلا در اختیار یک مرکز یا گروه خاص نیست و هیچ مرجع جهانی نمیتواند استخراج آن را محدود، یا عرضه آن را زیادتر کند.
کنترل پذیری از جانب یک مرجع مرکزی فرق اساسی بین کالاهای کمیابِ متمرکز و غیرمتمرکز است. به ویژه کالاهایی که به عنوان پول مورد استفاده قرار میگیرند.
همانطور که قبلاً هم اشاره کردیم، یکی از ویژگیهای غیرقابل انکار پولهای متمرکز این است که مسئول آن می تواند خودسرانه و هروقت بخواهد مقدار بیشتری از آن خلق کند. هرچند این اتفاق بیشتر در رژیمهای اقتدارگرا میافتد تا نظامهای مردمسالار.
در فیلم «Bugsy»، شخصیت اصلی بارها و بارها۲۰٪ از سهام کازینوی «Pink Flamingo» را به دهها نفر و به قیمت ۱۰,۰۰۰ دلار میفروشد. او آنها را در مورد درصد شراکتشان به اشتباه میاندازد چون هر سرمایهگذار خیال میکند ۲۰٪ از کازینو را در اختیار دارد، اما در واقع اینطور نبود. ولی بههرحال «Bugsy» سود بالایی از این معاملهها نصیبش میشد.
انگیزه نهاد یا مقام مسئول یک دارایی متمرکز (مثلاً هنرمندی که اثر هنری خلق میکند) این است که هرچه بیشتر از آن تولید کند، هرچند این کار او باعث کم ارزش شدن دارایی افراد دیگر بشود. همه داراییهای متمرکز با این چالش روبرو هستند. بانکهای مرکزی معمولاً برای اهداف سازندهای مثل ایجاد زیرساختها، حمایت از برنامههای رفاه اجتماعی یا تثبیت یک بحران اقتصادی، اقدام به چاپ پول میکنند. اما اثر کانتیلون را از فصل ۱ به خاطر بیاورید: حتی استفاده معقول از این قدرت ممکن است باعث بهرهمند شدن هرچه بیشتر ثروتمندان به قیمت ضعیفتر شدن فقرا و قشر آسیبپذیر جامعه شود. توانایی چاپ پول کژمنشی ایجاد میکند. (کژمنشی در اقتصاد یعنی یکی از طرفین معامله از رانت اطلاعاتی برخوردار شود و بین معاملهگران تقارن اطلاعاتی برقرار نباشد.– م)
البته که پول غیرمتمرکز هم میتواند کمارزش شود. فنآوریهای جدید میتوانند هزینه تولید کالاهای کمیاب طبیعی را ارزانتر و درنتیجه بازار را از این کالاها اشباع کنند. وقتی یک کالا دیگر کمیاب نباشد، از ارزشش کاسته میشود و دیگر نمیتوان بهعنوان پول به آن اعتماد کرد. دقیقاً برای همین است که امروزه دیگر کسی از نمک و صدفهای دریایی و مهرههای شیشهای بهعنوان پول استفاده نمیکند. هر کدام از آنها به مدت طولانی در طبیعت کمیاب بودند ولی امروزه بهخاطر پیشرفت فنآوری، به شدت ارزان و آسان بدست میآیند.
طلا یکی از موارد استثنایی است که توانسته ارزش خود را حتی بعد از گذشت هزاران سال، بطور چشمگیری حفظ کند. طلا کاربرد صنعتی و تزئینی هم دارد، اما چون استخراج آن در طول تاریخ همواره دشوار بوده تبدیل به پولی قابل اعتماد بین همگان شده است. قدرت خرید طلا ثابت است و این باعث میشود گزینه خوبی برای حفظ ارزش باشد. تا جایی که امروزه مردم برخی از کشورهای دنیا برای مصون ماندن از عواقب بحرانهای اقتصادی از طلا و جواهرات استفاده میکنند. اِشکال بزرگ طلا ذات مادی و وزن بالای آن است. این دو اشکال، نگهداری، تأمین امنیت، و نقل و انتقال آن را بسیار دشوار میکند.
بسیاری از طرفداران بیتکوین معتقدند این ارز دیجیتال ممکن است روزی برای حفظ ارزش و پسانداز بلند مدت، جایگزین طلا شود. همانطور که در ادامه این فصل توضیح میدهیم، کمیابی بیتکوین از نوع غیر متمرکز و کمیابتر از طلاست، اما با این وجود نقل و انتقال و ذخیره امن آن بسیار آسانتر از طلا است.
با ظهور اینترنت امکان تبدیل اطلاعات به دادههای دیجیتالی و توزیع آسان آنها فراهم شد. کپی یک فایل دیجیتالی خیلی آسانتر و ارزانتر از تکثیر نسخه فیزیکی آن است.
دیجیتالی شدن پول برای تجارت الکترونیک ضروری بود و با استفاده از آن دیگر نیازی به نقل و انتقال فیزیکی پول نبود. هرچیزی را میتوان به سرعت فرستادن یک ایمیل یا باز کردن یک وبسایت، به هرجا ارسال کرد و این باعث میشود که تجارت به معنی واقعی جهانی باشد. نسخه دیجیتالی پول فیات را بانکها بهوجود میآورند و شرکتهای کارتهای اعتباری مثل (ویزا یا مسترکارت)، خرده فروشیهایی مثل (علیبابا، آمازون و اپل)، یا حتی اپلیکیشنهای پرداختساز مثل (ویچت، پیپال و اسکوئر) آنها را پردازش میکنند.
این شرکتها روی نقل و انتقال پول اختیار تام دارند و قادرند تراکنشهای مالی را سانسور کنند. آنها میتوانند برخلاف میل کاربران، پولهایشان را مصادره و حسابهایشان را مسدود کنند. علاوه بر این، بهدلیل متمرکز بودنشان اغلب هدف فشار دولتها و حملات هکرها قرار میگیرند و درنتیجه سرمایه و اطلاعات شخصی مشتریان، همواره در معرض خطر از دست رفتن است. تا پیش از ظهور بیتکوین، هر پول دیجیتالی دو اشکال عمده داشت: اول اینکه کمیاب بودن آن مصنوعی بود. دوم اینکه تحت کنترل یک مرجع متمرکز اداره میشد. به نظر نمیرسید راهی برای خلق کمیابی در حوزه دیجیتال وجود داشته باشد.
ساتوشی ناکاموتو در ۳۱ اکتبر سال ۲۰۰۸ بیتکوین را به عنوان یک ارز دیجیتال معرفی کرد. کمیاب بودن بیتکوین ریشه در ریاضیات دارد.
اعداد اول از نادرترین اعداد در علوم ریاضی هستند. یک عدد اول مثل ۲، ۳، یا ۵ فقط بر عدد ۱ و بر خودش بخشپذیر است.
هرچه اعداد بزرگتر شوند، اعداد اول کمیابتر میشوند. برای مثال بین عدد ۱ تا ۱۰۰، ۲۵ عدد اول وجود دارد. ممکن است فکر کنید حتما بین اعداد ۱ تا ۱,۰۰۰، ۲۵۰ عدد اول باشد، ولی فقط ۱۶۸ عدد اول در این محدوده موجود است. اعداد اولِ بزرگتر از عدد ۱۰۰ میلیارد فوقالعاده کمیاباند. بهقدری که ریاضیدانان جهان همچنان در جستجوی پیدا کردن بزرگترین عدد اول هستند.
اعضای شبکه بیتکوین برای پیدا کردن اعداد کمیابی شبیه به اعداد اول با هم رقابت میکنند و از طریق آن بیتکوینهای جدید خلق میشوند. با این روش میتوان کمیابی غیرمتمرکز دیجیتال پدید آورد. دلیل بنیادی بودن نوآوری ساتوشی هم دقیقاً همین است. قبل از بیتکوین هر دارایی یا کاملاً متمرکز بود (مثل توکنهای بازیهای کامپیوتری که توسط شرکت سازنده بازی تولید می شوند)، یا فیزیکی بود (مثل طلا و نقره)، یا به وفور همهجا پیدا میشد (مثل فایلهای فشرده صوتی). تا قبل از ظهور بیتکوین، داراییای که همزمان غیرمتمرکز، دیجیتال، و کمیاب باشد، وجود نداشت.
پیامی به علاقهمندان به بازنشر ترجمه کتاب کوچک بیتکوین
کتاب ”The little Bitcoin book” نوشته الکس گلداشتاین و گروه نویسندگان در تابستان و پاییز سال ۱۳۹۹ به فارسی ترجمه شده و روی وبسایت منابع فارسی بیتکوین به آدرس bitcoind.me برای مقاصد آموزشی و غیرتجاری قرار گرفته است.
این ترجمه بهصورت آزاد و رایگان و با مجوز «مالکیت عمومی» بر روی اینترنت منتشر شده، ولی درنظر داشته باشید هرگونه استفاده تجاری از مطالب این کتاب از نظر اخلاقی منوط به کسب اجازه از نویسندگان این کتاب است.
الف.آزاد