ویرگول
ورودثبت نام
محمدمهدی
محمدمهدی
خواندن ۱۲ دقیقه·۴ سال پیش

روح مسیحائی شیعه؛ پاسخ به یک شبههٔ مهم...

روح مسیحائی شیعه
روح مسیحائی شیعه

ابتدا می‌خوام روایتی رو از بنیان‌گذار مکتب شیعه بیارم تا بنیان تمام مطلب باشه:

سمعت ابا عبدالله علیه السلام یقول لأصحابه: اتّقوا الله و کونوا إخوة بررة متحابّین في الله متواصلین متراحمین تزاوروا و تلاقَوْا و تذاکروا أمرنا و أحیوه


راوی می‌گه: «امام صادق علیه السلام بین اصحاب بودن که این صحبت‌ها رو ازشون شنیدم: تقوای الهی را رعایت کنید و باهم برادرانی باصفا باشید؛ دوستی‌تان در مسیر خداوند جریان داشته باشد؛ در این دوستی پیوستگی داشته باشید و مهربانی کنید. به زیارت هم بروید و یکدیگر را ملاقات کنید؛ در این مهمانی‌ها امر ولایت ما را یادآوری کنید و آن را زنده کنید!»
این روایت در ظاهر یه توصیه‌ی اخلاقیه و بس. خیلی از مذهبی‌هایی که نظرشون به جدایی دین از سیاسته هم با این روایت حال روحانی بهشون دست می‌ده! در حالی که اگه به «تذاکروا امرنا و أحیوه» و «تاریخ و حوادث زمان امام صادق علیه السلام» دقّت کنن و دست از تعصّب خودشون بردارن، سیاسی-اجتماعی-اخلاقی بودن این روایت و مکتب شیعه به روشنایی خورشید براشون واضح می‌شه. چون دلیلی نداره که امام یک‌سری توصیه‌ها به دوستی شیعیان و مهمونی رفتن و… کنن و بس! امام، توی اون اوضاعِ خفقان بنی عبّاس داشتن راهی رو برای زنده نگه داشتن امر ولایت الهی به اصحاب و یاران خودشون توضیح می‌دادن. به هر حال در زمان ایشون زنده نگه داشتن ولایت بین شیعه موضوع اصلی بوده.
در زمان ما هم اگر بخواهیم علاوه‌ بر توصیه‌ی اخلاقی-اجتماعی امام، به بُعد سیاسی اون هم جامه‌ی عمل بپوشونیم، باید ولیّ خدا رو از بند غیبت رها کنیم. شیعه باید تا می‌تونه موانع ظهور رو از سر راه امام برداره.
البته سیاست کلمه‌ایه که ما امروز به کار می‌بریم. این روزا کلمهٔ سیاست یه موجود بی پدر، بی مادر، متعصّب، قبیله‌گرا، مردم‌آزار و ضدّدین رو به یادمون میاره. تا می‌گیم: «دین‌داری ما عین سیاست‌مداری ما است.» فحش و نفرین هست که روانه روح و قبر پدر و مادرمون می‌شه.
اوّل از همه بگم که من با فحش و نفرینی که روانه‌ی روح خود این غول بی شاخ و دم که می‌تونه زیر عمّامه و داخل یقه‌های دیپلمات قایم شده و پدر و مادر مشکلی ندارم. من با این مشکل دارم که این غول تونسته کار خودش رو به تمیزی انجام بده و جمعی از شیعه رو با دینی کردن سیاست مخالف کنه و موافق سیاست و قانون سکولار کنه.

می‌ترسم آخرش مثل غرب و غرب‌پرست‌ها که دینی به کاملی و پویایی اسلام ناب محمّدی نداشتن و نتونستن مقابل این غول مقاومت کنن، ما هم نتونیم مقاومت کنیم.
چه جالب! اصلا نمی‌خواستم از «مقاومت» حرفی بزنم. این غول که خودش از متعصّب‌ترین موجودات عالمه به واژه‌ی مقاومت ما هم رحم نکرده. تا می‌گی مقاومت، بهت انگِ خشک مقدّس مآب بودن می‌زنن. در حالی که ما اگه می‌گیم مقاومت تنها راهه، منظورمون با معنای این واژه کاملا حقّ و درست می‌شه.
مقاومت توی میدون جنگ، به مستحکم سازی مواضع و نقاط حیاتی و بعد، جلوی دشمن ایستادن می‌گن. توی مقاومت اسلامی هم ما وقتی تونستیم مقاومت کنیم که عقاید خودمون رو خوب شناخته باشیم تا جلوی موشک شبهات دشمن بتونن مثل یه پدافند هوایی عالی پاسخ کوبنده و دافع بدن. نه این‌که به خیالمون با تعصّب و داد و هوار راه انداختن پیروز شدیم ولی اگه از کارمون فیلم بگیرن، تبدیل به یه موشک علیه خودمون بشه!

به هر حال…بگذریم…
اون چیزی که به خاطرش عنوان «روح مسیحائی شیعه» رو انتخاب کردم، یکی از بارز ترین مصادیقِ عمل به روایت بالاست!
یعنی مجالس وعظ و مدح اهل بیت علیهم السلام.
بعضیا می‌گن شیعه، دائما با اشک و آه و افسردگی یاد ائمّه و بزرگانمون می‌افته. می‌گن چرا همه‌اش عزا می‌گیرید؟ مگه با خنده مخالفید؟ با خنده و شادی نمی‌شه یاد ولایتی که امام صادق علیه السلام فرمودن افتاد؟
خب…جواب که واسه حرف این دوستامون زیاده.
تازه اگه پای جواب متعصّبانه‌ی داد و هوار هم وسط نکشیم !
برای نمونه جواب‌هایی رو می‌گیم و این مطلب هم به اتمام می‌رسونیم و خلاص...

جواب اوّل:

کی گفته بیشتر مراسمات شیعه عزاداریه؟ البته این یه جواب جدلیه. واسه جاهایی کاربرد داره که طرف حسابتون فکر کرده خیلی خوب تونسته تو دلتون رو خالی کنه. (از کلّ این مقاله همین رو از من قبول کنید که خصم شما که داره واسه شما خطّ و نشون می‌کشه نباید از ناراحتی شما خبردار بشه؛ برای من بسّه!) بله آقا! کی گفته مراسمات ما همه‌اش گریه است و افسردگی؟! ما روزانه ۳نوبت می‌ریم مراسم نماز جماعت. هرکدوم حداقل نیم ساعت طول می‌کشه. تازه اگه بگیم فقط یه بار در روز یا هفته میریم نماز جماعت محلّه، توی همین اجتماع هم‌محلّه‌ای‌ها کلّی با هم خوش و بِش می‌کنیم و این، هم باعث می‌شه اگه کمی افسردگی داشته باشیم جبران بشه و هم اون روایت امام صادق که فرمودن با هم ارتباط پیوسته داشته باشید رو عمل کردیم و کلّی ثواب هم بین نمازگزارها پخش می‌شه.
اگه کسی مشکلی داشته باشه، راحت‌تر می‌تونه از رفقای مسجدی‌اش کمک بگیره. هر هفته توی همون مسجد، واسه ایتام پول جمع می‌کنیم تا گوشت قربونی براشون هدیه بدیم. هرهفته بالاخره یکی از نمازگزارها می‌تونه شیرینی به‌عنوان ازدواج بچّّه‌اش و یا یه بهونه دیگه پخش کنه و یه مدّاح هم برای مردم شعر بخونه.
از صحبت‌های بعد دو نماز و چای بعد نماز مغرب و عشا که دیگه نگم!
بله خب. بستگی داره مردم محلّه چقدر به روایات و اخلاق عمل کنن و توی نماز شرکت کنن و برای مسجد محلّه خودشون برنامه ریزی‌های جذّاب داشته باشن. اگه یه مشت خسته و کوفته باشن، متأسّفانه نمی‌شه تضمینی توی کاملا دینی بودن رفتار مردم اون مسجد و اثرگزاری اون داشت…
امّا بریم سراغ جواب دوّم: البتّه تا همین‌جا هم موشک شبهه رو با ضدّ هوایی زدیم ناکار کردیم. البته باز هم می‌گم: «این جواب، قانع کننده نیست و فقط برای تنظیم باد طرفه» ?

جواب دوّم:

این عزا شاید پر اشک و آه باشه. شاید در طی مراسم نوحه‌خوانی همه رو ناامید و داغون و خسته نشون می‌ده (خدا شاهده وقتی این حرفا رو می‌نویسم به حال همه‌ی گریه‌کنان توی این مجالس غبطه می‌خورم. خوشا به سعادتشون!) ولی این گریه‌کن‌ها قبل از گریه، پای منبر بودن. منبری که داخلش از فضائل اهل بیت گفته می‌شه. از امر ولایت گفته می‌شه. از شهادت بزرگان دین توی این راه پاک گفته می‌شه. مردم توی این مراسمات با شور و شعور اشک می‌ریزن. نه با شوری پوشالین و آهی از سر افسردگی…
این عزا به‌خاطر امر ولایت اهل بیته. به‌خاطر از دست دادن جواهر انسانیّته که می‌تونه همه‌ی دنیا رو از این گرفتاری‌ها نجات بده و با این حال هنوز خونه رو برای صاحب‌خونه آماده نکردیم. واسه این ناراحتیم که وقتی ظهور کردن با چه رویی به بچّه‌هامون، به دنیا و از همه مهم‌تر به امام بگیم چی شد که این‌همه قرن طول کشید تا آماده بشیم! ما این‌طور عزاداری می‌کنیم تا دل اهل بیت کمی تسلّای خاطر پیدا کنه. با خنده نمی‌شه ثابت کرد ما پای رکاب امام خواهیم بود. خیلی‌ها تو شادی‌ها با تو هستن و تو غم‌ها پا به فرار می‌ذارن…


جواب سوّم:

هدف ما توی مراسمات، تکریم شعائر اسلامیه. در واقع ادامه‌ی تپش قلب تپنده‌ی شیعه با روح مسیحائی امام حسین علیه السلام و دیگر پرچمدارانِ نهضت شیعه است که ادامه‌دار و جاودان شده. ما اگه شعائر اسلامی‌ای مثل رشادت‌های حمزه‌ی سیّد الشهدا و تحمّل شکنجه‌های صدر اسلام و کربلا، امام حسین، امیرالمؤمنین و… رو از متن قرآن بگیریم و به کناری بندازیم، دیگه امیدی برای مردم نمی‌مونه. دیگه شاهدِ مثالی از پیروزی‌ها و کاآرامدی‌های اسلام [در صورت عمل به آن] نخواهیم بود.
وقتی که مردم برای مفهوم ایمان مصداقی نبینن؛ وقتی مؤمن کامل رو نشناسن؛ وقتی بچّه‌ها رو فقط با مفاهیم ایمان و… آشنا کردیم؛ دیگه از هیچ‌کس انتظار نمی‌ره که به اسلام به چشم یک دین کامل نگاه کنه.



بذارید یه آیه از قرآن بیارم که می‌گه برای مردم با مفاهیم صحبت نکن. با مصادیق، مفاهیم رو منتقل کن:
خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَ لَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا مُوسَیٰ بِـَٔايَٰتِنَآ أَنۡ أَخۡرِجۡ قَوۡمَكَ مِنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَی ٱلنُّورِ وَ ذَكِّرۡهُم بِأَيَّىٰمِ ٱللَّهِ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِكَ لَأَيَٰتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ» ﴿ابراهیم٥﴾
یعنی ما موسی رو با آیات و معجزات خود مبعوث کردیم و گفتیم قومت را از ظلمات [کفر]، به سوی روشنایی [ایمان] ببر و آن‌ها را به روزهای خدا یادآور. همانا در این روزها، نشانه‌هایی برای هر صبور شکرگزاری است. این‌جا خدا یکی از راه‌های خروج از ظلمات رو یادآوری روزهای خدائی معرّفی کرده. یعنی یکی از موارد مهمّ تکریم شعائر. و در آخر آیه می‌گه این‌ها باعث کمک به ایمان کسانی می‌شه که می‌خوان صبر کنن و شکرگزاری خودشون رو با تمام وجود نشون بدن.
ما توی مراسماتی که می‌گیریم، با شعائر اسلامی آشنا می‌شیم و سعی می‌کنیم وظیفه‌ی خودمون توی این مسیر رو پیدا کرده و کم کم جزو شکرگزاران واقعی خدا بشیم. و خود ما هم یک روزی توی یوم الله ساختن توانا بشیم. یکی از هنر های انقلاب اسلامی،‌ زنده کردن و ایجاد یوم الله های تازه برای نسل جوانه. روز اخراج شاه مستکبر؛ روز اخراج آمریکا از ایران؛ روز شهادت شهید حججی که باعث بیداری جوانان شد و این یوم الله ها باید ادامه پیدا کنه.

جواب چهارم:

خب…وقتی فهمیدیم چه بلاهایی سر پرچمداران انسانیّت و خداپرستی و شیعه اومده، چطور می‌تونیم با اینکه می‌دونیم، امام زمانمون داره اعمال ما رو مشاهده می‌کنه، به شادی و کف زدن بپردازیم؟ مگه ما هم می‌خواهیم مثل غرب و عشّاق غرب،‌ شادی‌های ظاهری کنیم و تظاهر کنیم که همه چی آرومه؟!


جواب پنجم:

گیریم همه چی آروم باشه. امام زمانی که غائب باشه هم نداریم. شما باشید و وجدان خودتون! ما توی این مجالس مگه قرار نشد دینمون رو، اخلاقمون رو و خلاصه همهٔ کمبودها رو جبران کنیم؟
خب این با تلنگر بهتر درست می‌شه یا با دست و جیغ و هورا؟ معلومه دیگه. با تلنگر. اون‌هم وقتی که بعد تلنگر به ائمّه متوسّل بشیم و اشک بریزیم. همین باعث احساس سبکی و آزادی روح ما می‌شه. کسی که دلی پر از عقده و غم داره، وقتی زیاد خودش رو به شادی پوشالی بزنه، کم کم از درون نابود می‌شه. بیرون ریختن عقده‌ها خودش باعث آروم شدنه؛ دیگه فکرش رو بکنید وقتی که دردامون رو به ائمّه می‌گیم چه کمک‌های غیبی به ماها می‌رسونن…
شاهد من، کسی که قراره ثابت کنه این مراسمات افسرده‌کننده نیستن، عزاداران همین جلسات هستن. شما برید هیئتی‌ها رو بعد جلسه ببینید! چه حالی، چه شوخی‌هایی بعد روضه می‌کنن. دور هم با صمیمیّتِ تمام گپ می‌زنن.
بله. اگه بعد دوباره همون آش و همون کاسه می‌شه و مشکلات باقی می‌مونه، واسه اینه که زود قول‌هایی که داده بودن فراموش می‌کنن…

جواب ششم:

حالا فرض می‌گیریم، گناهامون درست شده. امام هم که توی جواب قبلی گفتیم غایب نیستن. مشکل دینی هم ظاهرا نداریم… خب، شما خودتون کلاه خودتون رو قاضی کنید؛ جامعه‌ی ما پر مشکلاته؛ بعضی فقرا دارن به سختی روزگار می‌گذرونن و… حالا بریم به هر مناسبتی شادی به راه کنیم؟!
خودتون اگه فقیر باشید توی این مراسمات که یه مشت مرفّه بی درد راه می‌اندازن شرکت می‌کنید؟ [این چیزیه که عقل می‌بینه. کسی که مشکل داره که دائما شادی پوشالی راه نمی‌اندازه!]
خب وقتی دائم شادی کنی یعنی مشکلی نداری دیگه! گفتیم قراره مراسم مذهبی، محتوای مذهبی داشته باشه و ما با شور و شعور توی مراسم شرکت کنیم. حالا اگه بیشتر مراسمات مذهبی رو، به شادی پرداختیم، شعوری توی این می‌بینید؟ قضاوت با خودتون. از ما گفتن!

جواب هفتم:

ما آدما وقتی بدهکاریم و بفهمیم که بدهکاریم بیشتر به درست شدن‌مون امیدوار می‌شن، تا وقتی که خودمون رو به اون راه زدیم…
مراسم شادی، به خودی خود و اگه به اندازه باشه بد نیست ولی اگه بیشتر به شادی پرداختیم، خدا هم می‌گه شما وضعتون خوبه دیگه؟ باشه همین‌طور ادامه بدید…

جواب آخر و اتمام حجّت مطلب رو بگم که هم شما خسته شدید، هم من..


جواب هشتم(نتیجه‌گیری):

بنده در این‌که بیشتر مراسمات شیعه به بهونه‌ی روضه‌ای برای سیّدالشهدا برگزار بشه مشکلی نمی‌بینم؛ هیئت اگه با اصول معنوی و اخلاقی برگزار بشه اتّفاقا باعث شادی و سبکی روح می‌شه. همون‌طور که گفته شد، با تلنگر بیشتر امید به مؤمن شدن آدما می‌ره. و در ضمن، ما مراسمات شادی هم داریم. که باید به ارتقای سطح کیفیّت و روشنگر بودن اون‌ها بپردازیم.
توی یه جمله براتون عرض کنم: «مراسم شیعه قبل اینکه مراسم عزا باشه، مراسم روشنگریه.»

علی یارتون. دست حق نگهدارتون!

اشکگریهامام حسینروح مسیحائی شیعهشیعه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید