فارست گامپ را دیدم و حتما دوباره هم می بینم فیلمی براساس رمانی به همین اسم با بازی زیبای تام هنکس که برنده ۶ جایزه اسکار شد.
نحوهی روایت فیلم ایده ی قشنگی بود،نشستن روی یک نیمکت و روایت چند دهه از زندگی از زبان اول شخص و قهرمان داستان.
فارست(فورست) پسر بچه ای که به طور مادرزاد پاهایش مشکل دارد،بهره هوشی پایینی دارد،دوستی ندارد،همه او را احمق خطاب میکنند،مسخره اش میکنند و تا حدودی اذیتش می کنند ولی او با تمام محدودیتهای جسمی و ذهنی به موفقیتهای بزرگی می رسد.
دایرهی اطرافیانش (چیزی که فیلم نشان میدهد )مادرش هست و بعد از ورود به مدرسه دوست دخترش جنی و کمی بعد یک سرباز به نام بوبا(بابا) و بعد ستوان دن تیلور که در جنگ ویتنام با این دو آشنا می شود و در آخر هم پسرش فارست
در طی فیلم جملاتی از مادرش بیان میکند که نشان دهنده تأثیر مادرش روی اوست.از جمله:
_مادرم میگوید :زندگی مثل یه جعبه شکلات است و تو نمی دانی چه چیزی از آن به دست میآوری.
_هرگز اجازه نده کسی بگوید که آنها از تو بهتر هستند.
جنی که تنها دوست او از بچگی بوده و زندگی و مشکلات خاص خودش را دارد و در نهایت باهم ازدواج می کنند.یک جمله ماندگار از جنی این است که از فارست میخواهد شجاع نباشد و هر وقت در خطری بود فقط بدود.
در جنگ ویتنام با یک سرباز سیاهپوست به نام بوبا همگروه میشود و همیشه با هم هستند البته فارست بیشتر شنونده است. اما بعد از جنگ و کشته شدن بوبا،فارست تلاش میکند آرزوی بزرگ بوبا را به همراه ستوان تیلور که بر خلاف خواسته خودش فارست او را که در جنگ سخت زخمی می شود نجات میدهد، برآورده کند.
نکته جالب در مورد فارست این است که در هر بازه تمام فکرش یک موضوع است،عمل می کند و در آن هم موفق می شود،همین هم باعث قهرمان شدن او در رشتههای مختلف ورزشی می شود بی آنکه هدفش قهرمان شدن یا حتی دیده شدن باشد. او بعد از تلاش و شکست چندباره آرزوی دوستش،بوبا را برآورده میکند و وضع مالیاش نیز خوب میشود.
فارست دیدگاه جالبی دارد،مثلا وقتی جنی از او می پرسد:لحظهای بود که در ویتنام بترسی؟
فارست بعد از کمی فکر کردن و گفتن از باران های سخت و گرسنگی و جنگ،از آسمان ستاره باران شب که بعد از یک باران سخت تماشا کرده،اشاره میکند.
و همچنین روشی که برای هضم اتفاقات تلخ از جمله رفتن جنی برمیگزیند بی آنکه به آن فکر کند،دویدن است و چند سال پیاپی میدود.وقتی از او پرسند چرا میدوی؟ میگوید نمیدانم.
و همینطور سه سال و اندی می دود و بعد دوباره به خانه برمی گردد.
_پ.ن:پیشنهاد می کنم اگر ندیدید،ببینید.