کمتر از ۵ روز دیگر ۱۴۰۰ تمام میشود و سال ۱۴۰۱ شروع میشود، سالی که نامش را موقعیت صفر_یک میگذارم و هر وقت این عبارت را به کار بردم، بدانید منظورم سال ۱۴۰۱ است.
از چند روز قبل به بررسی سال ۱۴۰۰ و اتفاقاتش پرداختهام و برنامهی ۱۴۰۱ و فروردین را نوشتهام. اما امروز نشستم و کمی اتفاقات و رفتار خودم را تحلیل کردم که دوست داشتم بخشهایی را اینجا ثبت کنم.
سال ۱۴۰۰ فراز و نشیبهای زیادی داشت. من بعد چند سال کنکور دادن، بالأخره دانشگاه قبول شدم. آن هم وقتی امیدی نداشتم چون همیشه سر کار بودم و جمعهها که وقت استراحتم بود هم به شستن لباس و مرتب کردن اتاق و... میگذشت. من فکر میکنم این قبولی نتیجهی خواندنهای قبل و تلاش یکی دوماه قبل از سر کار رفتنم و البته تکیه به دانستهها سر جلسهی کنکور و صد البته لطف خداوند بابت تلاشم بود. به نظرم نتیجهی تلاشها گم نمیشود و بالأخره یکجایی به تو برمیگردد.
یکی از رفتارهای خوب من در ۱۴۰۰، انعطاف، پذیرش و مسؤلیت پذیری بود. بهتر و بیشتر از قبل مسؤلیت خودم و تصمیماتم را به عهده گرفتم و این امر باعث شد، در انتخابها و تصمیمگیریهایم بیشتر دقت کنم، از طرفی منتظر هیچ دست غیبی نباشم تا معجزهی زندگیام شود، خودم باید برای رسیدن به خواستههایم تلاش کنم.
من به واسطهی کارم با آدمهای زیادی مراوده داشتم. آدمهایی با خصوصیات، سلایق و نظرات متفاوت و تا حدودی یادگرفتم که با هر کدام چگونه باید برخورد کنم و همین امر باعث شد یکی از هدفهایم در ۱۴۰۱ یادگیری مهارت ارتباط باشد.
امسال با توجه به ظرفیت کنونی من، سال سختی بود اما بالأخره گذشت و من توانستم دستآوردهای خوبی داشته باشم چون ادامه دادم. این خیلی مهم است که هر اتفاقی میافتد ادامه دهی و یک عامل مهم این وسط باید باشد به نام انگیزه، انگیزهی رسیدن به هدف. و من این نکته را از امسال برمیدارم که هدفهایم مشخص باشند که بتوانم تصورشان کنم و آنقدر دوستشان داشته باشم که به خاطرشان ادامه بدهم. من حتی گریه میکردم اما کوتاه نمیآمدم و ادامه میدادم.
از دیگر اتفاقات خوب که باعث گرفتن نتایج خوب شد، آدمهای اطرافم بودند، آدمهای امن و اهل مشورت که در مسائل مختلف با آنها مشورت میکردم و حرفهایشان تا حدود زیادی کمکم میکرد.
امسال سعی کردم از منطقه امنم خارج شوم، ریسک کنم و جسارت داشته باشم و فکر میکنم موفقیتم را تا حد زیادی مدیون این مورد هستم؛ جسارت نه گفتن، جسارت بیان نظر مخالف، جسارت رفتن به مسیری که همه میگویند نمیشود و... امسال دلم میخواهد بیشتر و بهتر ریسک کنم و جسارت به خرج دهم برای کشفهای بهتر.
اما مهمتر از همه، برنامهریزیبود، همیشه عمل نمیکردم یا تمام برنامههای روزانه تیک نمیخورد اما یک نقشه داشتم و همین مرا از گیجی و چه کنم چه کنمها نجات میداد و باعث میشد مفیدتر باشم. و امسال قصد دارم خیلی مشخص و ملموس و واقع بینانه برنامه ریزی کنم، هر چه شفافتر و واضحتر، کارایی بیشتر.
امسال تنبلی کردم، خیلی کتاب نخواندم، فیلم ندیدم، ورزش نکردم، سفر نرفتم و....
اما در موقعیت صفر و یک حسابی برایشان برنامه دارم.
شما برای ۱۴۰۰برنامه ریزی کردید؟ چه برنامههایی؟ :)