حمید باب الحوائجی
حمید باب الحوائجی
خواندن ۵ دقیقه·۶ سال پیش

از صف گوشت تا پیش‌فروش پراید؛ رفتار اقتصادی مردم تقصیر کیست؟

این روزها حالِ اقتصاد ایران خوب نیست و متاسفانه شاهد افزایش فشار اقتصادی روی دسته گسترده‌ای از قشر مردم هستیم. افزایش بی‌رویه قیمت‌ها، کمبود کالاها، صف‌های طولانی، سهمیه‌بندی (کوپن) و مواردی از این دست، قلب هر شهروند با وجدانی را آزار می‌دهد.

زیر بار این فشار اقتصادی، از طرف دیگر شاهد اتفاقات تعجب‌آوری هستیم؛ پیش‌فروش هزاران خودروی بی‌کیفیت ظرف چند دقیقه، هجوم مردم به صرافی‌ها برای خرید دلار و گران‌فروشی کالاها توسط خرده‌فروشان نمونه‌ای از تناقض در رفتار مردم را نشان می‌دهد، و این تناقض باعث می‌شود تا عده‌ای (از همان مردم!) زبان به سرزنش هم‌وطنان‌شان باز کنند.

طیف‌های مختلفی از تحلیل‌ها، آسیب‌شناسی، گفته‌ها و طعنه‌ها برای چنین رفتاری وجود دارد. اما من قصد دارم تا در این گفتار از منظر اقتصادی به تحلیل این پدیده بپردازم.


یادآوری چند اصل اساسی از علم اقتصاد

علم اقتصاد، علم رفتارشناسی بازیگران اقتصادی است. طیف گسترده‌ای از بازیگران در اقتصاد در سطوح مختلف به نقش‌آفرینی مشغول هستند؛ از یک شهروند عادی (فرد)، تا اجتماع چند نفر برای کسب و کار (بنگاه) یا زندگی (خانوار) و یا دولت (به عنوان تصمیم‌گیرنده عملیات‌های کلان اقتصادی) همگی در یک سیستم با یکدیگر برهمکنش دارند و کل اقتصاد یک کشور را می‌سازند.

هر یک از این بازیگران در سطح خود تصمیماتی را برای رفتارهای اقتصادی‌اش می‌گیرد؛

  • به عنوان مثال یک فرد اگر ببینید در ازای کاری که در شرکت الف انجام می‌دهد، شرکت ب به او دو برابر حقوق کنونی‌اش را می‌دهد (با در نظر گرفتن هزینه‌ها و فرصت‌ها) به استخدام شرکت ب درخواهدآمد.
  • همین‌طور شرکت الف اگر تولید محصول x را سودآورتر از تولید محصول y بداند؛ محصول x را در خط تولید خود جایگزین محصول y خواهد کرد.
  • در سطح کلان نیز اگر دولتی برای تامین هزینه‌های پروژه‌های عمرانی در فشار باشد، دست به استقراض از بانک مرکزی یا انتشار اوراق خواهد زد.

برای به وقوع پیوستن رفتارهای فوق یک «اما» وجود دارد؛ این‌که رفتارهای هر بازیگر بر طبق «تصمیم عُقَلایی» باشد. تصمیم عقلایی به این معنی است که فرد، بنگاه، خانوار یا حتی دولت سود و مطلوبیت شخصی خود را در نظر بگیرند و پای‌بند مواردی غیرمادی نباشند. مثلا فرد برای استخدام در شرکت ب روابط دوستانه خود با آبدارچی شرکت الف را در نظر نگیرد یا شرکت الف برای توقف تولید محصول x اهمیتی به دلبستگی مدیریت خود به آن کالا ندهد.

در نهایت این برآیند تصمیمات عقلایی بین بازیگران اقتصادی (در سطح خرد و کلان) است که قانون پولادین عرضه و تقاضا و به تبع آن بازار را می‌سازد و باعث می‌شود تا اقتصاد کار کند.

https://twitter.com/_HamidB/status/1099339412687802368


رابطه صف گوشت و عقلانیت؟

اگر اصل تصمیم عقلانی را پایه رفتار اقتصادی مردم قرار دهیم، آن زمان است که به خوبی علت ایستادن مردم در صفوف طولانی گوشت، مرغ، شکر و ... را متوجه می‌شویم.

وقتی تراز درآمدی خانوار (به عنوان یک بازیگر در سیستم اقتصادی) به واسطه بالا رفتن سطح عمومی قیمت‌ها منفی شده است، خانواده‌ای که امکان افزایش سریع درآمدهای خود ندارد؛ طی یک تصمیم عقلایی دست به کاهش هزینه‌ها می‌زند تا بالانس را دوباره برقرار کند. شاید برای بعضی‌ها این کاهش هزینه‌ها نخریدن کفش و لباس نو در شب عید باشد و شاید برای بعضی‌ها جایگزینی تاکسی با اتوبوس.

اما خورد و خوراک شوخی بردار نیست، وقتی گوشت کیلویی ۱۰۰ هزار تومان می‌شود؛ ایستادن در صف و گرفتن گوشت یخ‌زده کیلویی ۳۰ هزار تومان خودش یک کاهش هزینه قابل‌توجه برای خانواده‌ای است که تراز درآمد و هزینه‌اش با هم تفاوت دارند.

درست است که ممکن است هوا سرد باشد، وقت زیادی تلف شود یا به نوعی تحقیرآمیز باشد، اما گفتیم که رفتار اقتصادی مبتنی بر در نظر گرفتن سود است. وقتی هزینه‌هایی مانند وقت، سرما یا ... ناشی از ایستادن در صف را با صرفه‌جوئی بدست آمده از آن (برای یک خانوار ضعیف) مقایسه می‌کنید؛ می‌بینید که از نظر اقتصادی برای آن خانواده سود دارد و این سود، صف‌های اقلام مصرفی را فشرده و طولانی‌تر می‌کند.


پس چرا پراید می‌خرند؟

درست است که پراید یک تابوت متحرک است که بیشتر از ارتش عراق مردم ما را به کشتن داده، اما پیش‌فروش شدن آن در عرض چند دقیقه نیز از نظر علم اقتصاد قابل توضیح است.

همان‌طور که گفتیم تصمیم عقلایی مبتنی بر فایده‌گرایی است که رفتارهای اقتصادی را شکل می‌دهد، و دوست داشته باشیم یا نه؛ پیش‌خریدن پراید یک تصمیم عقلایی است!

پیشتر گفتم که خانواده‌ها با افزایش سطح عمومی قیمت‌ها و بهم‌خوردن تراز مالی‌شان سعی می‌کنند یا درآمدهایشان را بیشتر کنند یا هزینه‌ها را کاهش دهند. ایستادن در صف گوشت یکی از راه‌کارهای در دسترس برای کاهش هزینه‌ها بود. اما پیش‌خرید خودرو یک تصمیم برای افزایش درآمد خانوار می‌تواند باشد.

پراید و دیگر خودروهای بی‌کیفیت ایرانی نه یک وسیله نقلیه، که به علت بازار انحصاری و نیاز مردم به آن یک وسیله برای ذخیره ارزش و کسب سود هستند. وقتی تنها برای فیش پیش‌خرید شما افرادی هستند که بین ۵ تا ۲۰ میلیون تومان پول بدهند؛ چرا خانواده‌ها باید از این درآمد که می‌توان جبران‌کننده زخم‌های اقتصادی‌شان باشد صرف‌نظر کنند؟ بگذارید یک مثال اغراق‌آمیز بزنم: اگر در یک سیستم اقتصادی بجای خودروی بی‌کیفیتی مانند پراید حتی سطل‌آشغال، آفتابه یا مگس‌کش نیز پیش‌فروش شود و مردم بداند این کالا دارای مشتری است و با سود مناسبی فروش خواهد رفت، مطمئن باشید برای پیش‌خرید آن هجوم خواهند آورد و این پدیده منحصر به ایران هم نیست.


تقصیر کیست؟

بگذارید برای مقصریابی این اتفاقات و عجایب یک جواب صریح و ساده بدهم: تقصیر اقتصاد است!

ما نمی‌توانیم انگشت اتهام را به سوی مردم بی‌نوایی که برای کاهش هزینه‌هایشان مجبور هستند در صف‌های گوشت، مرغ، شکر و ... می‌ایستند و رنج‌های آن را تحمل می‌کنند، بگیریم. آن‌ها تنها بخش از کلیت اقتصاد ما هستند. مقصر سیستم اقتصادی‌ای است که عرضه (تولید) و تقاضای نابرابر کالاها در آن باعث شده تا قیمت‌ها بالا روند و تراز مالی خانواده منفی شود. مقصر سیستم فاسد و شکسته‌ اقتصادی‌ای است که با عدم ایجاد یک بازار آزاد و رقابتی باعث شده است تا فاصله قیمت تمام‌شده و قیمت مصرف‌کننده چندین برابر باشد. سیستم مریضی که دخالت‌های بیرونی در آن باعث بهم‌ریختن تعادل و کارایی‌اش می‌شود.

همین‌طور ما نمی‌توانیم مردمی را که پراید را در عرض چند دقیقه پیش‌خرید می‌کنند را شماتت کنیم. باید سیستم اقتصادی بسته و انحصاری را سرزنش کنیم که باعث تبدیل یک کالای مصرفی به یک کالای سرمایه‌ای شده است. سیستمی که نبود رقابت در آن نه تنها باعث رشد افسارگسیخته قیمت خودرو می‌شود بلکه کیفیت و کارایی آن را نیز پایین می‌آورد.

اقتصاد ما مریض است. کلیت این سازوکار و سیستم عظیم ۸۰ میلیونی بیمار است. صف گوشت، پیش‌خرید پراید، قیمت دلار، کم‌فروشی، احتکار و ... همگی تنها نشانه‌هایی از این بیماری هستند. نفع‌طلبی شخصی یا در سطوح بالاتر نفع‌طلبی در خانوار، بنگاه‌های اقتصادی هیچ عیبی ندارد، مشکلی که اینجاست؛ نبود سازوکار سالمی است که برآیند این نفع‌طلبی‌ها به سود همه تمام شود.

اقتصادصف گوشتپیش‌فروش پراید
یک مدیر پروژه که به مدیریت، استراتژی، اقتصاد، رایانه و ریاضی علاقه‌مند است
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید