رسول در خیابان می دوید. پرایدی پشتش در آمد و بوق زد. او دوید. پراید بوق زد. او بیشتر دوید. پراید سرعت خویش را افزود و بیشتر غرید. به ناگه رسول ایستاد و پراید با چرخش ناگهانی فرمان مسیرش را تغییر داد و توانست از کنار رسول به سلامت عبور کند. دیگر هیچ چیز برای او مهم نبود. حتی پراید ها.