ویرگول
ورودثبت نام
محمدحسین
محمدحسینرویاپرداز، گیک‌طور | یاداشت‌های شخصی از تجربیات و مطالعات روزانه من
محمدحسین
محمدحسین
خواندن ۷ دقیقه·۸ ماه پیش

کارل گوستاو یونگ؛ روان‌شناس، شاعر یا پیامبر ناخودآگاه؟

نگاهی انتقادی به اعتبار علمی نظریات یونگ

اگر امروز نام «یونگ» را در شبکه‌های اجتماعی جست‌وجو کنید، بیشتر با نقل‌قول‌های انگیزشی مینیمال روبه‌رو می‌شوید تا نمودارهای آماری و داده‌های آزمایشگاهی. یونگ برای نسل امروز نه فقط یک روان‌پزشک، که نوعی راهب مدرن ناخودآگاه است؛ کسی که قرار است با چند جمله قصار، بحران هویت و معنای ما را حل کند.

اما پشت این تصویر کاریزماتیک، یک پرسش جدی پنهان است: آنچه یونگ گفت، «علم» است یا بیشتر شبیه ادبیات، الهیات و مکاشفه‌های شخصی؟ آیا می‌توان نظریه‌های او را هم‌تراز روان‌شناسی تجربی و عصب‌پژوهی گذاشت، یا باید جایگاهش را در قفسه‌ای دیگر ــ کنار شاعران و مفسران اسطوره ــ تعریف کرد؟

این نوشته تلاش می‌کند با نگاهی انتقادی، جایگاه علمی یونگ را بررسی کند؛ و هم‌زمان به مهم‌ترین دفاعیه‌هایی که طرفدارانش مطرح می‌کنند، پاسخ دهد.


۱. از یونگِ بالینی تا یونگِ مکاشفه‌گر

یونگ کارش را در قامت یک روان‌پزشک تجربی آغاز کرد. پژوهش‌هایی مانند Studies in Word Association نشان می‌دهد که او در سال‌های نخست، پایبند روش‌های سنجش‌پذیر و آزمودنی بود و با داده و آزمایش سروکار داشت.

اما پس از جدایی پرتنش از فروید، جهت حرکت او به‌تدریج عوض شد. از این‌جا به بعد، آثار مهمش ــ از Psychological Types تا The Red Book ــ بیش از آن‌که بر مشاهده عینی و طراحی پژوهش استوار باشند، به رؤیا، اسطوره، نماد و تجربه‌های درونی خودش تکیه می‌کنند. زبان او کم‌کم از زبان یک محقق، به زبان یک شاعر و سالک شبیه می‌شود.

اعتراض رایج:

علم همیشه آزمایشگاهی و تجربی نیست؛ نظریه‌های پیچیده‌ای مثل مکانیک کوانتومی هم آزمون مستقیم ندارند. چرا باید یونگ را فقط به خاطر نداشتن آزمایش‌های کلاسیک کنار گذاشت؟

پاسخ:
در علم، حتی انتزاعی‌ترین نظریه‌ها در قالب دستگاه‌های ریاضی دقیق و پیش‌بینی‌های قابل آزمون (ولو غیرمستقیم) صورت‌بندی می‌شوند. نظریه‌ای علمی است که بتوان آن را به‌طور بالقوه رد یا اصلاح کرد. دستگاه مفهومی یونگ اما معیارهای روشنی برای ابطال‌پذیری، دقت تعریف‌ها و تکرارپذیری ارائه نمی‌دهد و در عمل، به تفسیر آزاد واژگان و نمادها ختم می‌شود. این تفاوت، تفاوتی شکلی نیست؛ تفاوتی بنیادین است.


۲. ناخودآگاه جمعی؛ شاهکار ادبی، معمای علمی

در The Archetypes and the Collective Unconscious، یونگ از لایه‌ای سخن می‌گوید که فراتر از ناخودآگاه فردی قرار دارد: ناخودآگاه جمعی. به‌زعم او، همه انسان‌ها در سطحی عمیق‌تر، مخزن مشترکی از نمادها و «کهن‌الگوها» دارند؛ از مادر و سایه گرفته تا قهرمان و پیر دانا.

این تصویر برای ادبیات و هنر خیره‌کننده است؛ اما وقتی پای روش علمی به میان می‌آید، مشکل شروع می‌شود. هیچ معیار تجربی روشنی برای سنجش وجود یا عدم‌وجود این لایه، و نیز برای تشخیص یک‌دستِ کهن‌الگوها در دست نیست. یک نماد در رؤیای یک بیمار می‌تواند «سایه» نامیده شود و همان تصویر در رؤیای فرد دیگر، «آنیموس». چیزی که هر لحظه قابل تغییر نام و تفسیر است، به‌سختی می‌تواند موضوع پژوهش تجربی باشد.

اعتراض رایج:

یونگ ابزار نمادین برای معنابخشی به زندگی داده، نه ابزار آزمایشگاهی. خودش هم بارها گفته که علم تجربی فقط یکی از راه‌های شناخت است.

پاسخ:
این‌که یونگ ادعای معنابخشی دارد، به‌خودی‌خود مشکلی نیست؛ اما دقیقاً به همین دلیل، آثار او بیش از آن‌که در قلمرو «روان‌شناسی علمی» قرار بگیرند، در حوزه فلسفه، معنویت شخصی و الهیات مدرن جای می‌گیرند. مسئله آن‌جاست که برخی می‌خواهند همان اعتباری را که به نظریه‌های سنجش‌پذیر روان‌شناسی یا نوروساینس می‌دهیم، به نظریات یونگ هم تعمیم دهند؛ کاری که مرز میان علم و تفسیر را مخدوش می‌کند.


۳. «کتاب سرخ»؛ پروند‌ه‌ای که یونگ را از آزمایشگاه بیرون می‌برد

The Red Book یا «کتاب سرخ» سندی استثنایی از دوره‌ای‌ست که خود یونگ آن را «مواجهه با ناخودآگاه» می‌نامید. صفحات کتاب پر است از رؤیاها، مکاشفه‌ها و گفت‌وگو با موجوداتی خیالی مانند «فیلمون». یونگ در یادداشت‌هایش تأکید می‌کند که بسیاری از ایده‌های نظری بعدی‌اش، از همین سفر درونی الهام گرفته‌اند.

اعتراض رایج:

کتاب سرخ متن خصوصی و شخصی است، نه یک اثر علمی. بنا نیست آن را ملاک داوری درباره تمام نظریات یونگ قرار دهیم.

پاسخ:
مشکل دقیقاً این‌جاست که یونگ، خود این مکاشفه‌ها را مبنای صورت‌بندی مفاهیم کلیدی‌اش ــ از ناخودآگاه جمعی تا کهن‌الگوها ــ قرار می‌دهد. اگر بخش بزرگی از نظریه، از تجربه‌های غیرقابل‌تکرار و صرفاً درونی یک فرد نشئت می‌گیرد، دشوار است که همان نظریه را در ردیف دستگاه‌های علمی مبتنی بر داده و تکرارپذیری قرار دهیم. «شخصی بودن» این متن، سپری در برابر نقد نیست؛ بلکه اتفاقاً نقطه آغاز نقد است.


۴. رؤیا و نماد؛ ایمان روان‌شناختی یا روش علمی؟

یونگ و شاگردانش در Man and His Symbols نشان می‌دهند چگونه می‌توان به کمک نمادها، رؤیاهای بیماران را تعبیر کرد. در عمل هم، برای بسیاری از مراجعان، این گفت‌وگو درباره رؤیاها تجربه‌ای عمیق و گاهی درمانگر است.

اما یک مانع جدی باقی می‌ماند: هیچ معیار عینی برای تشخیص «درست» یا «نادرست» بودن تعبیرها وجود ندارد. یک تصویر می‌تواند ده‌ها تفسیر داشته باشد، بسته به این‌که تحلیل‌گر چه می‌بیند و چه باوری دارد. دستگاهی که نتیجه‌اش از پیش تعریف نشده، ممکن است هنر یا شیوه‌ای برای خودشناسی باشد؛ اما به‌سختی می‌توان آن را «روش علمی» نامید.

اعتراض رایج:

همین که بسیاری از بیماران با تحلیل نمادین رؤیا حالشان بهتر شده، کافی نیست؟ اگر اثر درمانی دارد، چرا باید علمی بودنش را زیر سؤال ببریم؟

پاسخ:
اثربخشی بالینی، شرط لازم علم است، اما شرط کافی نیست. طب سنتی، دعا، یا حتی تلقین هم می‌توانند در برخی موارد نتیجه‌ای مثبت داشته باشند، اما تا زمانی که با طرح پژوهش، گروه کنترل، سنجش دقیق و امکان تکرار همراه نشوند، در حاشیه علم باقی می‌مانند. تعبیر نمادین رؤیا بدون این سازوکارها، بیشتر به هنر درمان و آیین معنوی شبیه است تا یک روش آزمون‌پذیر علمی.


۵. از روان‌شناسی تا الهیات؛ وقتی یونگ مفسر کتاب مقدس می‌شود

در کتاب Answer to Job، یونگ پا فراتر از کلینیک می‌گذارد و به سراغ الهیات می‌رود. او شخصیت خداوند در کتاب مقدس را تحلیل روان‌شناختی می‌کند و از «تحول» و «تکامل» روانی خدا سخن می‌گوید؛ مسیری که باید به نوعی وحدت و آشتی درونی برسد.

این رویکرد برای کسی که به پیوند روان‌شناسی و معنویت علاقه دارد، بسیار جذاب است؛ اما مرزها را پیچیده می‌کند. در این‌جا ناخودآگاه، جایگزین خدا می‌شود و زبان روان‌شناختی، به زبان تفسیر متون مقدس ترجمه می‌گردد.

اعتراض رایج:

چه اشکالی دارد روان‌شناسی به مسائل معنوی هم پاسخ بدهد؟ مگر انسان فقط مجموعه‌ای از نورون‌هاست؟

پاسخ:
یکی از اهداف روان‌شناسی، قطعاً فهم تجربه‌های معنوی انسان است؛ اما وقتی روان‌شناسی تبدیل به ابزاری برای توجیه الهیات خاص یا تأیید پیش‌فرض‌های دینی می‌شود، دیگر در زمین بی‌طرف علم بازی نمی‌کند. آثار متأخر یونگ، بیش از آن‌که مطالعه‌ای خنثی درباره باورهای دینی باشند، پروژه‌ای هستند برای بازخوانی دین با زبان ناخودآگاه. چنین رویکردی ممکن است از نظر فرهنگی الهام‌بخش باشد، اما اعتبار «علمی» آن را باید با احتیاط سنجید.


۶. اگر یونگ را علم بنامیم، مرز با اسطوره کجاست؟

نظریه‌هایی مانند ناخودآگاه جمعی، که نه قابل اندازه‌گیری‌اند، نه قابل آزمون تجربی و نه تکرارپذیر، در نهایت به چه شبیه‌اند؟ به نظام‌های ایمانی. همان‌طور که یک کشیش می‌تواند رؤیای مؤمن را پیام الهی بداند، یک تحلیل‌گر یونگی می‌تواند همان رؤیا را پیام کهن‌الگوها و ناخودآگاه جمعی بخواند.

هر دو تفسیر، چارچوبی نمادین برای معنا دادن به تجربه‌اند و تا جایی که به فرد کمک می‌کنند، ارزش زیسته دارند. اختلاف اصلی در این است که علم، خود را موظف می‌داند شرایطی فراهم کند که در آن، بتوانیم بگوییم یک فرضیه «غلط» از آب درآمده است. دستگاه یونگی، در بسیاری از بخش‌ها، چنین امکان ابطالی را فراهم نمی‌کند؛ و همین آن را به الهیات و اسطوره‌پردازی نزدیک می‌کند، نه به روان‌شناسی تجربی.


جمع‌بندی: یونگ را کجا باید نشاند؟

کارل گوستاو یونگ بدون تردید یکی از چهره‌های تأثیرگذار تاریخ اندیشه درباره روان انسان است. زبان او به هنر، ادبیات، سینما و معنویت مدرن راه پیدا کرده و هنوز هم بسیاری از افراد از طریق آثارش، نخستین‌بار با دنیای درون خود روبه‌رو می‌شوند.

اما اگر معیار را روش علمی بگیریم، بخش بزرگی از نظریه‌های او ــ به‌ویژه در دوره متأخر ــ از قلمرو روان‌شناسی تجربی خارج می‌شوند و به حوزه‌هایی می‌پیوندند که بیشتر به دین، شعر و اسطوره شباهت دارند تا پژوهش دانشگاهی. شاید منصفانه‌تر باشد یونگ را در مقام شاعر بزرگ ناخودآگاه، فیلسوف نمادها و طراح یک الهیات روان‌شناختی ببینیم؛ نه در جایگاه نظریه‌پردازی که بتوانیم نتایج کارش را کنار داده‌های عصب‌پژوهی یا روان‌شناسی رفتاری بنشانیم.

احترام به تأثیر فرهنگی و معنوی یونگ، نباید ما را از دقت روش‌شناختی و تمایز میان علم و تفسیر بازدارد. شاید بهترین ادای احترام به او این باشد که هم‌زمان، هم از میراث الهام‌بخشش بهره ببریم، و هم با چشمی نقاد، مرز میان آزمایشگاه و اسطوره را فراموش نکنیم.


منابع منتخب (برای مطالعه بیشتر):

  1. Hogenson, G. B. (2019). The controversy around the concept of archetypes. Journal of Analytical Psychology.

  2. Kalsched, D. (2014). Jung’s “Psychology with the Psyche” and the Behavioral Sciences.

  3. پژوهش‌هایی درباره ماهیت غیرتجربی بخش‌هایی از روان‌شناسی یونگ و نقد مفهوم ناخودآگاه جمعی در مجلات روان‌درمانی و علوم شناختی.

علمیروانشناسییونگ
۰
۰
محمدحسین
محمدحسین
رویاپرداز، گیک‌طور | یاداشت‌های شخصی از تجربیات و مطالعات روزانه من
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید