توجه: قبل از شروع به خواندن این مطلب، به اطلاع شما خواننده عزیز می رسانم که با کلیک کردن بر روی این بخش می توانید نسخه ویدیویی این مطلب را در وب سایت آپارات مشاهده نمایید.
با ورود به عصر ارتباطات، پدیده ی جدیدی به نام مالتی تسکینگ (Multi-Tasking) به وجود اومد و افراد به صورت خودکار شروع کردن به انجام دادن چند تا کار با هم، اون هم به صورت موازی. چک کردن موبایل، همزمان فکر کردن به یه موضوع، و از اون طرف تایپ یه گزارش کار میشه یه مثال روزمره.
اوایل ظهور این پدیده، همه این تصورُ داشتند که اینطوری بهره وری شون افزایش پیدا میکنه اما به مرور زمان، محقق ها به این نتیجه رسیدن که مالتی تسکینگ نه تنها کمکی به بهره وری نمیکنه بلکه به شدت مُضر هم هست. جالبه که بدونید، میگن حتی مالتی تسکینگ روی IQ هم اثر سوء داره. ذهن انسان در واقع به لحظه، توانایی تمرکز روی یه فعالیتُ داره و اگر این تمرکز به هر دلیلی به هم بخوره، تمرکز دوباره انرژی مضاعفی میبره.
بدن انسان بطور کلی یک سری ریتم بیولوژیکی درونی داره که رفتارها و عملکردِ ما رو کنترل میکنه. اصطلاحاً به این مبحث Biological Clock میگن. Biological Clock یا ساعت بیولوژیکی، کنترل بدن انسانُ به 5 تا ریتم تقسیم میکنه. یکی از اون ریتم ها که اولین ریتم هم هست، ریتم آلترادین ِ. Ultradian به ریتمی میگن که توی بازه زمانیِ بیشتر از یک ساعت و کمتر از 24 ساعت قرار داره. این همون ریتمیِ که ما توش یه ساعت هایی رو با انرژی هستیم و یه ساعت هایی انرژی مون کمتر میشه و حس میکنیم که تمرکزمون کمتر شده.
حالا این موضوعات چه ربطی به برنامه ریزی زمانی داره؟
ریتم آلترادین یه تکنیکِ برنامه ریزیِ زمان هم محسوب میشه.
این ریتم از دوره های زمانیِ 90 تا 120 دقیقه ای تشکیل میشه که به دو بخش Peak و استراحت تقسیم میشه.
ریتم آلترادین مثل یه نمودار سینوسی میمونه، که 90 دقیقه اَش فعالیتِ با تمرکز محسوب میشه و 30 دقیقه اَش استراحت. البته منظور از این استراحت، میتونه انجام یه کاری باشه که نیاز به تمرکز نداره. یعنی حتما نیاز نیست که نیم ساعت بشینیم و هیچ کاری نکنیم. 90 دقیقه کار با تمرکز و 30 دقیقه کاری که نیاز به تمرکز نداره.
همه مون کار های زیادی انجام میدیم که میدونیم نیاز به تمرکز نداره، مثل چک کردن ایمیل ها، تایپ یه گزارش یا خیلی کار های دیگه. پس بعد از 90 دقیقه کار با تمرکز، زمان مناسبی برای انجام دادن این جور کار ها فراهم میشه.
این تکنیک به خاطر اینکه با ریتم طبیعیِ بدن انسان مطابقت داره، جزءِ تکنیک های پر طرفدارِ برنامه ریزی زمان به حساب میاد.
آزمایش ها روی این تکنیک نشون داده که تمرکز روی یه موضوع، در بهترین حالت بیشتر از 90 دقیقه نمیتونه باشه و بعدش، ذهن به یه استراحت و ریکاوری نیاز داره تا بتونه دوباره به حالت آماده باش برگرده و 90 دقیقه دیگه به انجام کار بپردازه. البته رسیدن به تمرکز 90 دقیقه ای، از همون روز اول تقریبا یه کارِ محالِ، ولی قطعا با تمرین قابل دستیابیِ.
بالا بردن تمرکز هم، مثل ورزش کردن نیاز به تمرین و گذشت زمان داره. کم کم به مرور زمان تمرین ها جواب میده و تمرکزمون بالاتر میره تا به حداکثر ممکن برسه.
شعار این تکنیک اینه که انرژی اهمیت بیشتری نسبت به زمان داره.
دلیل این ادعا، اینِ که انرژی، قابل کنترلِ ولی زمان نه. برای همین تمام تمرکز این تکنیک روی استفاده درست از انرژیه.
تکنیک Ultradian پیشنهاد میکنه که برای دستیابی به تمرکز مجدد، میتونیم از گوش دادن به موسیقی کمک بگیریم. موسیقی برای تلطیف خاطر، راه حل مناسبیه و ما میتونیم برای ریکاوری سریع تر ذهنمون، توی زمان های استراحت، به موسیقی گوش بدیم. یه اصطلاح جالب هست که میگه اون ما نیستیم که موسیقی رو روشن میکنیم، اون موسیقیِ که ما رو روشن میکنه.
فقط یادمون نره که وقتی تمرکز کردیم و داریم یه کارُ با دقت انجام میدیم، اجازه ندیم که این تمرکز گرانبها به راحتی از بین بره. باید هر نوع ارتباط و تماس و پیام و تلگرام و غیره رو بزاریم برای زمان استراحت، تا از شرایط مطلوب ذهنیمون، بهترین استفاده رو بکنیم.
گوش دادن به ریتم بدن کمک زیادی میکنه تا ما بتونیم ساعت های پر بازدهِ مون رو پیدا کنیم و برای ساعت های کم بازده مون برنامه ریزی درستی انجام بدیم. فقط باید یاد بگیریم که درست به ریتم بدنمون گوش بدیم و باهاش بیشتر ارتباط برقرار کنیم. البته خوبه که یادمون باشه، وقتی خسته شدیم و حس کار نداریم، این فقط یه دوره ی نیم ساعته اس و بعد از نیم ساعت با کمی تلاش، میتونیم تمرکزمون رو به دست بیاریم و دوباره با انرژی، به ادامه کارهامون بپردازیم.
توجه: خواننده گرامی شما می توانید با کلیک کردن بر روی این بخش، نسخه ویدیویی این مطلب در وب سایت آپارات مشاهده نمایید.