شبکه ملی اطلاعات، بیش از هر چیزی با «اینترنت ملی» و در واقع «قطع دسترسی به شبکه جهانی اینترنت» گره خورده و به همین دلیل، به طور مطلق ناپسند دیده میشه. همین «شرّ مطلق» بودن باعث میشه تا کسبوکارهای اینترنتی داخلی (از زیرساختی تا محتوایی) بابت راهاندازی کسبوکار در داخل کشور سرزنش بشن؛ چرا که این کار به گسترش شبکه ملی اطلاعات و به دنبال اون سادهتر شدن قطع اینترنت، کمک میکنه.
برای اینکه این مسئله رو دقیقتر بررسی کنیم، بیاین فکر کنیم که میتونیم با خوندن یه وِرد، در یک چشم بههم زدن همه کسبوکارهای اینترنتی ایران رو از بین ببریم و بریم به ایرانی که در اون نه دیجیکالا و زنبیل و چاره هست، نه اسنپ و تپسی و الوپیک، نه فیلیمو و نماوا، نه دیوار و شیپور و باما، نه علیبابا و اسنپتریپ، نه باسلام و روستاتیش، نه ایمالز و ترب، نه ویرگول و بلاگفا و… اصلاً چرا همینجا متوقف بشیم؟ بیاین فرض کنیم که بانکها هم خدمات اینترنتی و موبایل ندارن، زرینپال و پیپینگ و نظایرش وجود ندارن، و… باز هم جلوتر بریم: نه دیتاسنتری هست و نه خدمات ابری، اینترنت موبایل وجود نداره و فقط درصد کمی از مردم به اینترنت خانگی (اون هم سرعتی در حد dial-up) متصل هستن. شاید برای بعضیها این فضا غیرقابل باور باشه، اما ۱۵سال پیش ایران تقریباً در همین شرایط بود.
الآن در دنیایی هستیم که برای فیلم دیدن، باید متوسل به CD کپی بشیم (یا کمی متمدنانهتر، از کلوپ کرایه کنیم) و برای پرداخت هزینههایی مثل اشتراک مجله، باید به بانک بریم و پس از پرداخت، «تصویر فیش بانکی» رو براشون پست کنیم. حالا میتونیم آجر به آجر، خدمات آنلاین رو از اول بسازیم و ببینم نگرانیها و تهدیدها کجا شکل میگیره و شبکه ملی اطلاعات کجای معادلهست. با روشن شدن این موضوعات، بهتر میتونیم تصمیم بگیریم که برای بهرهمندی از منافع خدمات آنلاین، باید از چه کارهایی پشتیبانی کنیم و با چه چیزهایی مقابله کنیم.
برای دسترسی به اینترنت، کاربرها از طریق زیرساخت ارتباطی داخل کشور (خطوط مخابراتی یا فرکانس رادیویی) به ارائه دهندگان اینترنت ثابت (مثل مخابرات، شاتل، آسیاتک، مبیننت و پارسآنلاین) و همراه (همراه اول، ایرانسل و رایتل) وصل میشن و اونها هم با همین زیرساخت داخلی، به درگاههای اینترنت کشور متصل میشن که نقطه اتصال شبکه ایران به خارج از ایرانه.
در این شرایط، برای افزایش سرعت اینترنت دو تا کار باید انجام بشه:
۱. ظرفیت (و در واقع پهنای باند) درگاههای اینترنت کشور زیاد بشه
۲. ظرفیت زیرساخت ارتباطی (یا همون شبکه) داخل کشور افزایش پیدا کنه
تا زمانی که شبکه داخل کشور ظرفیت لازم رو نداشته باشه، هر چقدر هم پهنای باند درگاههای اینترنتی کشور زیاد بشه، سرعت اینترنت من و شما افزایش پیدا نمیکنه. انگار بخوایم از کوچههایی تنگ به اتوبانی عریض برسیم؛ ما در نهایت تو ترافیک کوچه گیر میکنیم.
در اوایل دهه ۱۳۸۰، شرکتهای ارائهدهنده اینترنت (ISPها) برای پاسخ به نیاز مردم به اینترنت به وجود اومدن و دسترسی به اینترنت همراه هم در اواسط همین دهه شروع شد (البته تا یک دهه بعد و پایان انحصار رایتل، محدود به 2G بود). امّا پیش از اونها، و پیش از افزایش ظرفیت شبکه داخل کشور، اولین تهدید در مسیر دسترسی به اینترنت آزاد و پرسرعت شکل گرفته بود:
طبق مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در آبان ۱۳۸۰، ایجاد نقطه تماس بینالمللی (یا به زبان سادهتر، اتصال به شبکه جهانی اینترنت) در انحصار دولت است (بند الف-۱) و او موظف است (بند الف-۶):
۱. امکانات فنی را برای فیلترینگ فراهم آورد،
۲. فعالیتهای اینترنت کاربران را گردآوری کرده و در چارچوب ضوابط شورای عالی امنیت ملی و با حکم قاضی در اختیار وزارت اطلاعات قرار دهد. (همون شنود قانونی که احتمالاً این روزها زیاد شنیدین)
۳. امکان جلوگیری از برقراری ارتباط غیرمتعارف (مثل پروکسی) را فراهم آورد
طبق بند ب-۶، شرکتهای ارائه دهنده خدمات هم موظف هستن همین امکانات رو فراهم کنن.
یعنی پیش از اینکه حرفی از شبکه ملی اطلاعات باشه، یا سروکله طرح صیانت پیدا بشه، یا حتی پیش از اینکه میزبانی داخلی و دیتاسنترها به وجود بیان، کنترل درگاه اینترنت به طور کامل در اختیار دولت و کمیته فیلترینگ قرار گرفته بود. کمیتهای که اکثریت اعضای اون رو افرادی دور از فضای IT تشکیل میدن:
طبق ماده ۲۲ قانون جرایم رایانهای (مصوب ۱۳۸۸)، کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه (موسوم به کمیته فیلترینگ)، کارگروهی شامل ۱۲ عضو است که نیمی از اعضای آن از دولت هستند (وزیر یا نماینده وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و ۵ وزارتخانه دیگر) و ۶ عضو دیگر، از بخشهای دیگر حکومت: رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، رئیس سازمان صدا و سیما، فرمانده نیروی انتظامی، یک نفر خبره در فناوری اطلاعات و ارتباطات به انتخاب کمیسیون صنایع و معادن مجلس، و یک نفر از نمایندگان عضو کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس.
اینطور هم نیست که درگاه اینترنت فقط دکمه قطع و وصل داشته باشه. درگاه اینترنت کاملاً قابل تنظیمه: میتونن بر اساس مشخصات درخواست (مثل نوع یا مقصد اون):
با این میزان کنترل، اگر قطع اینترنت از سمت ایران بخواد انجام بشه، دیگه نیازی نیست کسبوکارها سرورهاشون رو داخل کشور بیارن تا دسترسی کاربرها به خدماتشون قطع نشه. فقط کافیه دولت درگاه اینترنت رو طوری تنظیم کنه که: «فقط این آدرسها باز بشه». با این کار، به هیچ چیزی جز کسبوکارهای مورد نظر دسترسی نخواهیم داشت.
این سیاستها و قوانین، نه تنها دسترسی آزاد به اینترنت رو محدود میکنه، که کیفیت اینترنت رو هم کاهش میده. برای نمونه، همین که لازمه درخواستها توسط تجهیزات فیلترینگ بررسی بشن، باعث کندی و اختلال میشه. (توضیحات بیشتر رو در گزارش آیتیایران درباره اینترنت بخونین)
میانپرده: درباره شنود قانونی
تجهیزات شنود در ایران (و همه کشورها) به صورت یه کنارگذر در مسیر دسترسی قرار میگیره و یک کپی از ترافیک به این تجهیزات ارسال میشه. مهم نیست که مقصد شما داخل کشوره یا خارج از کشور؛ حتا وقتی قراره از خدمات گوگل استفاده کنین هم LI انجام میشه. امّا چه چیزی قابل شنوده؟ در دنیای امروز که همه ارتباطها روی بسترهای رمزنگاری شده مثل https انجام میشه، فقط مبداً و مقصد رو میشه دید، نه محتوای پاکتها رو. حتی همین مبداً و مقصد هم میتونه دروغین باشه و اصلاً همین قابلیته که به شما اجازه میده با پروکسیها و VPNها به سایتهای فیلتر و تحریم شده دسترسی داشته باشین ?
تا اینجا برامون روشن شد که:
۱. برای دسترسی به خدمات (چه داخلی و چه خارجی)، لازمه ظرفیت شبکه داخلی رو بیشتر کنیم
۲. کنترل دسترسی به اینترنت از روز اوّل به طور کامل در اختیار دولت بوده و توسعه یافتن یا نیافتن زیرساخت داخلی (چه ارتباطی و چه داده)، باعث کاهش یا افزایش کنترل دولت نمیشه.
حالا میتونیم با حس دوگانه خوشحالی از به دست آوردن اینترنت پرسرعت و نگرانی از محدود یا بسته شدن اون توسط دولت، به دومین قدم در مسیر دسترسی به خدمات آنلاین بریم.
حالا که به اینترنت دسترسی داریم، میتونیم به این فکر کنیم که چه خدماتی در دسترس ماست؟
اگرچه در حال حاضر از بسیاری از سرویسهای خارجی (از جمله خدمات عمومی گوگل، مثل جستجو، ایمیل و نقشه) استفاده میکنیم، امّا چه ۱۵-۲۰ سال پیش و چه امروز، به دلیل تحریمهای «هدفمند» (که قراره مردم رو تحت تأثیر قرار نده) نمیتونیم از بسیاری از خدمات کسبوکارهای بینالمللی استفاده کنیم:
تازه این جدای لیست بلند خدماتیست که به دلیل فیلترینگ و محدودیتهای ایران از دسترس خارج یا کند شدن.
در این شرایط، با دو انتخاب روبهرو هستیم:
۱. تا زمان رفع تحریمها در این حوزهها خودمون رو عقب نگه داریم
۲. کسبوکارهای مورد نیاز رو راهاندازی کنیم (و به موازات اون برای رفع تحریمها تلاش کنیم)
کارآفرین ایرانی، اگرچه تحریمها برای خودش هم موانع بسیاری ایجاد میکنه و از رفعشون استقبال میکنه، راه دوم رو انتخاب میکنه. حتی اگر تحریم هم نبود، به دلایل مختلف کسبوکارهای مشابه به وجود میاومدن و رقابتشون در نهایت به نفع ما (مشتریها) تموم میشد.
اوبر (Uber) و لیفت (Lyft) در آمریکا، مثل اسنپ و تپسی در ایران هستن و حضور یکی، مانع از بهوجود اومدن دیگری نشده. یا در اروپا که اوبر در دسترسه، تاکسیهای اینترنتی دیگه مثل Bolt و Free Now به وجود اومدن. یا مثلاً تاکسی اینترنتی «کریم» (Careem) در دوبی کارش رو شروع کرد و دو سال پیش اوبر اون رو خرید.
با تصمیم به راهاندازی کسبوکار در داخل کشور، دومین نگرانی (بعد از نگرانی بابت محدودیت اینترنت) شکل میگیره:
کسبوکارها، باید از قوانین کشوری که در اون فعالیت میکنن، پیروی کنند و به دستگاه قضایی و مراجع ذیصلاح پاسخگو باشن. این موضوع، در کنار جنبههای مثبت، از جمله اینکه قانون میتونه از حقوق ما دفاع کنه و خود ما هم میتونیم شکایتمون از کسبوکار رو از طریق مراجع قانونی پیگیری کنیم، این نگرانی رو هم به وجود میاره که: اگر دستورات قضایی نقضکننده حقوق ما بود چه میشود؟
توجه کنین که این تهدید، منحصر به کسبوکارهای آنلاین یا منحصر به دسترسی به اطلاعات نیست. فکر کنم همه با تابلوی «از پذیرش بانوان بدحجاب معذوریم» و چالشهای تاکسیهای اینترنتی در همین زمینه آشنا باشیم. امّا به طور خاص در مورد دسترسی به اطلاعات، باید نکتهای رو گوشزد کنم: مهم نیست که کسبوکار مورد نظر، اطلاعات کاربر رو روی سرورهایی در داخل کشور ذخیره میکنه یا نه. چون برای دسترسی به اطلاعات سراغ سرور نمیرن، به صاحب کسبوکار نامه میزنن! حتی اگر بخوان مستقیم سراغ میزبانی برن، کسبوکارها میتونن (و در واقع همیشه بهشون توصیه میشه) با ذخیره اطلاعات به صورت رمزنگاریشده، مانع از دسترسی دیگران به این اطلاعات بشن.
حالا، با حس دوگانه خوشحالی از به وجود اومدن کسبوکاری که نیازهای ما رو برطرف کنه، و نگرانی از احتمال نقض حقوقمون، میتونیم قدم بعدی برای دسترسی به خدمات آنلاین رو برداریم.
راهاندازی کسبوکار، به سرمایه و زیرساخت (از آب و برق تا شبکه و سرور) نیاز داره. بیاین فقط یه مورد سرور (میزبانی) رو در نظر بگیریم. صاحب کسبوکار، به چند دلیل میزبانی داخلی رو ترجیح میده:
۱. اگر از سرور خارجی استفاده کنه، مشتری (که در ایران ساکنه) باید روی شبکه به جایی در خارج از ایران (که سرور کسبوکار اونجا قرار داره) وصل بشه و داده بفرسته و بگیره. این رفتوبرگشت طولانی، باعث کند شدن و افزایش هزینه میشه. همین دلیل کافیه تا کسبوکار یا سرویسش رو جایی نزدیک به مشتریها میزبانی کنه یا با کمک سرویسی مثل CDN، محتوا رو به نزدیکترین نقطه به کاربر برسونه.
۲. اغلب میزبانیهای خارجی (از جمله گوگل و آمازون) به ایران سرویس نمیدن و اونهایی هم که سرویس میدن، علاوه بر هزینه دلاری و چالشهایی که در پرداخت هزینه وجود داره، همواره این نگرانی در موردشون وجود داره که بالاخره یک روز سرویسدهی رو متوقف کنن، حساب کاربری رو ببندن و… (مثل اتفاقی که چند سال پیش برای دیجیتالاوشن افتاد)
علاوه بر این موارد، در کشورهای پیشرفته که مشکل تحریم وجود نداره، قانون، کسبوکارها و سازمانها رو به دلایلی مثل حفاظت از اطلاعات و حریم خصوصی کاربران ملزم میکنه اطلاعات رو در داخل کشور نگهداری کنند. (توضیح بیشتر درباره Data Residency)
همین نیاز طبیعی کسبوکارها (و البته سایه تحریم)، باعث میشه تا زیرساخت داده (مثل دیتاسنترها و خدمات ابری) داخل کشور به وجود بیاد و توسعه پیدا کنه.
توسعه زیرساخت داده، خودش نیازمند توسعه زیرساخت ارتباطی داخلی و اینترنت (دست کم برای بهروزرسانی سیستمها و ارتقای دانش مهندسان) خواهد بود. به علاوه، کسبوکارها هم مثل ما، به اینترنت، خدمات خارجی (مثل نقشه گوگل) و خدمات پایه (مثل خدمات آنلاین بانکی) نیاز دارن. توسعه خدمات پایه هم مثل کسبوکارها، نیازمند اینترنت و توسعه همین زیرساختهای اینترنتی و غیراینترنتی (مثل جاده و آب و برق) است. این روابط، چرخهای رو تشکیل میده که باعث ریشه دواندن اینترنت و خدمات آنلاین در زندگی ما و توسعه زیرساختهای کشور میشه.
حالا که پازل دسترسی به خدمات تکمیل شد، راحتتر میتونیم نقش شبکه ملّی اطلاعات رو متوجه بشیم. تعریف و الزامات شبکه ملی اطلاعات (مصوب شورای عالی فضای مجازی) رو میشه به دو بخش تقسیم کرد: نیمه اوّل، به همین نیازمندیهایی که در قسمتهای قبلی بررسی کردیم مربوط میشه. نیازمندیهایی مثل توسعه زیرساخت ارتباطی و داده داخل کشور (شبکه و دیتاسنترها)، یا مسیریابی به گونهای که درخواست از داخل کشور به مقصد مراکز داده داخلی، از کشور خارج نشه.
امّا نیمه دیگه الزامات، نیمهای است که ما رو نگران میکنه: «شبکهای کاملاً مستقل و حفاظت شده نسبت به دیگر شبکهها (از جمله اینترنت) با امکان تعامل مدیریت شده با آنها». اگرچه مثل Data Residency یا پاسخگویی به مقام قضایی، میشه کارکردهای مثبتی برای این بخش در نظر گرفت، امّا تجربه چند دهه زیستن در سایه تلاش حکومت برای کنترل و محدودسازی، ما رو عمیقاً نگران میکنه. الهه فرمد، در یادداشتی با عنوان «چیستی و چرایی شبکه ملی اطلاعات» به خوبی این نگرانی رو توضیح میده:
بهرغم مزایای گفتهشده در رابطه با توسعه شبکه ملی اطلاعات، بخشی از افکار عمومی نگران آن است که توسعه این شبکه، انتقال سرورهای خارجی به داخل کشور و بهطور کلی کاهش وابستگی تبادل ترافیک اینترنت محلی به اینترنت جهانی، دست حاکمیت را برای آنکه بتواند با هزینه و دشواری کمتری، دسترسی کاربران داخلی اینترنت به شبکه جهانی اینترنت را محدود یا قطع کند بازتر بگذارد و به همین دلیل برخی گروهها موضعگیری منفی نسبت به راهاندازی این شبکه دارند. منشاء این نگرانی، رویه سالهای قبل حاکمیت در حوزه حکمرانی فضای مجازی است که بدون مبنای حقوقی و سیاستی مشخص و در فضایی غیرشفاف شکل گرفته و غالباً جهتگیری آن به سوی ایجاد محدودیت بوده است و مطرح شدن طرحهایی همچون طرح «قانون حمایت از حقوق کاربران و خدمات پایه کاربردی فضای مجازی» موسوم به طرح صیانت و شیوه رسیدگی به آن نیز به این نگرانیها دامن زده است.
ما از دنیایی بدون دسترسی به خدمات اینترنتی شروع کردیم و قدم به قدم تا وضعیتی که امروز در اون قرار داریم جلو اومدیم و دیدیم که برای اینکه بتونیم زندگیمون رو به کمک خدمات آنلاین بهتر کنیم، باید علاوه بر افزایش ظرفیت درگاههای اینترنتی کشور، زیرساختهای داخل کشور رو توسعه بدیم و کسبوکار داخلی راه بندازیم. تو همین مسیر دیدیم که تهدیدها، نه در این زیرساختها و کسبوکارها، بلکه در ساختار حکمرانی و قوانین شکل گرفته.
اگرچه شکلگیری اکوسیستم دیجیتال، باعث افزایش نیاز به توسعه زیرساختهای اینترنتی و ریشه دواندن اینترنت در زندگی ما میشه، امّا گروهی با منطقی شبیه به «بهترین راه پیشگیری از طلاق، ازدواج نکردنه» با هر نوع توسعه کسبوکارها و زیرساختهای اینترنتی در ایران مخالفت میکنن تا از قطع اینترنت جلوگیری کنن! اگر یادگیری، درآمد، سرگرمی و زندگی ما به اینترنت گره نخورده بود، آیا دغدغهای برای محدودیت یا قطع اینترنت به وجود میومد؟ آیا کارزار مخالفت با طرح صیانت به بیش از یک میلیون امضا میرسید؟
نه فقط زندگی روزمره، که پیشرفتهای فرهنگی و اجتماعی ما هم به اکوسیستم دیجیتال گره خورده. محمد فاضلی و مجتبی لشکربلوکی، در اپیزود ۷۳ پادکست دغدغه ایران و لابهلای صحبت درباره راههای برونرفت از وضعیت کنونی کشور، به نمونههایی از تأثیر اکوسیستم دیجیتال میپردازن:
لشکربلوکی، از دیجیکالا مثال میزنه که باعث شروع یه تغییر در ما شده: اعتماد کردن. «ما وقتی راجع به خصائل ایرانی صحبت میکردیم، گفتیم ما شعاع اعتمادمون کوچکه، ما دگرهراسیم، به دیگران سخت اعتماد میکنیم … امّا این ریزنهادها دارن کاری میکنن که ما بیشتر به هم اعتماد کنیم. مثال میزنم؛ اولین باری که از دیجیکالا میخواستم خرید کنم، با ترس و لرز خرید میکردم. حتی پول رو هم در خونه میدادم. با خودم میگفتم اگر پولم رو بخورن چی؟ امّا حالا، با خیال راحت پرداخت میکنم و کالا برام میاد و مطمئن هستم اگر بد باشه ازم پس میگیرن. اینا کاری کردن که بتونم به دیگران اعتماد کنم. یا اسنپ همین کار رو کرده.» و بعد مثال دیگهای درباره کپی فیلم و رعایت نکردن حقوق مولف میگه و اینکه «هر چقدر هم هنرمندها میگفتن نکنین این کار رو و این به اقتصاد هنر ضربه میزنه، ما گوش نمیدادیم؛ چون امکانش رو نداشتیم [به این توصیه] گوش بدیم. امّا وقتی پلتفرمهای استریم فیلم آمد، ما رفتار متمدنانهتر و اخلاقمدارانهتر نشون دادیم.» و بعد فاضلی تکمیل میکنه: «چون حالا هزینه بهتر و اخلاقی زیستن رو برامون کم کردن».
ما به این زیرساختها و پیشرفتهای فرهنگی و اجتماعی نیاز داریم و اینها میراثیه که برای مردم باقی میمونه. اگر قرار باشه با چیزی بجنگیم، باید با چیزی باشه که منافع ما رو تهدید میکنه. نگاهی که ما رو به بهانه استقلال، به انزوا میکشونه تهدید به حساب میاد (یادداشت امیر ناظمی رو در این رابطه بخونین)، جریانی که حقوق اولیه ما رو (برای مثال با قطع یا محدودیت اینترنت) نقض میکنه، تهدید به حساب میاد. دیدگاهی که مانع توسعه کسبوکارها و زیرساختها یا تحریم اونها میشه، ما رو تهدید میکنه. با اینها باید جنگید، نه با چیزی که نفعش برای خودمونه؛ نه با زیرساختها و کسبوکارها.
پینوشت:
اگر به این موضوع علاقهمند هستین، پیشنهاد میکنم این چند مطلب رو هم بخونین و بشنوین: