در قسمت قبل پس از تعریف ویژگیهای هوش، کمی در مورد خلاقیت -به عنوان یکی از ابزارهای رسیدن به عنصر وجودی- صحبت کردیم و روایتهای نادرست در مورد آن را برشمردیم. اما آیا میتوانیم به تنهایی جوهر خود را پیدا کنیم؟
چیزی که افراد را به هم متصل می سازد تعلق خاطر به چیزی است که میانگارند برای آن به دنیا آمدهاند. حضور به عنوان جزئی از این گروه، فرد را به جوهر خود نزدیک میکند.
وقتی دربارهی انجمن صحبت میکنم، به دو نکتهی متمایز اشاره دارم که هر دو برای یافتن عنصر وجودی اهمیت دارند: موضوع و میدان. موضوع به نوع فعالیت و رشته (بازیگری، تجارت، روانشناسی، و...) اشاره دارد و میدان عبارت است از انسانهایی که درگیر آن فعالیتها هستند. هیچکس به یک موضوع واحد محدود نمیشود و بسیاری در موضوعات مختلفی در حرکتند. اغلب ایدههای بکر وقتی فرد در موضوعات و میدانهای متفاوت در حرکت است بروز مییابد.
یافتن انجمن تأثیر تحولزایی بر شخصیت و هدف کاری شما دارد و این تأثیر به خاطر سه ویژگی انجمن رخ میدهد: اعتبار، الهام و چیزی که آن را کیمیای همافزایی (سینرژی) مینامیم. حتی در مواردی که فرد در تنهایی بهتر کار میکند، احساس پنهان از حضور دیگرانی که میدان را تشکیل میدهند وجود دارد.
تفاوت مهمی بین بودن در انجمن و جزئی از یک جمع بودن است؛ حتی وقتی که جمعیت برای یک موضوع و با احساس یکسان گرد هم آمده باشند. تعریف دوم من را یاد هواداران ورزشی میاندازد. عضویت در یک گروه هواداری، مثل حضور در انجمن نیست و حتی آثاری خلاف آن دارد! جزئی از گروه همعلاقه بودن به فرد کمک میکند که بیشتر خودش باشد و هویت شخصیاش را بهتر بروز دهد. در حالی که عضوی از گروه هوادار، شخصیت فردی خود را در جمع گم میکند. هواداری، فردیتزدایی است؛ ذوب شدن در گروه.
هرگاه حس عمیقی داشتید که با افراد ناهمخوانی محشورید، احتمالاً علامت خوبی است که باید جای دیگری را جستجو کنید.
ادامه دارد...