?AhmadReza?
?AhmadReza?
خواندن ۱ دقیقه·۳ سال پیش

در این روزها باید عاشقانه نوشت

می‌دانی...

یک نواختی آدمی را حیوان می‌کند

برای بشر، یک رنگی همان بی‌رنگی ست، انسان حق یک رنگ ماندن ندارد.

انتخاب میان عقل و دل، چسبیدن به یکی و گذشتن از دیگری یک نواختی ست... بی رنگی ست... نیستی ست...

در این روزها باید عاشقانه نوشت...

بعد از بحث های فلسفی و گاها پیچیده روزانه، باید به عاشقانه نویسی های شبانه پناه آورد.

باید بعد از فدا کردن تمام آنچه داریم در راه وطن، به خود رجوع کنیم،. مبادا بین خودمان حائل شویم؟

آری، در این روزها باید عاشقانه نوشت اما...

دست

بر قلم

نمی‌رود

که نمی‌رود

که نمی‌رود...

این دست ها دیگر نمی‌توانند لطافت به خرج دهند. نمی‌توانند سراغ دل بروند. نمی‌توانند در دهان عقل بکوبند... حداقل برای ساعتی...

احساس پیری می‌کنم...

باید قبل از آنکه دل مرده شوم احیا کننده ام را بیابم...

باید پیش از اینکه سنگِ سنگ شوم نرمی را در آغوش بگیرم

فرصتی نمانده. خیلی زود دیر می‌شود. شاید همین الان هم... خدا رحم کند...


باید نوشت، تا نوشتن آموخت.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید