?AhmadReza?·۱ سال پیشصندلی نوزدهردیف 14 تا 17. نه. مال من نیست. از این گروه عبور میکنم و یک پله پایینتر میروم. آنهایی که پشت سر گذاشته ام، با حسرت به من نگاه میکنند...
?AhmadReza?·۲ سال پیشلبریزاز خشم پرم. لبریزِ لبریز. شیخ روی منبر نشسته و از تقوا میگوید؛ ولی من فقط خشمگینم. تقوا را ول میکند و روضه شروع میکند؛ من باز خشمگینم.…
?AhmadReza?·۳ سال پیشنیو فولدرنمیدانم چند وقت میشود که برای دل خودم ننوشته ام؟ قطعاً خیلی وقت میشود. شاید نزدیک به یک سال یا فقط یکی دو ماه کمتر. برای همین خیلی دلم خ…
?AhmadReza?·۳ سال پیشدائمُالکارها به بهشت نمیروند!این یادداشتی برای ترغیب شما به برنامهریزی، تفریح، رسیدن به خانواده یا هرچیزی شبیه آن نیست...
?AhmadReza?·۴ سال پیشامیدی هست؟یا راهی خواهم یافت یا راهی خواهم ساخت... هرچند کار به آنجاها نمیکشد! باید یافت...
?AhmadReza?·۴ سال پیشآرزوبافی :)احساس میکنم چیزی از درون مرا آزار میدهد. یک احساس عدم اطمینان به تمام آنچه انجام میدهم، به آنچه که انتظارم را میکشد.
?AhmadReza?·۴ سال پیشگل به خودی!وقتی میخواهی به جهانیان راه بهتر زندگی کردن را بیاموزی و به جای آن مشت پوچ فلسفهات را باز میکنی، یعنی گل به خودی!