وقتی اوضاع روبراه نیست
تانتالوس در اسطورههای یونان پسر زئوس و پلوتون (مادر تانتالوس) یکی از زنان فانی زئوس است؛ بنابراین، مانند دیگر قهرمانان اساطیر یونانی، هم پدری پنهان و الهی داشت و هم مادری فانی. او با دیونه ازدواج کرد و صاحب سه فرزند شد، پلوپس، نیوبه و بروتئاس.
به مجلس شام خدایان دعوت شد اما شام و شراب را ربود و اسرار خدایان را برای انسانهای فانی فاش کرد. در مهمانی خود نیز برای آزمون خِرد خدایان، پسرش پلوپس را قطعه قطعه کرد و پخت.
همه خدایان جز دمتر که شانه پلوپس را خورد، به حیله او پی بردند و پلوپس را به زندگی بازگرداندند و شانهاش را از عاج ساختند. تانتالوس به شکنجه ابدی در هادس محکوم شد. او به جایی تبعید شد که نهری خروشان، با آبی زلال در زیر پایش روان بود و انبوهی از درختان میوه در بالای سرش خودنمایی می کردند، اما تا میخواست آب بنوشد، آب از او دور میشد و هر زمان برای رفع گرسنگی میخواست میوهای بچیند، باد میوهها را به عقب میبرد.
عذاب او حواس پرتی و ندیدن نعمتهایش به وقت مناسب بود، که او را همواره تشنه و گرسنه نگه می داشت و هیچگاه به آنچه تمایل داشت نمی رسید.
لحظاتی در زندگی ما وجود دارد که به تمرکز بیشتری نیاز داریم وبرای رسیدن به هدفی باید تلاش کنیم، نیاز است انتخاب کنیم، تصمیمی گرفته و یا اقدامی انجام دهیم، درست در همان روزها دچار اندوه، ملال، سرخوردگی، افسوس و .... می شویم، و همه اینها یعنی اوضاع روبراه نیست.
زندگی ما همواره بین دو نقطه در تلاطم است، لذت و ملال، جزر و مد، قله و دره، یکوقت بالای بالاییم و یک وقت پایین پایین، البته گاهی اوقات دره ها عمیق تر و طولانی تر می شوند و قله های باشکوه و بلند کمتر دیده می شوند.
بدترین رنج و عذاب زمانی نصیب ما می شود که پی می بریم می توانستیم برای تبدیل ملال خود و برای محقق شدن آرزویمان بجنگیم اما کوتاهی کردیم و منفعل بودیم.
چه زمانی ملال به رنج تبدیل خواهد شد و چه زمانی می تواند نقطه عطفی برای موفقیت ما شود؟
چگونه می توان از این دره ها جان سالم به در برد و مدت زمان بیشتری در قله ها ماند؟
وقتی اوضاع روبراه نیست، وقتی با ملال دست و پنجه نرم می کنیم، برای رهایی چه می توان انجام داد؟
دعوت می کنم اپیزود ۴۲ پادکست رادیو اَزی را با عنوان «در ستایش ملال» از طریق لینک های زیر در شنوتو و کست باکس بشنوید:👇🏻
شنوتو
Castbox