عباس پالاش
عباس پالاش
خواندن ۴ دقیقه·۵ سال پیش

Self Illusion / توهم خویشتن

The Self Illusion: Why There is No 'You' Inside Your Head
The Self Illusion: Why There is No 'You' Inside Your Head

تصور عام اینست که بحث بود یا نبود خدا مهم‌ترین محل برخورد مؤمنین ادیان سامی و سایر موحدین با ناباوران یا آتئیست‌های امروز است.

اگر چه معنای واژه آتئیسم، خداناباوری یا بی‌خدایی یا خداانکاری یا الحاد یا در معنای عام، رد باور به وجود خدا است، اما تعریف لغتنامه‌ای کمک چندانی به فهم وضعیت کنونی نمی‌کند. شاید ترجمه بهتر انکار غیب، عالم غیب یا باور به غیب و باور به چیزها و اموری ورای درک و عقل ما برای همیشه باشد. انکار خدا جزیی از این ناباوری به غیب است و نه همه آن و به نظر من بررسی بحثی مانند وهم خود یا خویشتن انسان اهمیتی به مراتب بالاتر دارد. بیشتر بحث‌هایی که تا بحال دیده‌ام حول و حوش موضوع خلقت و فرگشت بوده و کمتر بحثی در مورد self را به چشم دیده‌ام اگر نگویم هیچ.

نه تنها در ادیانی مانند اسلام که از دوران فلسفه یونان هم بحث نفس مطرح بوده، منتها برمبنای یافته‌های جدید عصب‌شناسی، self یا نفس یا خود و چیزی که به آن من می‌گوییم، وجود واقعی ندارد و تصویری است که مغز اجتماعی به دلایلی آن را می‌سازد. ما وجودی مستقل از جسم و در‌واقع مغز خود نداریم که حاکم و محیط بر این‌ها باشد و مغز ما این توهم استقلال و شخصیت متمایز را ایجاد می‌کند. نفس یا خود را با موضوع روح اشتباه نگیرید.

یکی از بهترین کتاب‌هایی که موضوع توهم خود را به زبان غیرفنی و ساده شرح می‌دهد کتاب The Self Illusion نوشته Bruce Hood است. کتاب به فارسی ترجمه شده که مطابق معمول ندیده‌ام. بروس هود روانشناس تجربه حوزه developmental cognitive neuroscience است که نمی‌دانم چه ترجمه کنم. neuroscience علوم اعصاب است cognitive هم علم شناخت و ادراک و developmental هم به موضوع رشد مربوط است.

کتاب با معرفی شخصیت آمریکای معروفی به نام (Howard Hughes) هوارد هیوز آغاز می‌شود. ابرسرمایه‌دار، هوانورد، شخصیت برجسته اجتماعی، غول سینمایی، میلیارد گوشه‌گیر که بخاطر ترس بیمارگونه از کثیفی در خانه خود را زندانی کرده بود و در نهایت با وجود ثروت چند میلیاردی، تنها در میان کثیفی می‌میرد. شرحی از رفتارهای متناقض او داده می‌شود مانند شکستن رکوردهای هوایی و شجاعت و نترسی در پرواز در روزهای اولیه اوج گیری صنعت هوانوردی در دهه ۲۰ و بعد ترس بیمارگونه از میکروب، تنفر از تماس اجتماعی و همبستری با نزدیک به هزار نفر، خطر کردن مالی در پروژه‌های فیلمسازی ستارگان جوان و دعوا بر سر چند سنت هزینه یک برگه. مشاور و معتمد نزدیکش Noah Dietrich در خاطراتش می‌نویسد: چندین هوارد هیوز وجود داشت.

بعد نمونه‌های دیگری از شخصیت‌های نزدیکتر به تاریخ ما زده می‌شود. شخصیت‌های اجتماعی معروفی که رفتارهای عمومی و خصوصی آن‌ها تفاوت غیرقابل‌باور دارد. انگار که چندین نسخه از شخصیت آن‌ها وجود دارد.

سؤالی که غیرمستقیم مطرح می‌شود در مورد کسانی که مشهور به چند شخصیتی بودن هستند، نفس یا خود کدام است؟

بحث نفس فقط در ادیان به دلیل بحث معاد مطرح نبوده و از قدیم در فلسفه یونان هم عده‌ای مانند ارسطو معتقد بودند وجودی مجرد (مجرد یعنی غیر مادی، یعنی قوانین جهان فیزیکی بر آن حاکم نیست) به نام نفس هست و بحث بر سر این بود که از کجا می‌اید و کجا می‌رود.

از مهمترین دلیلهایی که برای وجود نفس یا خود ذکر می‌شود این است که بدن انسان از کودکی تا پیری دایما در حال تغییر است. ما شباهت اندکی به نوزادی داریم که بودیم اما در همه این سالها و با همه این تغییرات حتی اگر جزیی از بدن ما مانند دست و پا و کلیه از دست رفته باشد کوچکترین شکی نداریم که همانی بودیم که قبل از این اتفاقات بوده‌ایم و این من بودم که در سی سال پیش این کار را کردم یا در چهار سالگی سرم شکست و … نظام انسانی ما هم بر این باور استوار است و اگر کسی خطایی را چهل سال پیش انجام داده باشد از او نمی‌پذیریم که بگوید من با کسی که ۴۰ سال پیش این کار را کرده فرق دارم.

دلیل دیگری که برای تجرد یا غیرمادی بودن نفس (بدون نفس بدیهی تصور می‌شده) ذکر می‌شود

بعد بروس هود می‌گوید نوبت سؤال از خودمان می‌رسد: آیا این موضوع خاص شخصیت‌های مشهور است و ما اینگونه نیستیم؟ آیا ما رفتار و شخصیتی یک‌دست و یکپارچه داریم؟آیا فقط یک نسخه از ما وجود دارد؟

این سؤال بقدری برای ما عجیب و غریب است که در سلامت مغز پرسنده آن شک می‌کنیم. انگار کسی از ما پرسیده که واقعی هستیم یا نه. هربار که روبروی آینه می‌ایستیم و به تصویر درون آینه نگاه می‌کنیم خودمان را می‌بینیم، شاید کمی پیرتر، آشفته‌تر، خندان‌تر ولی همیشه همانی هستیم که دیروز بودیم. خودمان.

منظور از واژه illusion یا وهم این نیست که وجود ندارد بلکه معنای دقیق وهم این است که آنچه به نظر می‌رسد نیست. صحبت کردن از این وهم ساده نیست. مجبوریم از کلماتی مانند من، خود، خودم استفاده کنیم.

توهم خویشتن ۲

selfخود
داد جاروبی به دستم آن نگار / گفت کز دریا برانگیزان غبار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید