اسفند ماه ۱۳۹۸ - من: مامان، شش ماه دیگه میخوام برم تهران دوسال زندگی کنم!
هروقت از بغل تهران رد میشدم، دوست داشتم برم داخلش ببینم چه خبره ولی سه سال از بغلش به طرف مقصد رد شدم!
اما بالاخره روزهای موعود رسیدند
بعد از اتمام امتحانات ترم آخریم، دومین شنبه، بلیط رو گرفتم و غافل از اینکه دقیقا قراره با چی روبهرو بشم، سوار هواپیما شدم و رفتم.
در این نوشته قصد دارم درمورد رفتن به تهران، چالشهایی که خوردم، هزینهها، زندگی خوابگاهی و تفریح حرف بزنم.
اگه شمام مثل من قبل رفتن به تهران، همیشه ذوقش داشتید، شاید این نوشته به دردتون بخوره شایدم نه، نمیدونم ?♀️
بریم که شروع کنیم
احتمالا همتون حداقل یه بار اسم عسلویه شنیدید، پایتخت اقتصادی ایران، جایی که خیلیها پولدار میشن، یه سری دیگه بیکار و بیمار!
همه ازم میپرسیدن که چرا میخواهی اینجا رو ول کنی بری تهران، کار هست درآمدش زیاده، خانواده اینجاست همه چی داری ماشین خونه غذا ووووو
ولی هیچکی نمیدونه که مهمترین چیز رو ندارم، اونم خوشحالی!
اون موقع دورکار بودم برای یه شرکت اصفهانی کار میکردم ولی دوست داشتم برم تهران و با یه سری شرکت خاص کار کنم و هرچی بجز آنها، راضی نبودم.
جدا از این که من آدمیم که دوست نداره محیطش تکراری باشه و بخاطر همین در ۵ سال اخیر هر دوسال توی یک استان متفاوت زندگی کردم و کاملا راضی بودم از زندگی.
پس این شد که پروژهام با شرکت قبلیم تموم شد و همکاری هم قطع کردم و آماده رفتن بودم.
اون موقع ۲۰ سالم بود، همه احتمالا یادتونه دیگه از اسفند ۹۸ تا مرداد ۹۹ بورس رو اوجش بود، منم از شانسم از قبلتر این تو بورس بودم و فقط عرضهاولیه میخریدم :)))))
تا اسفند ۹۸ هزینه اینترنتم درمیاومد ولی بعدش کلا از نظر مخارج از خانواده کاملا مستقل شدم.
در کنار اینا هم داشتم فولتایم هم کنارش کار میکردم هرچند حقوقم اینقد کم بود که اگه بگم همینجا لفت میدید :)
برای رفتن به تهران برنامهام این بود که بیام بدترین حالت یعنی از تیر تا دیماه بیکار بمونم، خرجمم پول خوابگاهم که ماهی ۴۵۰ هزار + خورد و خوراکم و تفریحات ۱ میلیون درنظر گرفتم پس خرج ۶ ماه یعنی ۹ میلیون درمیاد اگه رندش کنیم حالا بالا پایین بالاخره اتفاقات غیر منتظره، حداقل ۱۵ میلیون درنظر گرفتم که باید داشته باشم!
با خوششانسی خیلی زیاد تونستم تا تیر ۹۹ تقریبا ۲۱ میلیون پسانداز داشته باشم (از بورس و پروژه های ریز برنامه نویسی که از اینور اونور گیرم میاومد)
یه ماه قبل اینکه برم، تو اینترنت دنبال خوابگاه میگشتم که یکی پیدا کردم و درکل بین بقیه، تشخیص دادم که خوب باشه هزینشم اون موقع خوب بود اتاق ۴ نفره ماهی ۴۵۰ بود (با ودیعه ۴۰۰ هزاری)، زنگشون زدم که اره یه ماه دیگه قصد دارم بیام تهران و اینکه قبول میکنین جا هست و این حرفا و اونام گفتن اره بیا منم گفتم باشه بای
خوابگاههای خودگردان برعکس خوابگاههای دانشجویی دیگه غذا اینا نمیدن بهت پس مجبوری بری تو کار آشپزی و این حرفا دیگه منم رفتم تو کار آشپزی هرچند این خوابگاه اوایلش یکی داخلش یه سوپری داشت که شام درست میکرد ولی غذاش، خدا نصیب گرگ بیابون هم نکنه *اشکهاشو پاک میکند*
خلاصه دیدم غذاشون مفت نمیارزه که هیچ، بالاخره پساندازم جوریه که باید کمتر بخورم یا خودم آشپزی کنم.
دست به کار شدم که ماکارونی درست کنم، براساس زندگی قبلی تو بقیه خوابگاه ها، یه چیزای بلد بودم اینکه چی کجا باید بره ولی دقیق بلد نبودم، دل به دریا زدم و خریدها رو انجام دادم و بله
اینم از این:
درسته نمکش خیلی کم بود، درسته خیلی نابود بود، ولی بالاخره اولین ماکارونیم بود بدون کمک هیچکی ?
راستی کوکوسیبزمینیمم ببینید ?
همه میدونیم که خوابگاه برید، راحت روزانه با ۱۰ آدم حداقل برخورد میکنید
آدم موفق، تلاشکار، باهوش، دروغگو، دزد، ناامید و الیآخر.
خودم بشخصه چون دانشجو بودم و ۴ سال خوابگاهی بودم، خیلی راحت بودم و کاملا عادت کردم با هرجور آدم تعامل کنم و راحت با طرف کنار بیام، حتی اگه آدم دروغگویی یا ناامید بود!
نکتهمهمی که هست اینه که شما بیشتر این اهداف قدرت حرکت به شما بدن، اون محیطی که داخلش هستید تاثیر بیشتری میذاره، اگه اون آدمی که تو اتاقتون یک آدم تاریخ دوستی باشه، شما تو اون مدت، با تاریخ آشنا میشید و باقی داستان.
بیایین اول دید کلی بدم بعد به دو دسته اولی خرج خوابگاهی دومی خرج خونه (طبق تجارب خودم)
واقعا تهران قیمت بیشتر چیزها بیشتر بقیه جاهاس، خودم بالاخره عسلویه هم میرفتم دیگه سرمیزدم به خانواده، بعد خرج هارو میدیدم، قیمت مرغ، میوه، حتی نون فرق دارن. پس یه وقت نیایید اینجا سورپرایز بشین که چقد گرونه و فلان ?
قیمت خود خوابگاهها طبق چیزایی که خودم دیدم، از ۵۰۰ شروع میشه میره بالا ولی میانگین فکر کنم ۸۰۰ اینا باشه واس اتاق ۴ نفره واس هر نفر، بالا شهر که ۱.۲ میلیونه طبق آخرین دانستههام.
برای خورد و خوراک، بیشتر آدمهای که آشپزی بلدن اینجورین که شام که درست میکنن، برای یه وعده اضافه هم درست میکنن که فردا ببرن سرکار،خودمم یک سوم مواقع اینکارو میکنم ولی چون آشپزی بلد نیستم، دیگه خودتون حدس بزنین چه کوفتی کوفت میکنم?♀️
شاید بگین خب غذا از بیرون بگیر، اره اینم میشه ولی هروعده میانگین ۴۰ هزاره بعد روزی دو وعده، ماهی ۲.۴ه فقط غذا تازه، اگه مثل من پیشبرید، میشه تقریبا ۱.۲ میلیون اینا میفته که معقوله!
از غذا بیاییم بیرون، خرج اینترنت بگم، من خودم اینترنت خیلی واسم مهمه و آدم پرمصرفیم، پلنی که خودم میرم اینترنت یه سال همراه اول ۷۰ گیگه و قیمتشم ۱۷۰ هزاره و سه ماه واسم میمونه. یه بسته نامحدود ۱ تا ۱۱ ماهانه که ۲۲ هزاره هم میگیرم بغلش که مصرفم تقسیم شه. (اینم بگم که سرعت دانلود تو جایی که هستم ۴ مگابایته تقریبا)
خرج تفریحات، اوه اوه دهن سرویسی اصلی اینجاست که وارد اعدادش نمیشم ?♀️
هنوز به اون مرحله نرسیدم پس فعلا نو کامنت ???
پ.ن ۱: این خلاصهای از تجارب من بود، کلی اتفاقات دیگهای افتاد، شاد و تلخ ولی خب اینجا جا نمیشن.
پ.ن ۲: تهران خبریه؟ برای من اره خبری بود، با کلی آدم مشتی آشنا شدم، (همچنین آدم گوهی :)) کلی پیشرفت داشتم و کلی زندگی کردم، این بیشتر برمیگرده به دیدم نسبت به زندگیه چون ممکنه یکی دیگه اینقد اوکی نباشه یا ممکنه خیلی بهتر من بترکونه و عشق و صفا.
پ.ن ۳: عکسا همشون خودم گرفتم ?، دوست داشتم عکسای بیشتری بزارم که حسو منتقل کنم ولی فعلا همینا بسه
پ.ن ۴: من آدمیم که وقتی مینویسم دیگه دوباره بررسی نمیکنم که مطمئن بشم اشتباه تایپی داشته باشم چون با ♥ نوشتم، پس اگه اشتباهی دیدین به بزرگواری خودتون ببخشید
امیدوارم خوشتون اومده باشه، مرسی که تا اینجای کار خوندنین، موفق باشید!
به راستی اگه از این خوشتون اومد میتونین سایر نوشته هامم بخونین