ویرگول
ورودثبت نام
رحیم فلاحتی
رحیم فلاحتی
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

آب حیات یا سراب ؟!

همه ی آرزوی انسان این است که عمر جاودان داشته باشد. وبرای این امر تلاش بی پایان کرده است.در راستای این تلاش اگرچه به جایی نرسیده اما راه دیگری برای جبران این کمبود برگزیده و آن چنگ انداختن به منابع قدرت و ثروت است تا بتواند کمبودهایی را جبران کند که مزایای جاودانگی را در کام او تداعی کند.

سریالی که چند روز متوالی است تماشایش می کنم موضوعی را به تماشا می گذارد که والتر وایت با آن دست به گریبان است. و آن چیزی نیست جز سرطان ریه . اگر بخواهیم موضوع را عمومی تر بنگریم ما هر یک با نوعی گرفتاری به اصطلاح سرطان گونه درگیر هستیم و هر کدام به طریقی راهی برای آن جستجو می کنیم که پایان های متفاوتی دارد.

وایت برای معالجه بیماری اش نیاز به پول دارد. هزینه ای کمرشکن که پرداختش در توان او نیست. او که دبیر شیمی است به صورت اتفاقی با باجناقش که پلیس است همراه می شود. که این همراهی موجب آشنایی والتر با سازنده ی مواد مخدر صنعتی می شود. او با همکاری جسی پینکمن که شاگرد او در دبیرستان بوده شراکتی را آغاز می کند که فرجام خوشی را به همراه ندارد.

این شراکت که آغازی است برای رهایی والتر از مرگ با پرداختن هزینه های درمان و اندوختن ثروت کلان بوسیله ی پول هنگفتی که از راه فروش مواد مخدر به دست می آید اما عایدی های نکبت باری چون دروغ و قتل و فجایع انسانی دیگری به همراه دارد.

این روزها تعداد زیادی از اخبار این گونه ثروت اندوزی ها به گوش می رسد. خدا می داند که چه مقدار برای این کارها حق پایمال شده و خون ها ریخته شده است .

بریکینگ بدوالتروایتجسی پینکمنمواد مخدّر
یک عاشق ادبیات داستانی و سینما که با نوشتن نفس می کشد ،عاشق می شود و عشق می ورزد. چند سالی می شود کار با چوب را دنبال می کنم .
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید