استاد برای پایان ترم، تجسم و پرداختن به حس ششم را از ما خواسته است. احساسی که تاثیر متفاوتی بر روی زندگی ما داشته باشد. برای یافتن ایده ای در این باره چند روزی است فکرم مشغول است . می دانم که باید در چنین موردی خودم را به جای خالق تجسم کنم که بتوانم مخلوقی متفاوت تر از آفریده های دیگر بیافرینم اما این نیاز به خلاقیت ویژه ای دارد .
بیش ترین موضوعی که در این باره به آن پرداخته شده است توانایی اطلاع از آینده و یا خواندن ذهن دیگران است که فکر می کنم تکراری شده است .
در جستجوهایم در فضای مجازی به اسم کوین ریچاردسون رسیدم که به نوعی دارای قدرت خارق العاده ای است که می تواند رفتارهای حیوانات را درک و ارتباط عمیقی با آنان برقرار کند .
اینکه از کودکی با حیوانات وحشی آفریقا بزرگ شده باشی می تواند یکی از دلایل باشد. اما همه افراد بومی و قبایل مختلف آن سرزمین این مواجهه را دارند اما نمی توانند چنین ادعایی داشته باشند. حتی نزدیک شدن به حیوان وحشی لرزه به جان آدم می افکند. تا چه برسد همچون کوین در میان دست و پنجه ی شیر و کفتار غلت بخوری و بازی کنی !
هنوز در فکر یافتن موردی هستم که بتواند خیلی عجیب تر این حرف ها باشد...