ابوالفضل یعقوبی
ابوالفضل یعقوبی
خواندن ۵ دقیقه·۴ سال پیش

گوهرهای مدیریتی در بوستان سعدی

مقدمه:

تلنگر اولیه این پژوهش در کلاس مبانی سازمان و مدیریت به من زده شد و بر آن شدم تا نکات مدیریتی و حکمرانی در بوستان سعدی را استخراج کنم. نکاتی که قرن ها پیش، زمانی که هنوز چیزی تحت عنوان دانش مدیریت وجود نداشت، از نگاه تیز بین سعدی بیان می شود. بدیهی است که نکات مهم مدیریتی در کل کتاب بوستان وجود دارد ولی تمرکز آن در باب اول بوستان "در عدل و تدبیر و رأی" است؛ لذا در این پژهش بر آن متمرکز شده ام.


نکات مدیریتی

1) یک حاکم برای آرامش خاطر مردم و زیردستان خود، باید قید آسایش و راحتی را بزند و از هیچ تلاشی فروگذار نباشد.

2) سعدی از این مفهوم که "مردم پشتیبان حکومت هستند"، استفاده می کند تا پادشاه را به خدمت به مردم را تشویق کند. سعدی معتقد است حکومت با وجود مردم است که معنا پیدا می کند و شاه با وجود مردم است که شاه هست. در ادامه با یک تعبیر قشنگ و رسا، پادشاه را به درختی تشبیه می‌کند که مردم ریشه آن درخت اند؛ چنانچه به مردم ظلم کند در اصل پایه های حکومت خود را متزلزل خواهد کرد.

3) حاکم باید در دل نیکوکاران امید و در دل بدخواهان بیم ایجاد کند. این دو مکمل هم هستند و با وجود هر دو کشور پایدار می ماند و مردم احساس آرامش می کنند.

4) اگر با زیردست خوش رفتاری کنی، او نیز انگیزه بیشتری برای کار دارد. سعدی ضمن توصیه به رعایت عدالت، دلیل آن را اینگونه بیان می کند که با ظلم کردن، مردم از او به بد نامی یاد کرده و سر نافرمانی در پیش می‌گیرند و حکومت او را تضعیف می کنند.

5) سعدی بهره ور ترین فرد در عالم را کسی می داند که در حکمرانی به انصاف رفتار کند. در نتیجه پس از مرگش، از او به نیکی یاد می کنند.

6) معیار گزینش و استخدام زیر دستان را خدا ترسی بیان می کند؛ دلیل آن را هم این می داند که فرد با تقوا، آباد کننده کشور است. در نهایت بیان می دارد که اگر زیر دست تو به اسم تو و به خاطر منافع حکومت تو، به آزار و اذیت مردم بپردازد، در دراصل بدخواه توست.

7) در مجازات ظالمان باید تسریع کرد و با شدت با او برخورد کرد.

8) افراد سابقه دار و با تجربه خود را در سازمان تکریم کن؛ چرا که او هرگز به تو خیانت نخواهد کرد. هرگاه کارگزار تو پیر و از کارافتاده شد، برای او حقوقی در نظر بگیر.

9) مسئولیت یا امانت را به فردی امید و خداترس واگذار کن و بالای سر او ناظری قرار بده. فرد امین باید از خدا بترسد نه از تو و ترس مجازات و دادگاه. همچنین دو فرد آشنا با هم را نباید برای یک مسئولیت فرستاد؛ چرا که می‌توانند هم دست شوند و اگر یکی دزدی کند دیگری پنهان کاری کند. یکی از مفاهیم مهمی که در مورد نظارت در جوامع امروزی مطرح است، وجود نهاد نظارتی مستقل است که سعدی نیز به آن اشاره می کند.

10) اگر کسی را برکنار کردی، پس از مدتی که گذشت و متوجه شدی متنبه شده، او را ببخش.

11) حاکم باید نرم خویی و غضب را توأمان باهم داشته باشد. درادامه با یک تشبیه زیبا تاکید می کند: مانند یک رگزن که هم جراح است و هم مرهم می گذارد.

12) اگر حاکمی از خود پل و مهمانسرا و به طور کلی آثار ماندگار به یادگار گذارد، از او نام نیکی بر جای خواهد ماند و بعد از مرگش مردم دعاگوی او خواهند بود.

13) سعدی توصیه می کند که در احوال پادشاهان پیشین خود با دقت نگاه کن و ببین که فقط نام نیک و بد است که در جهان جاودان خواهد بود.

14) اگرفردی خطا کرد و با پای خود پیش تو آمد و اعتراف کرد، از او بگذر. در صورت تکرار، او را جریمه کن و اگر هیچ جریمه و نصیحتی در او اثر نمی گذارد، قید اورا زده و اخراجش کن. یک نگاه خوشبینانه در مدیریت مدرن وجود دارد که افرادی که در سازمان اشتباه می کنند، با تجربه می شوند و دیگر آن اشتباه را تکرار نمی کنند و لذا به سرمایه های سازمان تبدیل می شوند.

15) سعدی حکایت فرماندهی عادل را بیان می کند که درپاسخ به فردی که به او توصیه می کرد از اموال خزانه برای خود لباس اشرافی بدوز، می گوید: این لباس، تا حدی که مرا بپوشاند و مایه ی آسایش من باشد کفایت می کند و از این بیشتر برای زینت است. درست است که من خواسته های زیادی دارم ولی خزانه فقط برای من نیست که بخواهم به تزیین بپردازم. من برای افزودن شکوه تاج و تخت خودم مالیات نمی گیرم و باید آن را صرف خدمت به مردم کنم.

16) اگر دوست دارید مورد رحمت خداوند قرار بگیرید، بر مردم رحم کنید.

17) تا وقتی که دربند آسایش خود هستی، فراهم کردن آسایش مردم امکان پذیر نیست.

18) حکایت ارباب ثروتمندی را بیان می کند که در زمان قحطی، مانند فقرا زندگی می کرد. او در واکنش به فردی که به کار او اعتراض می کرد، گفت:"اگر چه من در ساحلم ولی دوستانم را در حال غرق شدن می بینم و نمی توانم آرام باشم. من از بی پولی مریض نیستم، بلکه غم افراد بینوا من را مریض کرده است. فرد عاقل نه مشکلی برای خودش می خواهد و نه برای مردم. وقتی می بینم که مساکین نمی توانند غذا بخورند، لقمه در دهان من مانند زهر می شود." نشان می دهد حاکم باید درد مند باشد. از احوال مردم با خبر بوده و با آنان همدردی کند.

19) اگر فرد ضعیفی مورد ظلم قرار گرفت، شایسته نیست که حاکم بی تفاوت در خواب باشد.

20) لزوم نصیحت پذیری حاکم جامعه را بیان می کند. نصیحت را مانند یک دارو می داند که اگر چه تلخ است ولی موجب دفع بیماری است. این ویژگی را می توان به وفور در سیره امام راحل و مقام معظم رهیری دید که با کمال تواضع، به نصایح و انتقادات مردم (بعضا مردم عوام ) توجه کرده و می کنند.

21) حکایت پادشاهی را بیان می کند که چون در حال احتضار بود، وصیت می کرد : دست به جود و کرم دراز کنید و دست از ظلم کوتاه کنید. تا فرصت خدمت از دستتان نرفته ، باری را از دوش مردم بردارید و مشکلاتشان را حل کنید.

بوستان سعدیمدیریت
دانشجوی دکتری مدیریت منابع انسانی دانشگاه تربیت مدرس دانش آموخته کارشناسی ارشد پیوسته مدیریت بازرگانی دانشگاه امام صادق (ع)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید